گفتوگو با گروه «گرگ دشت» در حاشيه همايش تدكس كيش
پيامهاي زيستمحيطي دوچرخه سواران
براي آموزش مسائل زيستمحيطي بايد از روش عشق و احترام استفاده كرد نه از تحكم. اگر كسي زبالهشو مياندازه زمين نبايد دعواش كنيم، بگيم چرا زباله تو انداختي زمين؟ بايد بريم بهش بگيم ببخشيد ميتونم زباله تونو بندازم توي سطل آشغال؟ قطعا خودش ميگه نه، من خودم اين كار رو انجام ميدم و بعد از اون ديگه هيچوقت زبالهشو تو محيط رها نميكنه
فرزانه قبادي/ در تمام دنيا، رويدادهاي مختلفي براي رشد و تشويق خلاقيت و نوآوري برگزار ميشوند. برنامههايي كه به اشكال مختلف سعي دارند به مخاطبانشان بگويند كه براي ايدههاي ذهنيشان ارزش قايل شوند و آنها را پيگيري كنند. يكي از پرطرفدارترين اين رويدادها، كنفرانسهاي TED است كه از محبوبيت جهاني برخوردار است. موسسه غيرانتفاعي TED برگزاركننده اين كنفرانسها، بهار هر سال اين رويداد را در دانشگاه بريتيش كلمبيا در ونكوور كانادا برگزار ميكند.استقبال از اين كنفرانس در سراسر جهان و تقاضا براي شركت در اين برنامه باعث شد تا يك همايش زيرمجموعه اين رويداد به شكل محلي در دنيا شكل بگيرد. تدكسها TEDX رويدادهايي هستند كه كاملا شبيه به كنفرانسهاي TED برگزار ميشوند، اما به شكل مستقل و با نظارت مسوولان محلي. در روزهاي آخر فروردين ماه نخستين تدكس بينالمللي ايران در جزيره كيش برگزار شد. كنفرانسي با حضور افرادي موفق و خوشفكر از تمام دنيا كه يك نقطه عطف در زندگيشان داشتند و آن را با حاضران در اين برنامه به اشتراك گذاشتند. در حاشيه اين رويداد، افراد ديگري هم به ارايه ايدهها و طرحهاي خلاقانهشان پرداختند. گروهي كه با يك هدست سهبعدي در بخش جنبي همايش شركت داشتند، طراحان گلخانهاي هوشمند در بخش ديگر به معرفي ابتكارشان براي حل مشكلات دوستداران گل و گياه و گلخانهداران، ميپرداختند و گروهي كه بيشتر از بقيه نظر حاضران در سالن جنبي همايش را جلب ميكرد، گروه دوچرخهسواران «گرگ دشت» بودند. دو دوچرخه ثابت و چند بنر پارچهاي دستنويس كه هر كدام مربوط به يكي از پروژههاي اين گروه است؛ در حاشيه تدكس كيش پاي صحبتهاي محمود قائممقامي، كوروش بهزادي، از پايهگذاران اين گروه و ليلا قمي از معلمين اين گروه مردمي و خودجوش نشستيم تا با دغدغهها و مسائلي كه باعث حركتشان شده بيشتر آشنا شويم.
به دنبال هدفي بزرگتر
محمود قائممقامي ميگويد سالهاست ركاب ميزند. اما در كنار ورزش دوچرخهسواري هميشه دغدغههاي محيط زيستي هم داشته. بعد از آشنايي با كوروش بهزادي تصميم ميگيرند كه ركاب زدنشان را هدفمند كنند و تنها به ورزش اكتفا نكنند. با توجه به اتفاقاتي كه در حوزه محيط زيست ميافتاد مسيري را تعيين ميكنند و در طول مسير پيامهايي را به مردم شهرها و روستاهاي مختلف ميرسانند. محمود قائممقامي در مورد مسيرهايي كه به همراه كوروش در آنها ركاب زدهاند، ميگويد: «نخستين مسيري كه كوروش به تنهايي ركاب زد مسير بين تهران تا اروميه بود. بهانه اين حركت، بحراني شدن وضعيت درياچه اروميه بود. مسير بعدي از تهران تا قشم بود كه به خاطر مساله انقراض دلفينها ركاب زد و يك تحقيقاتي در اين زمينه صورت گرفت و نتايج اين تحقيقات را با مردمي كه در طول مسير بودند با زبان خودشان مطرح ميكرد. بعد كه با هم شروع كرديم، مسير آستارا تا ميانكاله را ركاب زديم با هدف اينكه در مورد آلودگي درياي خزر هشدارهايي را به مردم بدهيم. سال گذشته مسير تهران تا بندرعباس را ركاب زديم با هدف طرح مساله يوزپلنگها. آخرين سفرمان آذرماه امسال بود كه به خاطر وضعيت بحراني آب در ايران، مسير تهران تا مشهد را از طريق شهرهاي شمالي كشور ركاب زديم.» قائممقامي در مورد نحوه فعاليتشان در طول سفر ميگويد: «سعي ميكنيم در طول مسير آموزشهايي به افراد بدهيم و مسائلي را به مردم و خصوصا بچهها يادآوري كنيم. براي برگزاري اين برنامهها هم با NGOهاي مختلف كه در شهرهاي مسير هستند، ارتباط برقرار كنيم و از قبل با آنها هماهنگيهايي انجام ميدهيم و بعد در جمعي كه با كمك اين نهادها تشكيل ميشود، مثلا در يك مدرسه يا يك فضاي ديگر با بچهها صحبت ميكنيم.»
كوروش بهزادي روي دوچرخه ثابتي كه در سالن قرار دارد، در حال ركاب زدن است، در مورد برنامههايي كه در طول مسير اجرا ميكنند و بازخورد مردم مناطق مختلف ميگويد: «در طول مسير ممكنه برخوردها خيلي خوب باشه، يا ممكنه خيلي برخوردهاي عجيبي ببينيم، همه جور برخوردي با كار ما وجود داره، تنها چيزي كه بايد تو اين كار داشته باشيم، پشتكاره، چون انتظاري كه از آدمها داريم يك چيزه و برخوردي كه ازشون ميبينم يك چيز ديگه.» كوروش ميگويد: بعضي مناطق هستند كه براي مردم يكسري مسائل زيستمحيطي دغدغه نيست، زندگيشان را به طور معمول با همان منابعي كه در دسترشان هست ادامه ميدهند. در اين مناطق كار كردن سخت ميشود. پذيرفتن اينكه بحران كمآبي جدي است براي كسي كه دغدغهاش كمبود آب نيست، سخت است. ولي در بعضي مناطق هم با استقبال مردم مواجه شدهاند براي اينكه آموزشهايي ببينند تا سيستم غلط كشاورزيشان را اصلاح كنند و ميزان كمتري از آب و منابع ديگر را هدر دهند. كوروش ميگويد: «مقدار مصرف ما از ذخاير آب كشور 80 درصده، ما به خاطر اشتباه آبياري كشاورزي با مساله كمبود آب مواجهيم، به خاطر اينكه اطلاعات درست وجود نداره. سيستم درست آبياري بايد قطرهاي باشه، ولي آبياري ما مدل باتلاقي است، آب تو مسيري كه به زمينهاي كشاورزي ميرسه هدر ميره. ما يك جاهايي صحبت كرديم كه براي تجهيز زمينها به سيستم آبياري قطرهاي به كشاورزان وام تعلق بگيره، ولي متاسفانه كشاورزان به جاي اينكه با اين وام سيستم آبياريشون رو ارتقا بدن، زمينهاشون رو بزرگتر كردند، ماشين خريدند. ما دنبال فرهنگسازي در اين زمينهايم، كه كشاورزان اين ضرورت رو براي نسلهاي بعدي حس كنند. در بعضي مناطق محصولي كشت ميكنند كه اصلا مناسب آب و هواي اون منطقه نيست و نياز به آبياري زياد داره. چون آگاه نيستند اين كار رو ميكنند.» و در مورد نحوه كار در اين پروژه توضيح ميدهد: «اين محيط زيستي كه داريم براي بچههاي ما است، هدف ما تو اين گروه اين نيست كه همين فردا به نتيجه برسيم، ما ميخواهيم 30 سال آينده به نتيجه برسيم. ما در اين پروژه بچهها را پليس خانواده ميكنيم و ازشون قول ميخوايم كه نسبت به باز بودن شير آب حساس باشند، حواسشون باشه كه درختان را قطع نكنند. چون بچهها بيشتر اين مساله را درك ميكنند و آموزشپذيرترند. يكسري مشكلات فكري را ندارند، راحتتر ميشه روي فرهنگشون كار كرد.»
مورد ديگري كه كوروش بهزادي به آن اشاره ميكند، برنامهاي است كه در آينده دارند. «مدسازي فرهنگ نگهداري از طبيعت» برنامهاي است كه گروه گرگ دشت در نظر دارد تا در شهرهاي مختلف اجرايي كند. تا مردم همان قدر كه به داشتن امكانات يا پوشيدن لباسهاي خوب افتخار ميكنند، به داشتن محيط زيست خوب و سالم هم افتخار كنند و به تعبير كوروش «پز محيط زندگي تميزشون رو به هم بدن.»
گروه گرگ دشت معتقد است: «براي آموزش مسائل زيستمحيطي بايد از روش عشق و احترام استفاده كرد نه از تحكم، نبايد كسي را به خاطر چيزي كه نميدونه محكوم كنيم، اگر كسي زبالهشو مياندازه زمين نبايد دعواش كنيم، بگيم چرا زباله تو انداختي زمين؟ بايد بريم بهش بگيم ببخشيد ميتونم زباله تونو بندازم توي سطل آشغال؟ قطعا خودش ميگه نه، من خودم اين كار رو انجام ميدم. و بعد از اون ديگه هيچوقت زبالهشو تو محيط رها نميكنه.»
ليلا قمي از فعالان بخش پژوهش گروه
گرگ دشت است. در مورد دليل نامگذاري اين گروه برايمان ميگويد: «اسم «گرگ دشت» رو از اينجا گرفتيم كه گرگ جزو حيوانات خيلي مهمه توي چرخه طبيعت كه بيرحمانه باهاش برخورد شده. گرگ اگه نباشه مريضي تو چرخه طبيعت مياد. چون گرگ از حيوانات مريض و ضعيف تغذيه ميكنه. گرگ جزو حيواناتيه كه ما آدما هميشه باهاش درگير بوديم، كنار هم زندگي كرديم، به خاطر به خطر افتادن گلهمون و خوراك خودمون، گرگ برامون موجود بدي شده، گرگ تو همه داستاناي ما اون شخصيت بدجنسهست. در صورتي كه گرگ تا زماني كه گرسنه نباشه حمله نميكنه، حالا بايد ديد چرا گرسنه است؟ به اين دليل كه انسان وارد قلمرواش شده، گرسنه مونده. گرگها قلمروهاي وسيعي دارن، ولي همهاش تيكهتيكه شده، از وسط اين قلمرو جاده رد شده، شكار افتاده يه طرف، شكارچي (گرگ) افتاده يه طرف، اينه كه گرگ مياد گله رو ميزنه.» تو تمام دنيا گرگها همواره به دليل آسيبهايي كه به انسانها و داراييهايشان ميزنند قتل عام شدهاند. گروه «گرگ دشت» در سفري كه در پيش دارد هدفش اين است كه به كشاورزان و كساني كه به دليل زندگي در طبيعت بيشتر با اين گونه در ارتباط هستند بگويد كه با كشتن گرگها نظم چرخه طبيعت را بيشتر از اين به هم نريزند. ليلا اضافه ميكند: «هدف اين گروه آگاهسازي و ارايه يك راهحل خيلي ساده است براي همزيستي انسان با محيطش، همزيستي انسان با حيوان يا گياهاني كه در اون محيط هست. كشتار گرگها هنوز به مرز هشدار نرسيده، اما ما عادت داريم مثل خيلي چيزهاي ديگه يك مسالهاي وقتي به مرز هشدار برسه ميريم سراغش.» و در مورد راهكاري كه «گرگ دشت» براي فرهنگسازي در اين زمينه دارد توضيح ميدهد كه: «ما نميتونيم به كسي كه از طريق گلهداري امرار معاش ميكنه بگيم اگه گرگ به گله ت زد كاري نكن، اما راهحل درست رو ميتونيم بهش بگيم. به همين خاطره كه اين گروه پشت تلويزيون نايستاده و نسخه نميپيچه، ميره تو دل ماجرا، تو روستاها از نزديك با ز ندگي آدمها آشنا ميشه بعد
بر اساس فرهنگ و سبك زندگي اون آدما بهشون ميگه با مسائل چطور به شكل درست برخورد كنن.»
ما رويايي داريم
كوروش بهزادي٭ / دغدغه امروز سياره زمين، جلبتوجه ساكنان آن نسبت به محيط زيست اطرافشان است. اين مساله مهم، امروزه خوشبختانه بيشتر توجه جوانان را به خود جلب كرده و گاه برخي از آنها را در تلاش براي نگهداري و گاه نجات محيط زيست درگير كرده است.
اين گونه همكاري بين جوانان سياره زمين بسيار طرفدار دارد و آنها با توجه به مشكلات محيطزيست اطرافشان، به وسيله وسايل امروزي ارتباطاتي، گروههايي را در كنار هم به وجود ميآورند، آگاهيشان را در مسائل بالا ميبرند و به كارهاي عملي دست ميزنند تا تغييري درباره اخطارهاي كارشناسان نسبت به محيط اطرافشان به وجود بياورند.
گاه دستبندهايي كه هر كدام معناي خاصي دارد به دست ميكنند كه نشانگر كمك معنوي يا مادي آنها به اين گروههاست. اين فعاليتها كه از جمعآوري دستهجمعي زباله در آبراهها و مناطق پرزباله گرفته تا پيادهروي، دوچرخهسواري، كوهنوردي، شنا و ورزشهايي كه كمخرج است اما پربار را جواناني كه شوق هوايي تميز، خاكي ناآلوده و آب زلال، جلوگيري از انقراض موجودات را براي خود و آيندگانشان آرزو دارند، ترتيب ميدهند.
با سفرها يا نحوههاي متفاوت اما سلامت مدار اين جوانان، توجه بيشتري از عموم به مسائل مهم محيط زيست جلب ميشود و به اين ترتيب، همزمان، آگاهيرساني نيز اتفاق ميافتد.
براي ديدهباني محيط زيست، گزارشاتي نيز از سفرها و كردهها در اختيار مسوولان فرهنگي و زيستمحيطي قرار ميدهند تا در دانشگاهها در اين زمينهها و با توجه به گزارشات تهيه شده در برطرف كردن كاستيها، به صورت كارشناسانه مقابله شود.
مشاركت جهاني جوانان در مسائل محيط زيست ميتواند مانند بازويي قوي در كنار سازمانها و موسسات دولتي قرار گيرد و در صورت استفاده درست از اين نيروي پر توان، ميتوانيم روياي جهاني با آب و هواي پاك را رقم بزنيم.
بد نيست از يكي از اين گروهها به نام «گرگدشت» در ايران ياد كنيم كه روياي جهاني پاك را در سر دارند. آنها با دو چرخه ايرانپيمايي ميكنند و در هر سفر، سوژهاي پرمحتوا، در رابطه با محيط زيست انتخاب ميكنند و به صورت غير انتفاعي و با آنچه در چنته دارند، راه ميافتند، تا در سرما و گرما، شرايط مطلوب و غيرمعمول، در مسير خود، با هر كه گوش شنوايي دارد، از مسوولان و مقامات گرفته تا دهقان و كشاورز تا مردم روستا و شهر، كودكان دبستاني و جوانان دبيرستاني به صحبت مينشينند و آنان را نسبت به هدر دادن منابع و تهديدهاي زيستمحيطي آشنا ميكنند. بازتاب اين فعاليت، بسيار مطلوب ارزيابي شده و توجه جوانان را به مسائل محيطزيستي معطوف ميكند.
گرگدشت تاكنون ٧٤١٠ كيلومتر را در ١٦٢ روز براي سوژههايي همچون يوزپلنگ ايراني، آب، دلفينهاي خليج فارس، درناهاي سيبريايي و... ركاب زده است.
٭ از پايهگذاران گروه «گرگ دشت»