تاملي در بعثت پيامبر (ص) از ديدگاه مهندس بازرگان
بعثت نبوي، عاليترين ارزش انساني
مهدي قواميپور
مهندس بازرگان طي بيش از سه دهه سلسله سخنرانيهايي به مناسبت بعثت پيامبر (ص) ارايه كرده است. وي در هر جلسه با محوريت بعثت نكات مهمي را بيان داشته كه حتي پرداختن اجمالي و تيتروار به همه آنها در اين مجال نه ممكن است و نه مطلوب. با توجه به مطالب گستردهاي كه بازرگان پيرامون مبعث بيان كرده ميتوان پي به اهميت اين واقعه در نظام فكري وي برد به گونهاي كه او بسياري از مهمترين مسائل و موضوعات سياسي، اجتماعي و اخلاقي را با تعمق در آن تبيين و تشريح كرده است. از نظر بازرگان بعثت پيامبر امري تاريخي و مرده نيست بلكه رويدادي زنده و جاري و نقش آفرين در تاريخ است كه مسلمانان اين فرصت را يافتهاند تا هر سال با واكاوي و مداقه در آن، راه برونرفت از معضلات و مشكلات گوناگون خود را يافته و به سمت كمال حركت كنند.
بازرگان در نگاه به بعثت رويكردهاي مختلفي داشته است. وي در رويكردي كاركردي پاسداشت بعثت پيامبر را در دنياي مدرن و مبتني بر تقسيم كار كه با تخصصگرايي موجب تفرد و به نوعي انزواي افراد شده است باعث همبستگي و پيوند دوباره به دور از تخصصها و گسستگيهاي ناشي از تقسيم كار ميداند. به باور او غرب با وجود پيشرفتهاي علمي و فنياش در دل تاريخ و فرهنگ خويش دنبال بهانههايي براي ايجاد چنين پيوندهايي ميگردد حال آنكه جامعه اسلامي به دور از مردهپرستيها و بتپرستيهاي ماديگرايانه غرب با پاسداشت بعثت پيامبري كه عاليترين كمالات و ارزشها را براي انسان به ارمغان آورده و تحققش را در جامعهاي انساني به دور از قوميت گراييها و نژادگراييهاي موجود در اديان پيشين و ايدئولوژيهاي معاصر دنبال كرده است نهتنها چنين پيوندهايي را محكم و محقق ميكند بلكه موجب احياي مكارم اخلاقي و سجاياي اجتماعي نيز ميشود اما بعثت صرفا پيامدهاي اخلاقي و كاركردهاي جامعهشناسانه ندارد بلكه در ابعاد مختلف به امر سياسي نيز ارتباط پيدا ميكند. بنابراين بازرگان بخش وسيعي از تاملات فكرياش را به اين حوزه اختصاص ميدهد. به باور بازرگان بعثت و آيه مربوط به آن در حوزه سياسي بيش و پيش از هر چيز بر آزادي انسان در سه حوزه انديشه، عمل و آزادي در برابر حكومت تاكيد دارد. او معتقد است نه شخص پيامبر از سوي خداوند مجبور به ابلاغ رسالت شد و نه جامعه و مردم مجبور به پذيرش شدند بلكه خداوند با فرستادن رسولي از بين خود آنان، آن هم رسولي امي موجب كرامت انسان به ما هو انسان و به دور از منزلتها و تشخصهاي اجتماعي برخاسته از مال و ثروت شده است تا آياتش را بر آنان بخواند و آنان را تعليم دهد و در دعوت به اصل خويش پاكيزه كند. وي با چنين رويكردي به نقد قدرتها و حكومتهاي گذشته ميپردازد چرا كه به باور ايرانيان تعليم همواره با عامل جبر و زور همراه بوده و حكومتها با اين بهانه خود را بر اين امر محق ميديدند. در حالي كه بعثت انبيا و پيامبر اكرم اصولا در تقابل با حكومت و حكام ظلم و جور و در نفس خود امري سياسي است زيرا برنامه رسالت انبيا و به ويژه پيامبر اسلام آزاد كردن مردم از سلطه و جور حكام بوده است اما اين هدف نه با ابزار زور محقق و نه به ابزار زور منتهي ميشود بلكه امر الهي در بستر اجتماعي و در جهت آزاد كردن مردم از قدرتي است كه از آنان جز تملق و چاپلوسي نميخواهد. لذا انبياي الهي از جمله پيامبر اسلام تلاش ميكنند با تعليم مردم موجبات تزكيه آنان را فراهم آورند و با آزادسازي آنان از بند حكام ظلم و جور، امر آنان را به خودشان واگذار كنند.