• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4687 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۸ تير

آنچه دارم، آنچه هستم

محمد خيرآبادي

 ما اغلب فكر مي‌كنيم كه جهان بخشي از دارايي ماست (يا مي‌تواند باشد) و هر چه در آن هست را مي‌شود به فعل «دارم» منضم كرد. 
همسر، فرزند، پول، خانه، ماشين، دوست، شغل، آبرو، قدرت و... همه اينها را يا «دارم» يا مي‌توانم داشته باشم. اما اين فقط يك روي سكه زندگي است، روي «داشتن» و روي ديگر كه «بودن» است اغلب در پشت آن پنهان مي‌ماند. شما هم فرزند داريد و هم پدر يا مادر فرزندتان هستيد. 
هم با داشته‌هاي‌تان تعريف مي‌شويد و هم با آنچه هستيد. اريك فروم در كتاب «داشتن يا بودن» مي‌نويسد: «جوامع بر دو اصل سازمان يافته‌اند: پدرمداري و مادرمداري. اصل مادرمداري عشق بي‌قيد و شرط است. محبت مادر به فرزندانش نه بدين سبب است كه آنان موجب خوشحالي او مي‌شوند بلكه بدين دليل است كه او مادر است و آنها فرزندان وي هستند. بنابراين عشق مادر را نمي‌توان با رفتار خوب جلب كرد يا با گناه كردن از دست داد. عشق مادرانه از جنس شفقت است. عشق پدرانه بر عكس، مشروط بوده و منوط به موفقيت‌ها و رفتار پسنديده فرزند است. 
پدر فرزندي را بيشتر دوست دارد كه بيشتر شبيه خود وي باشد. فرزندي را كه آرزو دارد پس از مرگ جانشينش شود. گرچه عشق و محبت پدر از دست رفتني است، ولي مي‌توان با توبه و تسليم مجدد دوباره به دست آورد. عشق پدر از جنس عدالت است. عميق‌ترين خواسته نوع بشر وجود مجموعه درخشاني است كه در آن دو قطب (مادري و پدري، مونث و مذكر، شفقت و عدالت، احساس و فكر، طبيعت و عقل) در يك سنتز متحد شوند تا همديگر را جلا بخشند.»
رويكرد پدرانه به جهان (به قول اريك فروم) از ما آدم‌هايي جوياي موفقيت، مشتاق پيشرفت و طالب كسب دارايي مي‌سازد اما رويكرد مادرانه همراه است با احساسِ جزيي از هستي بودن و زندگي را امري دروني دانستن. اينكه ما خيلي وقت‌ها براي «داشتن» كل زندگي‌مان را وقف مي‌كنيم ناشي از بي‌توجهي ما به «بودن» و غفلت از آن‌چيزي است كه «هستيم». مي‌دانم كه به اين حرف‌ها ممكن است برچسب انتزاعي‌بودن و فلسفه‌بافي بخورد. مي‌دانم كه ممكن است بگوييد اينها در كتاب و در حرف زيباست و پياده‌كردنش در زندگي تقريبا غيرممكن است. 
اما حقيقت اين است كه ما آنقدر به سمت «داشتن» غش كرده‌ايم كه هر چه بر «بودن» تاكيد شود باز هم كم است. همه آنهايي كه امروز را پيش‌فروش مي‌كنند تا فردايي بهتر به دست بياورند، فراموش كرده‌اند كه آنچه هستيم هم مهم است و صرفا با داشتنِ بيشتر، زندگي بهتر حاصل نمي‌شود. 
ما مركبيم از داشتن و بودن. داشتن البته لازمه زندگي است. بي‌خانه و سرپناه، بي‌خورد و خوراك، بي‌فرزند و مال و منال، نه تنها خوشي از زندگي مي‌رود حتي خوبي و شرافت و اخلاق هم در معرض نابودي قرار مي‌گيرد. اما فراموش نكنيم كه خوشبختي، اميد، عشق، دوست داشتن و دوست داشته شدن، شادي، عزت نفس، رضايت باطن و اموري از اين دست همه دروني‌اند و مرتبط با «آنچه هستيم». 
هيچ دارايي و داشته‌اي نمي‌تواند اينها را به ما هديه كند. ما بايد «داشتن» را به «بودن» پيوند بزنيم.
اگر اين حرف گوشه ذهن‌مان نباشد، براي تبديل دارايي‌هاي‌مان به چيزهايي بهتر، آسمان را به زمين خواهيم دوخت. اگر به «آنچه هستيم» بي‌توجه باشيم، فكر مي‌كنيم براي زندگي بهتر بايد برويم جايي كه آسمانش رنگ اينجا نيست و همه شرايط در آن فراهم است. اگر براي زندگي‌مان، تعريفي دروني و مبتني بر تجربه زيسته نداشته باشيم –آن‌طوركه يك مادر خود را تعريف مي‌كند- همه جهان در نگاه‌مان كالا و ابزاري است كه اگر در تملك ما و به كام ما باشد خوب است و در غير اين‌صورت بايد بيشتر تلاش كرد تا بيشتر به دست آورد. خلاصه كلام اينكه اگر همه دنيا را به ما بدهند و ما را بلند كنند و ببرند جايي كه در نظر ما بهشت روي زمين است، ولي زندگي‌مان از عشق و اميد، دوست د اشتن و دوست داشته‌شدن، خانواده و دوستان، تعلقات جمعي و احساس مفيدبودن خالي باشد، آن‌وقت همه ما مثل پدراني خواهيم بود كه فرزند خوب داريم ولي فاقد حس مادرانه هستيم. از حيث «داشتن» كم و كسر نداريم اما كمبود «بودن» داريم. يقين بدانيد ناتواني در پاسخ دادن به «من چه هستم؟» شب و روزمان را تيره و تباه خواهد كرد حتي اگر بتوانيم در پاسخ به «من چه دارم؟» فهرستي بلندبالا بنويسيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون