• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4713 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۹ مرداد

نگاهي به فيلم «مرثيه گمشده» ساخته خسرو سينايي

آرامش در حريم مهرورزي

عزيزالله حاجي ‌مشهدي

در كارنامه هنري «خسرو سينايي» كه در عرصه‌هاي نويسندگي، شعر، موسيقي و فيلمسازي آثار ارزنده‌اي از خود به يادگار گذاشته است، فيلم مستند «مرثيه گمشده» 
(The Lost Requiem) جايگاه ويژه‌اي دارد. حتي شايد بتوان اين اثر را در ميان نزديك به 30 فيلم مستند او، مهجورترين و در عين حال برجسته‌ترين كار اين فيلمساز به حساب آورد. 
جريان توليد و ساخت و پرداخت اين فيلم مستند كه در فاصله سال‌هاي 1349 تا 1362 نزديك به 13 سال به طول انجاميده، فراگردي به راستي وقت‌گير، طولاني و دشوار داشته است. ساخته شدن چنين فيلمي تنها در سايه پشتكار، خستگي‌ناپذيري و شكيبايي‌هاي فراوان يك فيلمساز سختكوش، مقدور و ميسر شده است.
بخش عمده‌‌اي از نيرو و تلاش سازنده‌ فيلمساز، صرف گردآوري اطلاعات و پژوهش‌هاي مربوط به يك واقعيت تلخ تاريخي- يعني مهاجرت و آوارگي لهستاني‌ها در جريان جنگ جهاني دوم- شده است تا بتواند از حضور تعداد بي‌شماري از اين آوارگان در برخي شهرهاي ايران از جمله «بندر انزلي»، «تهران»، «قزوين»، «اصفهان» و «اهواز» تصويري درست ارايه دهد.
 شرايط بسيار متفاوت توليد چنين اثري، در مقايسه با ديگر مستندهاي ساخته شده در ايران، به گونه‌اي بوده است كه از جنبه‌هاي مختلفي براي تحليل‌كنندگان اين‌گونه آثار مي‌تواند جالب توجه باشد. حتي مي‌توان جريان ويژه روند توليد مرثيه گمشده را به عنوان دشوارترين نمونه ساخت يك مستند تاريخي يا مستند اجتماعي (قوم‌نگار) به حساب آورد. كار قابل اعتنايي كه از جنبه‌هاي گوناگون مي‌تواند براي بسياري از دانشجويان علاقه‌مند به فيلم‌هاي مستند يا براي مستندسازاني كه جسارت پرداختن به طرح‌هاي دشوار و پيچيده و پر دردسر را ندارند، انگاره‌اي آموزنده به حساب آيد. به ويژه كه فيلمساز جز برخي سندهاي بسيار پراكنده از واقعيت تلخ آوارگي لهستاني‌ها و مهاجرت و پناهندگي آنان به ايران (در سال‌هاي 1941 و 1942 ميلادي در جريان جنگ جهاني دوم) امكان ديگري در اختيار نداشته است. در واقع سينايي، در اواخر دهه 40 خورشيدي در شرايطي به ساختن چنين اثري همت گماشت كه از نخستين تجربه‌هاي فيلمسازي وي هنوز بيش از دو، سه سال نگذشته بود. البته از ياد نبايد برد كه اين تجربه‌هاي تازه در پايان تحصيلات دانشگاهي وي در رشته سينما و موسيقي در «وين» شكل مي‌گيرد و با توجه به چنين پشتوانه‌اي، هرگز نمي‌توان او را با فيلمسازان تازه كار و تجربي مقايسه كرد. هرچند كه تجربه كردن تا آخرين روزهاي زندگي يك هنرمند، امري گريزناپذير و ضروري است. 
سازنده مرثيه گمشده با استفاده از پژوهشي جدي و دامنه‌دار، براي بارور كردن يك طرح ساده و به ظاهر نه چندان پيچيده، ناگزير بوده است تا به شيوه‌هاي گوناگون توليد چنين اثري انديشه ‌كند. حتي پس از نزديك به 5 سال دوندگي، هيچ سازمان و تهيه‌كننده خصوصي و دولتي حاضر به سرمايه‌گذاري در زمينه توليد چنين اثري نبوده است و تلويزيون در شرايط ويژه‌اي، از ساخته شدن چنين طرحي استقبال كرد.  گويا در آغاز كار، بخش‌هاي مربوط به صحنه‌هاي «زلاندنو»، بخش‌هاي خارج از ايران در فاصله سال‌هاي 53 تا 54 با استفاده از فيلمبرداري چون «شادروان فريدون قوانلو» فيلمبرداري شد و «اسماعيل امامي» مدير فيلمبرداري مرثيه گمشده، بخش‌هاي عمده اين فيلم را در داخل كشور فيلمبرداري كرد و در بخش‌هايي نيز از حضور فيلمبرداران مهمان (هوشنگ كريمي‌زند و وارنوش وارطانيان) بهره برده‌اند. «اصغر وكيلي»، صدابرداري اين فيلم را بر عهده داشت و «فريده عسگري» يكي از بديع‌ترين نمونه خلاقه تدوين را با همفكري و مشورت كارگردان فيلم، تجربه كرده است.
اگرچه بخش عمده‌اي از آماده‌سازي نهايي كارهاي فني اين فيلم تا سال 62، در صدا و سيما انجام شده است، با اين همه پاره‌اي از خدمات لابراتوري اين فيلم در «استوديو بديع» در خارج از تلويزيون به فرجام رسيد. كارهاي چاپ فيلم (با نظارت استاد اكبر عالمي) در صدا و سيما عملي شده است. اين بخش از كار به دليل استفاده از تمهيدات خاص لابراتوري در زمينه تهيه تصويرهاي تكثير شده و توسعه يافته بر مبناي تصويرهاي بسيار كوتاه و محدوده بايگاني شده خبري از جنگ جهاني دوم و آوارگي لهستاني‌ها، هميشه مي‌تواند براي دانشجويان رشته سينما بسيار آموزنده و انتقال‌دهنده تجربه‌هايي ارزنده به شمار آيد. به اين معنا كه دريابند چگونه مي‌توان از يك مجموعه تصويرهاي خبري بسيار كوتاه و محدود، با كيفيتي نه چندان مطلوب، در بخش‌هايي از يك اثر مستند سود جست، بي‌آنكه استفاده از چنين نمونه‌هايي وصله‌هايي ناجور تلقي شود و در مجموعه اثر، آزاردهنده به نظر برسد.
اين فيلم مستند براي بسياري از كساني كه در جريان آماده‌سازي و پرداخت فني هنري چنين نمونه‌اي‌ حضوري موثر داشته‌اند، براي سال‌هاي سال اثري متفاوت و تجربه‌اي سودمند تلقي مي‌شود. از تدوين و فيلمبرداري گرفته تا ريزه‌كاري‌هاي فني مربوط به ادغام صداها (كار فريدون خوشابافرد) و به ويژه كار مهم انتخاب، بازسازي، ساخت و اجراي موسيقي متن اين فيلم كه با خود خسرو سينايي بوده، داراي جذابيت‌هاي انكارناپذيري است. 
جست‌وجوي دايمي براي يافتن ردپاي تازه‌اي از آوارگان لهستاني در جنگ جهاني دوم در شهرها و آبادي‌هاي مختلف ايران، حتي پيدا كردن يك عكس كهنه و غبار گرفته كه بتواند سرنخي براي يافتن ردپايي از حضور لهستاني‌هاي پناهنده شده به ايران باشد، بر دشواري‌ها و در عين حال بر ظرافت چنين كاري مي‌افزايد.
«آنا بوركووسكا» و «تينا» كه هر كدام به‌گونه‌اي طعم تلخ اين آوارگي‌ها و دربه‌دري‌ها را چشيده‌اند- به ويژه آنا كه به تلخي از مرگ برادر جوانش در اردوگاه‌هاي كار اجباري در روسيه شوروي ياد مي‌كند- در بازگويي خاطره‌هاي تلخ‌شان، مخاطب فيلم را با خود همراه مي‌سازند. صحنه‌هاي مربوط به خاطره‌هاي يك عكاس پير در گورستان بندر انزلي و فضاهاي مربوط به اردوگاه لهستاني‌ها (كمپولو) در اهواز، براي كسي كه حتي تنها يك بار اين مستند ارزنده را ديده باشد، از ياد رفتني نخوهد بود! چراكه در فيلم مرثيه گمشده بر نمايش سرنوشت عبرت‌آموز انسان، تاكيد مي‌شود و با نمايش پيامدهاي تلخ جنگ جهاني دوم و آوارگي‌هاي ناشي از چنين پديده شومي، آشكارا به يادمان مي‌آورد كه بر پايه يك سنت ازلي، از دل «مرگ» همواره «زندگي» جوانه مي‌زند! مرثيه گمشده در مجموع تصويري بسيار مثبت و در عين حال غيرتبليغاتي و غيرسفارشي را در ذهن تماشاگران باقي مي‌گذارد. با اين همه چنين فيلمي مي‌تواند در انتقال و القاي مفاهيم والايي چون نوعدوستي، مهمان‌نوازي، استقلال‌طلبي و... به تماشاگران جهاني بسيار ثمربخش باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون