اين يك اورژانس اجتماعي است
پرستو پزشكزاد
شبكههاي خبري از تذكرات بهداشتي – درماني در مورد بيماري كرونا پر هستند. در تمام مكانهاي عمومي به ندرت جايي را پيدا ميكنيد كه نسبت به اين بيماري هشدار نداده باشد، يا محدوديتهايي به علت اين بيماري برقرار نكرده باشد. كرونا از صورت يك بيماري فصلي و گذرا به بخشي از زندگي روزمره ما تبديل شده است اما هنوز تعدادي هستند كه در مقابل پذيرش اين حقيقت مقاومت ميكنند.
اين افراد را شما همه جا ميتوانيد ببينيد. در كوچه و خيابان و حتي محيط كار و بين مراجعاني تذكر ماسك زدن را در درب ورود مشاهده كردهاند. اما بدتر از همه در اتوبوس و مترو است كه به صورت آزار اجتماعي تظاهر ميكند. وسايل حملونقل عمومي به همه مردم تعلق دارند، آنها از جمله مهمترين مكانهايي هستند كه سلامت و امنيت را تحتالشعاع قرار ميدهند. هم اكنون كه مضيقه مالي گريبانگير همه آحاد جامعه شده است پرواضح است كه همه توانايي پرداخت خريد طرح ترافيك، يا استفاده از تاكسيهاي تكسرنشين اينترنتي را ندارند. بدنه اصلي جامعه كه مجبور به سر كاررفتن هستند بايد با مشكل جديدي هم دست و پنجه نرم كنند و آن هم آزار اجتماعي در وسايل حملونقل عمومي است كه به صورت ماسك نزدن افراد، بياعتنايي به فاصلهگذاري اجتماعي و نوع جديدي از آزار است كه به صورت استفاده مردان بدون ماسك از واگنهاي بانوان، يا محل اختصاص داده شده به بانوان در اتوبوسها تظاهر ميكند.
آزار اجتماعي موضوع دردناكي است. در مقابله با آزارهاي اجتماعي، فرد يا افراد مورد آزار بايد حتما از زور و خشونت استفاده كنند، چرا كه وسيله ديگري براي برخورد با فردي كه حقوق اجتماعي واضح ديگران را زير پا ميگذارد موجود نيست. ورودي تمامي ايستگاههاي مترو مملو از تذكر براي زدن ماسك است كه در بيلبوردهاي بزرگ نوشته شدهاند. محلي براي خريد هم تعبيه شده اما ماسك خانگي سه لايه پارچهاي هم براي افرادي كه بضاعت مالي ندارند كافي است و بارها توسط وزارت بهداشت و درمان تاكيد شده است. فاصلهگذاري اجتماعي به صورت تصويري بر زمين و هوا كشيده و به صورت كتبي هم نوشته شده است. صحبت كردن در مورد واگن بانوان نيز اطاله كلام است.
چه بايد كرد؟ وزارت بهداشت و درمان اعلام كرد در چند روز اخير در هر 12 تا 15 دقيقه يك نفر به دليل ابتلا به بيماري كرونا مرده است. از طرف ديگر مردم بايد سر كار بروند، آنها ذخيرهاي براي زندگي ندارند، راه ديگري جز استفاده از وسايل نقليه عمومي ندارند و در اين مكان هم مورد آزار اجتماعياي هستند كه آنها را به مرگ تهديد ميكند. اگر بيتفاوت بگذريم خشونت اجتماعي رنگ و رويي ناخوشايند به خود ميگيرد و تبعات آن هم قابل پيشبيني نيست. در اين مورد بيشتر از هر چيز نياز به خدمات تخصصي روانشناسان اجتماعي، جامعهشناسان و فعالان اجتماعي داريم. خدماتي كه بر مبناي واقعيتهاي موجود باشد، در زماني كوتاه راهحلهاي مفيد ارايه كند و براي درازمدت هم برنامه داشته باشد. برخورد قانوني و خشن ممكن است راهكار باشد اما چنين راهكاري معمولا آخرين راه است كه اگر به بنبست بخورد گريز ديگري برايش متصور نيست. مهمترين نكته، فهميدن آن است كه اين يك اورژانس اجتماعي است كه ممكن است تمام مردم را درگير كند، موجهاي بعدي كرونا را به صورت شديدتري شعلهور كند و در نهايت تمام كسبوكار مردم عادي را به نابودي بكشاند.