افزايش توليدهاي فرهنگي و كاهش تقاضاي عمومي
جواد ماه زاده
يكي از چالشهاي توليد و توزيع محصولات هنري در سالهاي اخير، تناسب نداشتن عرضه و تقاضا يا به بياني ديگر كاهش تقاضا در برابر افزايش سطح توليد بوده است. از ميان صحبتهاي جسته و گريخته برخي دستاندركاران حوزههاي نشر، سينما و موسيقي، ميتوان به اين مساله اشاره كرد كه 1- افزايش توليد محصولات هنري 2- افزوده نشدن طيف جديدي از مخاطبان – يا خريداران – 3- رشد رسانهها و شبكههاي مجازي، در كاهش تقاضا نسبت به توليدات هنري و فرهنگي تاثير بيچون و چرا داشته است. (در اينجا بحث كيفيت آثار، موردنظر نيست) حالا سه مورد برشمرده را كمي بازتر ميكنيم: در سالهاي اخير آمارهاي خانه كتاب از رشد عناوين كتابها، صف فيلمها براي دريافت نوبت اكران و نيز ويترينهاي فروشگاههاي هنري، شاهدهايي هستند بر افزايش نرخ توليد كتاب، فيلم و موسيقي در كشور. در يكي دو سال گذشته و به دنبال ركود اقتصادي و كاهش قدرت خريد مردم، برخي توليدكنندگان فرهنگي، سرعت توليد خود را كاهش دادهاند ولي با اين حال افزوده نشدن مخاطبان جديد – با وجود رشد جمعيت - سبب شده است تا كماكان بسياري از آثار از چشمها دور بماند يا به سبب گزينشگري و كاهش قدرت خريد مردم، راه به خانهها پيدا نكند. از ابتداي سال 94 تا امروز تعداد فيلمهايي كه روانه پرده سينماها شده، كم نبودهاند اما سالنهاي سينما نيز روزهاي خشك و برهوت كمي نداشتهاند. (به شخصه فيلم «نهنگ عنبر» را كه جزو پرفروشهاي فصل به حساب ميآيد، در سالني ديدم كه تنها هفت نفر تماشاگر داشت) آثار منتشر شده در حوزههاي موسيقي و كتاب نيز به اندازهاي هستند كه بازهم به دليل عدم رشد - و حتي رشد منفي مخاطبان - با كاهش تيراژ مواجه شده و قشر متوسط كه مخاطب اصلي اين محصولات است، به همه آنها روي خوش نشان نداده است. (آيا متوسطها در حال كاهشاند؟ يا بايد از نزول فرهنگي صحبت كنيم؟) ميتوان گفت دو مورد نخست از سه مورد پيشگفته، يعني افزايش توليد و عدم افزايش مخاطبان جديد، با عامل سوم تكميل شده و بر دشواريهاي حوزه فرهنگ و هنر افزوده است. رسانههاي مجازي و موبايلهاي مجهز به شبكههاي اجتماعي، دسترسي به اطلاعات و اخبار و انواع سرگرميها را در كوتاهترين زمان و ارزانترين شكل ممكن، فراهم كرده و آنچه را پيشتر كمبود وقت و سرسامآور شدن سرعت زندگي جديد ميناميديم، مضاعف ساخته و تقريبا ساعات باقي مانده فراغت و حتي زمان مشغله شهروندان را به خود اختصاص داده است. دست به دست شدن كليپها و قطعات موسيقي، خوانش سهل اخبار و مقالهها، گپ و گفتهاي طولاني و لطيفهها و انواع سرگرميهاي بصري و شنيداري، به طرز آشكاري بازار توليد فرهنگي و هنري را تحت تاثير قرار داده است. اگر رفتن به تئاتر و سينما و خريد كتاب و موسيقي را نوعي مشاركت در عرصه عمومي به حساب بياوريم، امروز با كاسته شدن از تيراژ كتاب و تماشاگران سينما ميتوانيم از شرايطي سخن بگوييم كه كم كم طبقه متوسط را به حوزه شخصي فرو برده و از تمايلش به مشاركت و نقش آفريني در عرصه عمومي كاسته است. توليد هنري نه فرايندي يكجانبه، كه فرايندي دوسويه و مشاركت طلب است. اثر هنري مادامي كه توزيع نشود و مردم به تماشا و خواندنش ننشينند، فرايندي كامل را سپري نكرده است. اين شرايط با توجه به همه گير شدن موبايلها و نرم افزارهاي ارتباطي جديد، دوراني ديگرگون را براي نيروهاي خلاق و هنرمند و نيز سرمايهگذاران و ناشران رقم زده است. به بيان ديگر، نسل جديدي كه كمتر روي به مطالعه و مكاشفه و بيشتر سر در مرورگرها، موتورهاي جستوجو و صفحات مجازي دارد، مخاطب سهلالوصولي نيست و ترغيب او براي رفتن به سينما و كتابفروشي، از هر نظر دشوار به نظر ميرسد. اگر امروز مسووليت هنرمندان و سرمايهگذاران فرهنگي و هنري را در جلب مخاطبان تازه - يا دستكم حفظ مخاطبان سابق - غيرممكن ندانيم، بيشك آن را مسووليتي سخت و تصميم به حضور در اين عرصه را نيز تصميمي سخت بايد بخوانيم.