ميثم سليماني/ هفته گذشته هياتي بلندپايه از حماس به عربستان رفت و اكنون نيز خبرها حاكي از آن است كه به زودي محمود عباس با هياتي بلند پايه به عربستان سعودي سفر خواهد كرد تا نتايج سفر خالد مشعل به عربستان را مورد بررسي قرار دهد. همزمان برخي گمانهزني ميكنند كه حماس از ايران فاصله گرفته و به عربستان نزديك ميشود. اين موضوع بهانهاي شد تا با پير محمد ملازهي، كارشناس مسائل خاورميانه گفتوگويي داشته باشيم و پيامدهاي حضور گروههاي فلسطيني در عربستان را مورد بررسي قرار دهيم.
خبرها حاكي از آن است كه بعد از سفر روزهاي اخير خالد مشعل به عربستان، محمود عباس نيز قصد دارد به زودي به عربستان سفر كند، اين رفت و آمدها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در نگاه اول بايد ديد سفر خالد مشعل به عربستان در چه شرايطي انجام ميشود و جنبش حماس از چه موقعيتي در منطقه برخوردار است. جنبش حماس پس از به وجود آمدن بحران در سوريه دفتر مركزي خود را از اين كشور به قطر منتقل كرد. از همين رو نگاهي در حماس به وجود آمد كه با كشورهاي عربي روابط خود را نزديكتر كند. سفر حماس به عربستان را ميتوان در همين راستا مدنظر قرار داد. در طرف مقابل نيز محمود عباس به عنوان دبيركل تشكيلات خودگردان فلسطيني يكسري مناسبات مهم و حياتي را با عربستان دارد زيرا عربستان از گذشته تاكنون به صورت عمده از جنبش فتح حمايت كرده و اكنون در شرايطي كه منطقه درگير بحران است هركدام از گروههاي وابسته به فلسطين سعي دارند تا مناسبات خود را با عربستان نزديكتر كنند زيرا ميدانند كه اين كشور از نظر مالي و اقتصادي ميتواند آنها را حمايت كند. البته بايد يك تفكيكي ميان رابطه عربستان با فتح و حماس قايل شويم. بحثي كه در اين بين وجود دارد اين است كه عربستان قصد دارد ميان گروههاي فلسطيني، به خصوص حماس، با ايران فاصله ايجاد كند. عربستانيها فكر ميكنند كه ايران در تلاش براي افزايش نفود در منطقه است و عملا رفت و آمد مقامات فلسطيني را ميتوان يك تاكتيك از سوي عربستان دانست.
آيا نگاه عربستان نسبت به گروههاي فلسطيني تغيير كرده است؟
اين يك واقعيت است كه حماس در غزه حكومت ميكند و كنترل اوضاع را در اختيار دارد و حركتهايي كه حماس انجام ميدهد، در راستاي اين است كه دو گروه فلسطيني به سمت وحدت بروند. از طرفي جدا بودن دو منطقه كرانه باختري رود اردن و غزه عملا به سود اسراييل تمام ميشود. اما اين موضوع قابل فهم است كه عباس تلاش ميكند تا سياستهاي عربستان با نزديكي به حماس نسبت به فتح تغيير نكند زيرا از نظر سياسي و اقتصادي عربستان همواره فتح را به عنوان هسته مركزي در فلسطين مد نظر داشته است. اگرچه در گذشته هيچگاه اين ديدگاه تغيير نكرده، اما از آنجايي كه نسل جديدي در عربستان سعودي روي كار آمده، ممكن است تغيير ديدگاه نسبت به حماس به وجود آيد. از همين رو فتح اكنون نگران چنين شرايطي است و نگاه عربستان نسبت به حماس براي محمود عباس از اهميت ويژهاي برخوردار است.
يعني فكر ميكنيد كه ممكن است عربستان از نيروي خودگردان به حماس روي بياورد؟
اين موضوع احتمال دارد و ممكن است با توجه به تركيب جديد حاكميت عربستان اين تفكر تغيير كند زيرا حماس نيرويي است كه ميتواند با توجه به قدرت نظامي و سياسي كه در غزه دارد با سياستهاي عربستان سعودي در منطقه هماهنگ شود و جنبش فتح نسبت به اين موضوع بهشدت نگران است.
يعني اين سفرها را در راستاي رقابت دروني ميان فتح و حماس ميدانيد؟
با اين موضوع بيارتباط نيست. هر دو طرف در تلاش هستند تا قدرت و مناسبات خود را تثبيت كنند و اين موضوع براي طرفين از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. خط كلي عربستان در راستاي حمايت از فتح است و هر نوع تغيير در اين سياستها ميتواند به ضرر فتح تمام شود و جنبش خودگردان فلسطين در تلاش است تا عربستان را براي خود نگه دارد. با اين وجود عربستان محاسبات خاص خود را دارد. عربستان بهشدت درگير رقابت با ايران است و من فكر ميكنم با توجه به اينكه حماس منطقه مهمي را در اختيار دارد، عربستان نيز بدش نميآيد از امكانات مالي خود استفاده كند و حماس را از ايران جدا كند. از همين رو ميتواند از اين شرايط بهرهبرداري و از امكانات حماس براي اهداف خود در منطقه استفاده كند.
عربستان ميتواند توازن ميان دو گروه را حفظ كند يا مجبور است يك گروه را در نهايت انتخاب كند؟
اين احتمال وجود دارد كه عربستان توازن ميان حمايت از دو گروه را حفظ كند. در حال حاضر عربستان ميتواند با توجه به توان مالي خود دو طرف را داشته باشد و
در شرايطي نيست كه بخواهد حتما يك طرف را انتخاب كند.
اين ديدارها چه تاثيري بر روابط ميان ايران و گروههاي فلسطيني
خواهد داشت؟
حقيقت اين است كه فلسطينيها به نفعشان نيست كه وارد رقابت ميان ايران و عربستان شوند زيرا در نهايت سودي براي فلسطينيها نخواهد داشت. اگرچه عربستان تلاش زيادي را براي جدا كردن اين گروهها از ايران ميكند اما اينكه عربستان چه اهدافي را دنبال ميكند كماكان بهطور دقيق روشن نيست اما اين موضوع در نهايت به نفع فلسطينيها نخواهد بود.
اقداماتي اينچنيني به برنامه صلح در منطقه كمك خواهد كرد؟
برنامه صلح اعراب با اسراييل طرحهاي مختلفي را از سر گذرانده است. پادشاهان عربستان سعودي همواره تلاش داشتهاند تا اين اقدامات را انجام دهند. بهطور كلي اكنون سياست اين است كه يك مصالحهاي به وجود آيد. اما سياستهاي زياده طلبانه اسراييل اجازه به وجود آمدن صلح در منطقه را نميدهد. اما اكنون تفاوتي كه با گذشته دارد اين است كه اوباما يكي از اهدافي را كه دنبال ميكند صلح در خاورميانه است. يك ديدگاه اكنون در امريكا به وجود آمده است كه امنيت اسراييل منوط به ايجاد دو كشور است. عربستان هم اين موضوع را فهميده و در اين راستا قدم بر ميدارد.
از طرفي شرايط در منطقه به سمتي پيش ميرود كه سياستهاي عربستان و اسراييل بهشدت نزديك شدهاند و از طرفي هم اين احساس را دارند كه بايد خود را باسياست امريكا هماهنگ كنند. البته اين موضوع بسيار خوشبينانه است كه اين موضوع به زودي رخ دهد. اما اگر در كل اين نگاه در امريكا كه امنيت اسراييل را در جنگ نبيند و ايجاد دو كشور ببيند در ميان مدت و پس از سقوط نتانياهو سياست دو كشوري راهحلي براي توازن معادلات در خاورميانه خواهد بود زيرا امريكا ميداند كه ظهور داعش باعث از بين رفتن نظمي شده است كه پس از جنگ جهاني دوم در خاورميانه به وجود آمده بود. طرح امريكا اكنون بر اين مبنا قرار دارد كه اگر كشور فلسطيني به وجود نيايد منطقه روي ثبات نخواهد ديد. اگرچه نظرها در خصوص طرح امريكا درخصوص منطقه متفاوت است اما هدف اصلي امريكا حل مساله فلسطين است زيرا ميداند اگر حل نشود در منطقه به مشكل برخواهد خورد. چون افزايش قدرت گروههاي سني افراطي بهشدت ميتواند براي امنيت اسراييل خطرناك باشد. گروههاي تندرويي مانند داعش هدفشان اين است كه كل منطقه را تصرف كنند و از جمله اهدافشان نيز از بين بردن اسراييل است.
با اين حال شايد در دوره نتانياهو عليه به وجود آمدن يك كشور مستقل فلسطيني مقاومتهايي به وجود آيد اما قطعا بعد از نتانياهو ميتوان منتظر تغييرات بود و در آينده ميتوانيم شاهد به وجود آمدن يك كشور فلسطيني باشيم.