نقش عمه من در گم شدن دكل نفتي
شهرام شهيدي
قديم قديما بزرگترين شيء گمشده ثبتشده در تاريخ ادبيات، شتر با بارش بود اما اين روزها ماشاءالله با پيشرفت علم، ابعاد اشياي گمشده به طرز چشمگيري رشد كرده و بزرگتر شده بهطوري كه با اعلام خبر گم شدن يك دكل غولآساي نفتي ميتوان آن را در سريال مستند جابهجاييهاي غولآسا پخش كرد و اتفاقا چند قسمت را هم به آن اختصاص داد.
قبلاها اگر چيزي قرار بود گم بشود اول جاي قايم كردنش را پيدا ميكردند. مثلا از قديم گفته بودند اول چاهش را بكن بعد منارش را بدزد. ميگويند سه اكيپ جايي كار ميكردند. اكيپ اول آسفالت خيابان را ميكنده و حفاري ميكرده، اكيپ دوم لولهگذاري ميكرده و اكيپ سوم محل خاكبرداري شده را پر ميكرده. يك روز اكيپ دوم (نميگوييم زبانم لال به بهانه اعتصاب، نه به دليل مسموميت غذايي) نميآيد سر كار. اما از بس در كشور همه مثل ساعت به وظايفشان عمل ميكنند اكيپ اول و سوم به كارشان ادامه دادند و در نتيجه يكي كند و بدون اينكه لوله گذاشته باشند يكي محل را پر كرد. در ماجراي گم شدن دكل غولآسا هم انگار برخي دوستان يادشان رفته بوده اول بايد چاه را بكنند. دكل را هاپولي كردهاند و بعد يكهو ديدهاند الان يك دكل نفتي دارند بدون اينكه پاركينگ يا انبار مناسبي برايش داشته باشند. يا شايد هم ديدهاند اين همه چاه غيرمجاز در كشور حفر شده، با خودشان گفتهاند يكياش را هاپولي ميكنند و دكل نفتيشان را ميچپانند آن تو. اما به نظر شما اين دكل نفتي در عصر ماهواره و رادار كجا ميتواند قايم شده باشد؟
گزينه اول: جيب. فكر نكنيد ما نميدانيم آدم بايد چيزي بگويد كه بگنجد. ميدانيم يك دكل نفتي در جيب عادي نميگنجد. اما باور كنيد جيب داريم تا جيب. برخي جيبها چنان عريض و طويل است كه يك محدوده بزرگ مثلا مثل شبهجزيره كريمه توي آن جا ميشود.
گزينه دوم: اگر احيانا جستوجوها فايده نداشت و كسي زير بار آن نرفت و معلوم نشد كي مقصر است، آن وقت يكسري به منزل عمه من بزنيد. عمه من نشان داده همه تقصيرهاي عالم گردن اوست.