• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3244 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۴ ارديبهشت

راز پويايي اسلام از منظر شهيد مطهري

هادي بلوكي


بي‌شك تاثير شگرف افكار و انديشه‌هاي شهيد مطهري در جامعه ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي موجب حيرت و تعجب همگان است چون كه تمامي طبقات مخصوصا نسل جوان تحصيلكرده بهره‌هاي فراوان از توليدات فكري و آثار قلمي شهيد مطهري برده‌اند و انديشه‌هاي آن استاد همچون چشمه زلالي است كه همچنان تشنگان معرفت و معنويت را به سوي خود معطوف مي‌سازد.
با اينكه بيش از سه دهه از شهادت استاد مطهري به دست گروهك تروريستي فرقان مي‌گذرد و جامعه ما نگاه ويژه به تفكرات آن استاد دارد و محصولات فكري فرهنگي مرحوم مطهري مربوط به چهار دهه قبل است اما اگر بخواهيم در يك نگاه و بررسي اجمالي، قرائت امروزين از انديشه‌هاي شهيد مطهري داشته باشيم مي‌توانيم به مباحث و نكات ذيل اشاره كنيم:
1- دين و دموكراسي: مرحوم مطهري يك عالم ديني بود، اما از آنجايي كه با زمان و مقتضيات جامعه آشنايي داشت و از ضرورت‌ها و معضلات كشور باخبر بود به همين جهت قرائت و تلقي آن استاد از دين به گونه‌اي بود كه قابل درك و فهم و امكان تطبيق با همه عصرها و نسل‌ها بوده است بنابراين مبحثي چون دين و دموكراسي كه به چالشي بزرگ در ميان دينداران و حاميان دموكراسي بدل شده است و هر يك ديگري را محكوم و متهم مي‌سازند اما مرحوم مطهري با بررسي و كارشناسي دقيقي كه روي مباحث و تعليمات ديني داشته است به صراحت معتقد است كه دين با دموكراسي قابل انطباق است و هيچ نيازي نيست حاميان دموكراسي، دين را به چالش كشيده يا دينداران حقيقي دموكراسي را فرو بگذارند بلكه اين دو لازم و ملزوم يكديگر و درهم تنيده هستند و لزومي به ايجاد تنش و چالش بين دين و دموكراسي نيست. به عبارت ديگر در متن و بطن دين اصول و فرهنگ دموكراسي تعبيه شده چون كه دين رسالتش رفاه و آسايش مردم و ساماندهي معيشت جامعه است و در نتيجه بايد گفت مردمسالاري كه قرائت نوين همان دموكراسي است در ذات دين نهفته شده و اسلام راستين مروج و منادي دموكراسي است؛ همان اسلامي كه به انسان اصالت و هويت و شخصيت بخشيده و او را خليقه و جانشين خدا در زمين مي‌داند، نه اسلام‌هاي كذايي و دروغين كه امثال داعشيان و افراطيون گوشه و كنار كشورهاي اسلامي داعيه‌دار آن هستند كه مشتي خرافات و بدعت‌ها و عادات قومي و قبيله‌اي با آن قاطي شده و بويي از دين رحماني و پيام نوراني پيامبر صديق نبرده‌اند.
2- دين و آزادي: مخالفان دين كه پيوسته در بوق‌هاي تبليغاتي عليه آن مي‌دمند و دين را مربوط به جوامع كهنه ابتدايي دانسته و در عصر حاضر آن را برنمي‌تابند از جمله اشكالاتي كه وارد مي‌سازند مغايرت احكام دين را با اصول آزادي و آزاديخواهي نام مي‌برند و از آنجايي كه آزادي نياز دايمي بشر بوده و جامعه آزاد خواست همه اقشار و اصناف است اسلام  را مخالف آزادي و مروج استبداد و خفقان معرفي مي‌كنند، اين جماعت دلايل عديده‌اي از بابت تفكر خود مبني بر مغايرت دين و آزادي ارايه مي‌دهند كه يكي از آنها  سياست‌ها و روش‌هاي موجود برخي كشورهاي اسلامي است كه حاكمان اين كشورها به منظور تثبيت موقعيت و تحكيم اقتدارشان، مخالفان و آزاديخواهان را سركوب و راهي زندان و سياهچال مي‌كنند و...
مرحوم آقاي مطهري با بررسي جامع و همه‌جانبه‌اي كه پيرامون دين و آزادي داشته‌‌اند ثابت كردند كه اولا عملكرد حاكمان ربطي به متن و بطن دين نداشته و نتوان متن و ماهيت دين را با عملكرد و سياست‌هاي جاري حاكمان مستبد و ديكتاتورمآب برخي جوامع اسلامي يكسان دانست. اصولا دين و معارف آن و ارتباطش را با مباحثي چون آزادي بايد مستقل و مجزا مورد ارزيابي قرار داد كه از اين منظر، اسلام در ذاتش دين آزاديخواه و منادي آزادي است و هيچ ديني به اندازه اسلام مخالف اختناق و استبداد و دشمن ظلم و ستم نيست. آنجا كه امام علي(ع) به فرزندش حسن(ع) فرمودند: «پسرم هرگز بنده كسي مباش چون خدايت آزاد آفريد» بايد به اين نكته مذعن و معترف شد كه از منظر دين اسلام اطاعت و فرمانبري صرفا در برابر خالق يكتا معنا و مفهوم داشته و مابقي جريانات و قضايا كه براي خود قداست ايجاد كرده و مردم را به اطاعت جابرانه و كوركورانه وادار مي‌سازند مظاهر  بارز بت‌پرستي و شرك و جاهليت دوران هستند كه در هر نظام شكل و چهره خاص به خود مي‌گيرند. اين صداي دلنشين پيامبر اسلام است كه در سراسر تاريخ جريان يافته است كه «حكومت با كفر قابل تداوم است» اما حكومت با ظلم هرگز دوام و قوامي ندارد.» درخشش مرحوم مطهري در اين بود كه فارغ از هرگونه شوائبي دين حقيقي را به مردم معرفي كرد.
3-‌ دين و عدالت: بعضي‌ها كه شناخت دقيق و درستي از دين ندارند هيچ عنايتي به سقف و سطح زندگي جاري مردم و انواع گرفتاري‌هاي اجتماعي و اقتصادي ملت و ميزان فقر و محروميت و بيكاري و تورم نداشته و هرگز درد ملت را كه از فقدان نظم و مقررات اقتصادي به هزاران فلاكت و گرفتاري افتاده‌اند، درك نمي‌كنند اما مرحوم مطهري به صراحت اعلان داشت كه دين بايد در جامعه عدالت و قسط را حاكم سازد چون دين براي نجات بشر و هدايت انسان‌ها آمده است وگرنه هيچ فايده‌اي ندارد. او به فراست دريافته بود شكم گرسنه كه محتاج نان و غذاست دركي از دين نداشته و فقر همسايه ديوار به ديوار كفر است و هركس كه معاش ندارد معاد هم ندارد. از ديدگاه آن استاد بزرگوار دنيا و آخرت درهم تنيده و متصل به هم هستند يعني نوع زيست و جايگاه آدميان در آخرت در همين دنيا معلوم مي‌شود و بهشت جاي جاهلان و فقيران و عقب‌ماندگان نيست و نتوان بهشت را به صحرايي تشبيه كرد كه آدم‌هاي گرسنه و فقير و تهيدست و بي‌سواد و عقب‌افتاده در آن پر مي‌شوند بلكه بهشت مكان و ماواي انسان‌هاي عاقل و عارف و بالغ و رشديافته‌اي است كه در دنيا با تلاش مستمر و فعاليت‌هاي درخشان خود به رقاء علمي وكمال عقلي رسيده‌اند و در يك نظام بالنده عادلانه زندگي اجتماعي سازنده‌اي را تاسيس كردند تا از رهگذر آن آحاد ملت از قيود و تعلقات كذايي نجات يافته و متنعم از مواهب و بركات الهي باشند و جملگي راه سعادت و كمال را طي كنند. از ديدگاه آن استاد اگر دين نتواند نظام اجتماعي عادلانه مستقر سازد و از رهگذر آن تمامي اصناف و اقشار بشر مسير كمال را پيدا كنند آن دين حقيقي و راستين نبوده و محكوم به شكست و نابودي است. پيامبر اسلام آن همه زحمتي كه در 23 سال رسالت خود متحمل شدند و ائمه اطهار آن سختي‌هايي كه به جان خريدند همه و همه به منظور اجراي عدالت اسلامي بود و اسلام منهاي عدالت يعني هيچ و معنا و مفهومي ندارد به همين علت حضرت علي(ع)  ملقب به شهيد راه عدالت شد.
4-‌ دين و معنويت: انسان مجموعه‌اي از افكار و انديشه و عواطف و احساسات است كه بايد در مسير درست، هدايت و ساماندهي شوند و معناي دقيق انسانيت انسان تجلي پيدا كند بنابراين درخشش كمال آدمي همانا تحقق معنويات و شكوفايي نيازهاي معنوي انسان است يعني اگر انسان از حيث ماديات به تمامي نيازهايش دسترسي پيدا كند، نتوان گفت به كمال حقيقي‌اش دست پيدا كرده است مگر اينكه آدمي از حيث عاطفي و اخلاقي و معنويات هم مراتب كمال و رشد را طي كند. به همين جهت دين اسلام به تمامي جنبه‌ها و نيازهاي مادي و معنوي انسان عنايت كرده و هردو را مكمل يكديگر دانسته است، بي‌جهت نبوده است كه عرفاي اسلامي انسان را از حيث خلقت اولي مادي و از جهت تعالي و تكامل، معنوي و روحاني معرفي كرده‌اند يعني انسان اگر بخواهد به معنويات برسد بايد از دنياي ماديات عبور كند.
خلاصه اينكه مرحوم مطهري دين‌شناسي بود كه به زمان و ضرورت‌هاي جامعه اشراف و احاطه داشت و معرفت ديني‌اش هم دروني و  هم بروني بوده است و قرائت درستي از اسلام و انسان ارايه داد اما و صد اما كه آن استاد در حوزه‌هاي علميه مهجور و مظلوم واقع شده و استوانه‌هاي فقهي و علمي مانع درخشش و نورفشاني افكار و انديشه‌هاي آن استاد شهيد هستند به همين علت در هيچ‌يك از سنوات ماضي مشاهده نشده است كه حوزه‌هاي علميه كاري جهت معرفي افكار و بزرگداشت انديشه‌هاي شهيد مطهري انجام داده باشند و صدالبته همه اينها به اين معنا نيست كه پاسخ تمامي پرسش‌هاي عصر و زمان را بايد از آثار و كتب شهيد مطهري دريافت داريم يا هرچه او گفته و نوشته است، نقدناپذير باشد. آري از زمان شهادت مرحوم مطهري قريب چهار دهه گذشته است و جامعه جهاني و مخصوصا كشورهاي اسلامي و علي‌الخصوص كشور ايران تحولات زيادي را پشت سر نهاده و فراز و فرود زيادي را شاهد بوده است و طبعا برخي از مباحث و موضوعات مطروحه توسط مرحوم مطهري كهنه و قديمي هستند اما اصول و ساختار افكار و انديشه‌اش سازنده و پويا و متناسب با زمان است كه مجموعه آنها موجب دوام و قوام آن استاد شهيد شده و با گذشت زمان كهنه و مندرس نمي‌شوند. اسلامي كه مطهري معرفي كرده است قابل استناد و اجرا براي آحاد و اصناف بشر است چون كه غلاظ و شداد و افراط وتفريط در آن راه ندارد. اسلام مرحوم مطهري همان اسلام پيامبر و علي و سلمان و ابوذر است كه از هرگونه تبعيض و تكلف و قرائت شاذ و ثقيل مبرا بوده و چون هوايي پاك و  تميز سازگار با همه سلايق و ذوق‌هاست. در اسلام مطهري خبري از اشرافيت و تبعيض و نابرابري و تقسيم مردم به درجات يك و دو نيست بلكه همگان برابر و يكسان بوده و حاكمان به صرف تكيه بر حاكميت دارند هيچ‌گونه حق و مرتبه‌اي براي خود قايل نبوده و  نبايد با اقشار پايين جامعه فرق و فاصله داشته باشند بلكه فقيه با فقير برابر بوده و حاكم با جاهل از حيث حقوق در يك رتبه واقع شده‌اند. تمامي قصه‌ها و داستان‌هايي كه موجب ايجاد فاصله بين ملت و حاكميت شده است از منظر استاد مطهري محكوم و مطرود است و حاكمان خدمتگزاران واقعي مردم بايد باشند و در برابر مردم مسوول و پاسخگو هستند. از ديد استاد مطهري اگر مردم آزاد باشند و بر سر حاكمان فرياد بزنند هزار مرتبه بهتر از اين است كه يك نفر را به خاطر اعتراض و فريادش گرفتار حبس و زندان كنند. آن استاد با صداي بلند اعلان داشت رمز و راز اصلي نورانيت و جاودانگي اسلام در اصولي چون آزادي، عدالت، دموكراسي و معنويت نهفته است و اين دين هيچ‌گاه گرفتار كهنگي و اندراس نخواهد شد. يادش گرامي و روحش متعالي باد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون