مهدي محتشمي در گفتوگو با« اعتماد»:
اوباما به دنبال برداشت از سرمايهگذاري هستهاي خود است
گروه ديپلماسي|مذاكرات هستهاي به پايان خود نزديك شده است. 10 روز ديگر به پايان ضربالاجل توافق شده، باقي نمانده است. مذاكرهكنندگان كشورها در سطح معاونان از چهارشنبه به وين رفتهاند و قرار است كه فردا نيز محمدجواد ظريف به لوكزامبورگ رفته و با فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا و همچنين همتايان اروپايي خود در گروه 1+5 ديدار كرده و به رايزني بپردازد. در همين راستا گفتوگويي با مهدي محتشمي، سفير اسبق كشورمان در اتريش و يونان داشتيم كه در ادامه ميآيد:
ارزيابيتان از روند كنوني مذاكرات هستهاي چيست؟ فكر ميكنيد ارادههاي طرفين براي دستيابي به توافق در مدت زمان باقي مانده به چه شكل است؟
هماكنون هشتمين دور از مذاكرات هستهاي ايران و گروه 1+5 در وين و در سطح معاونين در جريان است و قرار است آقاي ظريف روز دوشنبه سفري به لوكزامبورگ داشته باشند و طي اين سفر با فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا و نماينده 1+5 در مذاكرات و همچنين سه همتاي اروپايي خود در گروه 1+5 يعني وزراي امور خارجه فرانسه، آلمان و انگلستان ديدارهايي داشته باشد. به نظر ميرسد هياتهاي مذاكرهكنندهاي كه در اين مذاكرات حاضر هستند، به ارزش دستيابي به توافق پي بردهاند و در اين ميان به نظر ميآيد دو كشور يعني هم ايران و هم امريكا تمايل دارند كه مذاكرات تا پايان ماه ژوئن به نتيجه برسد هر چند كه هياتها اعلام كردهاند براي دستيابي به يك توافق خوب تحت فشار زمان قرار نخواهند گرفت.
از تمايل امريكا براي دستيابي به توافق تا پايان زمان ضربالاجل اشاره كرديد. راهبرد كنوني امريكا در مذاكرات چيست؟
يك واقعيت وجود دارد و آن، اين است كه دولت آقاي اوباما در عرصه سياست خارجي دستاورد آنچناني نداشته است كه بخواهند از آن به عنوان يك ميراث ياد كند. براي همين است كه شاهد يك سرمايهگذاري عظيمي از سوي دولت اوباما چه در صحنه سياست داخلي امريكا، چه در صحنه مسائل منطقهاي و چه در صحنه نظام بينالملل هستيم و براي همين وي علاقهمند است تا ميوه اين سرمايهگذاري را خود بچيند. در همين راستا مشاهده ميكنيم هنگامي كه جان كري در بيمارستان بستري است، اتاق وي در بيمارستان به دفتر كارش تبديل شده و در اين مدت، يكي از موضوعات مورد پيگيرياش پرونده هستهاي كشورمان بوده و رايزنيهاي مستمري در اين باره با آقاي ظريف و همچنين ديگر همتايانش در 1+5 و كاخ سفيد داشته است.
به رايزنيهاي معاونان وزراي امور خارجه ايران و 1+5 در وين اشاره داشتيد كه در راستاي تدوين و نگارش پيشنويس متن برنامه جامع اقدام مشترك صورت ميگيرد. اين روند تا روزهاي پيشين كند بوده اما در روزهاي اخير سرعت گرفته است. دليل اين كندي و سپس سرعت در روند را چه ميدانيد؟
برنامه جامع اقدام مشترك، برنامهاي است كه قرار است طي سالها از سوي كشورهاي درگير مذاكرات اجرا شود و براي همين طبيعي است كه با نگارش روند تنظيم و تدوين آن و تمركز بر روي اين مساله، حساسيتها نيز دوچندان شود و شايد ساعتها درباره يك واژه بحث شود و همين موجب اختلافاتي را ممكن است ايجاد كند. از سويي زيادهخواهيهايي كه طرف مقابل و به خصوص امريكا چه در مساله تحريمها و چه در مساله PMD و ساير موضوعات دارد، روند را كند ميكند. با اين وجود، به نظر ميرسد هماينك جدول روند اجراي همزمان تعهدات مساله مورد مناقشه طرفين باشد. متاسفانه عدم وحدت رويه و نظر از سوي مقامات امريكايي اين روند را كندتر ميسازد. به طور مثال، اينكه مقامات امريكايي چه در كاخ سفيد، چه در وزارت امور خارجه و چه وزير امور خارجه هر كدام اظهارنظر متفاوتي در خصوص مساله PMD ميكنند، مبين اين سردرگمي و عدم وحدت نظر كامل است.
دليل سرعت را چه ميدانيد؟
به هر حال زمان زيادي تا ضربالاجل يعني 30 ژوئن يا همان 10 تير باقي نمانده و همين ميتواند عامل موثري در سرعت بخشيدن به روند مذاكرات باشد.
با اين تفاصيل، احتمال دستيابي به توافق تا مدت زمان ضربالاجل را به چه ميزان ميدانيد؟
اگر توافق هستهاي تا 10 تير صورت بگيرد، دستاورد مهمي محسوب شده و قابل توجه است ولي از آنجايي كه روند تدوين پيشنويس كند بوده و بعيد به نظر ميرسد برخي اختلافات تا 10 تير حل شود، احتمال دارد كه مذاكرات براي مدت كوتاهي تمديد شود و اين سناريو محتمل خواهد بود. با اين حال بايد منتظر نشست وزرا با يكديگر بود و ديد كه مقامات بالاتر به چه تصميماتي ميرسند.
به نظر شما چه عواملي ميتواند روند دستيابي به توافق هستهاي را تسريع ببخشد؟
بنا به همان دلايلي كه ميتواند موجب وجود اراده و انگيزههاي لازم براي دستيبابي توافق هستهاي شود، به همان اندازه نيز دلايل مخالفت با توافق هستهاي وجود دارد. برخي كشورهاي عربي و به ويژه عربستان سردمدار مخالف دستيابي به توافق هستهاي هستند. رژيم اسراييل نيز از جمله مخالفان دستيابي به توافق است زيرا با حصول توافق، جو ايرانهراسي و امنيتي كردن كشورمان فروميپاشد. به هر حال اين كشورها، عوامل بازدارنده در منطقه محسوب ميشوند كه البته تا به امروز تلاشهاي آنها به نتيجه نرسيده است. در داخل نيز متاسفانه مشاهده ميكنيم بايد بر موضوعي كه نياز به وحدت نظر و اجماع ملي دارد، آن را كم و بيش سياسي و جناحي ميكنند و اين در حالي است كه بايد پشت سر حمايتها و هدايتهاي مقام معظم رهبري در اين باره باشيم و كاري را نكنيم كه موجب تعضيف سرداران جبهه ديپلماسي شود. با اين وجود به نظر ميآيد مهمترين عامل تسريع بخش روند مذاكرات پايبندي طرفين به راهكارهاي تفاهم شده در مذاكرات لوزان است زيرا با پايبندي به آن شانس دستيابي به يك توافق برد – برد بيش از هر زمان ديگري ميشود كه در اين صورت هم غربيها به خواستهشان دست مييابند و هم روند فعاليت صلحآميز صنعت هستهاي كشورمان ادامه مييابد و تحريمهاي ظالمانه و ناعادلانهاي كه در اين مدت عليه كشور ما وضع شده، لغو ميشوند. از سويي يكي از مهمترين پروندهها و بحرانهاي بينالمللي – كه البته بحراني غيرضروري و غيرواقعي است – حل ميشود.