• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4713 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۹ مرداد

نگاهي به پنجاه سال فعاليت هنري خسرو سينايي

بر روزگار از دست رفته حسرت مي‌خوريم

احمد طالبي‌نژاد

چند سال پيش طي يك مراسمي كه به مناسبت نمايش فيلم «دستگاه» يكي از مستندهاي آقاي سينايي در خانه هنرمندان برگزار شد و جمعيت قابل توجهي هم در اين جلسه حضور داشتند من به نكته‌اي اشاره كردم كه مايلم دوباره آن را يادآوري كنم و آن اينكه اگر بشود در جامعه ما براي روشنفكري از نوع متعهد و ايراني مصاديقي پيدا كرد، خسرو سينايي يكي از آن مصاديق است، هنرمندي چندوجهي كه تحصيلكرده فرنگ بود، كل جواني‌اش را در فرنگ گذرانده بو دولي مطلقا تفكر غربي نداشت، انديشه‌هاي وي ايراني بود نه از نوع شووينيستي، منظورم تفكر شرقي بود او بسيار اينجايي فكر مي‌كرد و خيلي به فكر اعتلاي وطنش بود. اين را از سر تعصبات ملي نمي‌گويم. صحبت من از آنجا ناشي مي‌شود كه به هر حال هنرمنداني در ايران بودند و هستند كه با توجه به جغرافيايي كه در آن زندگي مي‌كنند به اين سرزمين مديون هستند و بايد در راه اعتلاي فرهنگ آن جغرافيا تلاش كنند. آقاي سينايي از همان ابتداي دهه چهل بعد از پايان تحصيلات سينمايي و موسيقايي كه به ايران برگشت و شروع به ساخت فيلم‌هاي مستند كرد، نگاهش كاملا معطوف به فرهنگ و مسائل اجتماعي ايران بود. به فيلم‌هاي مستندش نگاه كنيد: «آوايي كه عتيقه مي‌شود». فكر مي‌كنم اولين يا دومين فيلمي كه ساخته راجع به حلاج‌ها و لحاف‌دوزهاي دورگردي است كه در گذشته در خيابا‌ن‌ها و كوچه پس كوچه‌هاي تهران مي‌گشتند و لحاف‌دوزي مي‌كردند و خب الان ديگر اين افراد را در ميان خودمان نمي‌بينيم و نيستند يا «سردي آهن» كه درباره محمد نصيري وزنه‌بردار قديمي ايران بود و دو فيلم حاج مصورالملكي درباره يكي از نقاشان بزرگ اصفهان و استاد ياوري راجع به يكي نوازندگان برجسته ني از جمله فيلم‌هاي ارزشمند سينايي است و چند فيلم مستند ديگر . آن سال‌هايي كه سينايي به ايران برگشت، دو راه بيشتر نداشت يا بايد جذب فيلم فارسي‌سازي مي‌شد يا اينكه در استوديوهاي دو اتاقه مي‌نشست و از تهيه‌‌كنندگان آن زمان خواهش مي‌كرد به او كار دهند يا بايد جذب دو مركز دولتي تلويزيون و وزارت فرهنگ و هنر مي‌شد و براي آنها كار مي‌كرد كه او وزارت فرهنگ و هنر را كه الان به وزارت فرهنگ و ارشاد تغيير نام داده، انتخاب كرد و خوشبختانه حاصل كارهايش ده، پانزده فيلم بسيار ارزشمند كوتاه و نيمه بلند مستند است كه معروف‌ترين آنها مستند بلند «مرثيه گمشده» است كه درباره لهستاني‌هايي است كه در كوران جنگ جهاني دوم به ايران كوچيدند و مردم مهمان‌نواز ايران به خوبي از آنها استقبال كردند هنوز هم تك و توك مهاجران لهستاني را در مناطق شمالي و شايد اصفهان بشود پيدا كرد. 
 در عين حال خسرو سينايي چه قبل و چه بعد از انقلاب مجموعه فيلم‌هاي تربيتي براي انجمن اوليا و مربيان ايران وابسته به وزارت آموزش و پرورش ساخته كه من به دليل حرفه‌ام كه در دفتر تكنولوژي وزارت آموزش و پرورش جشنواره رشد بودم تقريبا همه اين فيلم‌هايش را ديدم و به عقيده من بعضي از آنها مضامين و موضوعات بسيار خوبي را مطرح مي‌كنند و بسيار فيلم‌هاي ارزشمندي هستند، منتها به دليل تغيير شرايط فرهنگي و مساله حجاب خيلي از فيلم‌ها متاسفانه بعد از انقلاب امكان نمايش پيدا نكردند. در سال‌هاي نخست انقلاب سينايي اولين فيلم سينمايي‌اش را ساخت كه اولين و جدي‌ترين فيلمي است كه راجع به انقلاب ساخته شده و او با اين فيلم كار فيلمسازي را به صورت حرفه‌اي شروع كرد كه به نظرم فيلم قابل توجهي هم بود . اين فيلم چون در فضاي اجتماعي آن دوران ساخته شده بود، مي‌شد توقع يك فيلم صرفا روشنفكرانه را از او داشت اما دومين فيلم او- هيولاي درون - كه زنده‌ياد داوود رشيدي در آن بازي مي‌كرد يكي از فيلم‌هاي روشنفكرانه‌اي است كه راجع به مقوله سياست و سياست‌زدگي در جامعه ايران ساخته شده و سرگذشت يك مامور ساواك است كه با آن هيولاي درون خود در ستيز است .  به هر حال سينايي مسير فيلمسازي را ادامه داد تا به فيلم پر آوازه و درخشان «عروس آتش »كه درباره خرده فرهنگ‌هاست، رسيد . اين فيلم در جريان بحث گفت‌وگوي تمدن‌ها ساخته شد. نكته‌اي كه در اين فيلم بسيار اهميت دارد، اين است كه سينايي مي‌خواست بگويد به جاي اينكه ما با تمدن‌هاي ديگر گفت‌وگو كنيم، بياييم به خرده‌فرهنگ‌هاي جامعه خودمان برسيم و به آنها نگاه كنيم. نقاط ارزشمندشان يا نكات ناسورشان را بررسي كنيم و در واقع تعاملي با درون داشته باشيم تا بعد به گفت‌وگو با بيرون از خود برسيم كه خوشبختانه فيلم بازتاب خيلي خوبي داشت و بسيار مورد توجه واقع شد و جزو نقاط عطف كارنامه سينايي است، چون معمولا فيلمسازهايي از جنس سينايي متهم هستند به اينكه فيلم كم فروش يا نفروش - به قول بعضي تهيه‌كننده‌ها - مي‌سازند، اما عروس آتش پرفروش شد.  نكته ديگري كه درباره كارنامه آقاي سينايي مهم است، اين است كه ايشان به شكل آگاهانه نه غريزي، در همه فيلم‌هايش تقريبا بازيگراني را انتخاب كرده كه در ابتدا شهرت سينمايي نداشتند ولي بعدها بازيگران مطرحي شدند. اولين آنها مهدي هاشمي است كه در فيلم زنده باد بازي كرد كه بعدها حميد فرخ‌نژاد و مهدي احمدي هم به همين ترتيب توسط سينايي معرفي شدند و به شهرت رسيدند. در مورد خانم‌ها چند نفري را معرفي كرد كه بعضي موفق شدند و بعضي هم نتوانستند موفق باشند. در مجموع اگرچه سينايي ديگر در ميان ما نيست ولي او را انساني سرشار از شور و عاطفه و بسيار قابل احترام مي‌دانم كه از معاشرت و مراوده با وي غرق در لذت و شعف مي‌شدم. براي اينكه به نظر مي‌رسيد با آدم فرهيخته‌اي روبه‌رو بوديم كه فرهنگ از سر و رويش مي‌باريد و به لحاظ خانوادگي هم مي‌دانيم كه همه اعضاي خانواده سينايي در عرصه فرهنگ و هنر نفس مي‌كشند، خوشبختانه آثاري از آنها به جاي مانده تا ابد ماندگار خواهد ماند. فراموش نكنيم سينايي به خصوص در زمينه مستند خدمت بزرگي به سينماي ايران كرده است. او بخش‌هاي ناشناخته‌اي از هنر و فرهنگ اين مملكت از جمله معماري آن را شكوفا كرده است. مستند مسجد شيخ لطف‌الله يكي از آنهاست. اين مستند كشف يك راز در معماري است كه اين راز را سينايي نخستين بار در مستند مسجد شيخ لطف‌الله ديد. پيش از آن كمتر كسي به آن توجه كرده بود. اگر دقت كنيم، مي‌بينيم كه طراحي مسجد شيخ لطف‌الله جوري است كه وقتي شما وارد راهروي اصلي مي‌شويد اگر سرتان را بالا بگيريد انگار سقف از روي سر شما حر كت مي‌كند و همان‌طور كه اشاره كردم اين راز براي اولين‌بار توسط اين فيلمساز كشف شد و بعدها خيلي‌ها به اين نكته توجه كردند. مي‌خواهم بگويم او آدم خاصي در همه زمينه‌ها بود. همچنين در زمينه موسيقي يك فيلم دارد كه بد نيست به آن اشاره كنم: «كوچه پاييز». يك فيلم مستند بلند درباره هنرمندانه زيستن. ظاهرا او در خانه‌اش يك مهماني با حضور نخبگان عرصه فرهنگ و هنر برگزار مي‌كند. در يكي از صحنه‌هاي فيلم حاضران با نواي آكاردئون سينايي دست در گردن هم ترانه «روزي من هم جوان بودم» محمد نوري را مي‌خوانند و بر روزگاران از دست رفته حسرت مي‌خورند. بر روزگار از دست رفته حسرت مي‌خوريم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون