• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3251 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۳ خرداد

آنچه لازم است از جنگ بدانيم

فرشاد مومني


يكي از مفاهيمي كه در بين نظريه پردازان توسعه طرفداران بسيار زيادي پيدا كرده اين است كه سطح موفقيت كشورها در زمينه توسعه يافتگي و توسعه نيافتگي را با سطح قابليت‌هاي آنان در زمينه يادگيري از تجربيات مي‌سنجند. انصاف اين است كه از اين زاويه آسيب‌پذيري‌هايي كه كشور ما داشته و باعث مي‌شود كه رفتن به سمت توسعه با چالش‌ها و هزينه‌هاي خيلي بيشتري روبه‌رو شود بدون اينكه دستاوردهايي متناسب با آن هزينه‌ها ظاهر شود به صورت ملموس‌تر قابل توضيح باشد.
شايد يكي از بزرگ‌ترين موضوعاتي كه ريشه‌هاي ضعف بنيه يادگيري با هويت جمعي در ايران را مي‌تواند خيلي خوب توضيح دهد اين است كه معمولا در اقتصادهاي رانتي گفته مي‌شود دستكاري‌هايي كه از ناحيه قدرت و از ناحيه منافع بر روي واقعيت صورت مي‌گيرد از حدود متعارف بيشتر است و بنابراين هر تجربه‌اي در ايران ولو اينكه هزينه‌هاي انساني و مادي بزرگي براي آن پرداخته شده باشد و اهميت يادگيري از آن تجربه براي ما بيشتر باشد سايه سنگين منافع و دستكاري‌هاي با منشأ قدرت درباره آن بيشتر مي‌شود.
شما از اين زاويه به تجربه تاريخي ايران در ماجراهاي انقلاب مشروطيت، ملي شدن نفت و انقلاب اسلامي خيلي شفاف‌تر نگاه كنيد و ببينيد كه اينقدر سايه سنگين شبهاتي كه درباره اين تجربيات تاريخي سرنوشت‌ساز ايراد شده و بعضي وقت‌ها آنقدر زياد مي‌شود كه حتي ردگيري مسير اصلي تجربه‌هايي كه كشور اندوخته را بيش از حد سخت و دشوار و دست‌نيافتني مي‌كند.
در ميان مجموعه تجربياتي كه در تاريخ معاصر ايران وجود داشته و از جهات متعددي مي‌تواند به عنوان يك كانون بزرگ يادگيري با هويت جمعي تلقي شود تجربه «جنگ تحميلي» است. متاسفانه درباره جنگ تحميلي ما دوگونه متعارض از واكنش‌ها را مشاهده مي‌كنيم. يك گونه اين است كه اينقدر اين تجربه را ملكوتي و دست‌نيافتني مي‌كند كه از آن طريق نمي‌توانيم درس بگيريم و نسبت‌سنجي كنيم و جايگاه فعلي و آتي خود را درست تشخيص دهيم و يك وجه ديگر هم تعداد بي‌شمار خلاف‌گويي‌هايي است كه در اين زمينه وجود دارد و بعضي از اينها واقعا به گونه‌اي است كه اينقدر تكرار شده كه به عنوان امور مسلم و بديهي و غيرقابل بحث جا افتاده است.
براي مثال در چارچوب يك مجموعه‌اي از ملاحظات قدرت و ثروت به اين صورت جمع‌بندي شده كه نسبت تمايل به دولت سالاري درباره مديريت اقتصادي كشور در دوره جنگ يكي از اين نمونه‌هاست و اينقدر اين خلاف بين تكرار شده كه براي بسياري از پژوهشگران كشور هم به عنوان امر مسلمي كه نياز به واكاوي كارشناسي ندارد جا افتاده است. اما آن چيزي كه مساله را خيلي پيچيده‌تر مي‌كند اين است كه در اين موضوع خاص بخش بزرگي از دامن زدن به اين دروغ بزرگ توسط كساني صورت مي‌گيرد كه اين افراد در موضع مسووليت‌هاي رسمي خود و در گزارش‌هاي رسمي انتشار يافته از سوي دولت دقيقا واقعيت را گفته‌اند. مثلا در پيوست شماره يك قانون برنامه اول توسعه بعد از انقلاب كه در دوره كساني نهايي شده كه راديكال‌ترين موضع انتقادي را نسبت به مديريت اقتصادي كشور در دوره جنگ داشتند، خيلي شفاف و صريح توضيح مي‌دهند كه شاخص كلي مداخله دولت در اقتصاد ايران كه در سال 56 بالغ بر 60 درصد بوده در سال 67 يعني سال پايان جنگ به 40 درصد رسيد. اما همان‌هايي كه اين سند را منتشر كردند در چارچوب يك ملاحظاتي از جنس منافع و قدرت بيشترين نقش را در دامن زدن به اين دروغي كه گرايش مسلط در آن دوره به عنوان مثال دولت سالاري بيش از حد در مديريت اقتصادي كشور است داشته‌اند.
يكي از مسائل بسيار حياتي ديگر دروغ‌هايي است كه به ويژه طي سال‌هاي اخير راجع به نحوه مشاركت دولت وقت در ماجراي اداره جنگ مطرح مي‌شود و متاسفانه در اين زمينه باز كساني را مي‌بينيم كه حرف‌هايي را بر زبان مي‌آورند كه حالا هركس نداند آنها مي‌دانند كه خلاف مي‌گويند و آن چيزي كه از منظر ملاحظات توسعه ملي درباره اين نمونه‌ها مي‌توان ذكر كرد اين است كه از اين طريق قابليت يادگيري جمعي از تجربه‌هايي كه جامعه هزينه‌هاي آن را پرداخته كاهش پيدا مي‌كند و اين يكي از رموز استمرار آزمون و خطاهاي بي‌فرجام در مديريت توسعه ملي است. از بين مجموعه مسائلي كه از اين زاويه قابل طرح و بررسي هستند يكي از آنها هم ماجراي چرايي تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر بود.

سخنراني در موسسه دين و اقتصاد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون