• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3302 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۶ مرداد

درباره مسووليت اجتماعي كه اين روزها ناديده گرفته مي‌شود

علت و معلول را جابه‌جا مي‌كنيم

سيد محمد بهشتي

هميشه و همواره در هر اتفاقي به دنبال يك ديوار كوتاه مقصر مي‌گرديم. دنبال اينكه در راحت‌ترين و آسان‌ترين بررسي و نگاه به ماجراها، نخستين كسي كه مي‌توانيم متهم كنيم را پيدا كنيم و بعد همه‌چيز را به گردن او بيندازيم و فارغ از مسووليت خودمان، پرونده را ببنديم. اين اتفاق هم هميشه مي‌افتد. در هفته گذشته دو اتفاق مهم رخ‌داده كه هردو نشانه‌هاي پررنگي از اين فرهنگ‌«مقصرياب» جمعي را داشته‌اند. اولي سيلي بود كه هفته پيش آمد و دومي مرگ پزشك اردبيلي. در هر دو اين ماجراها، هم مديران و هم مردم به سمتي رفتند كه در ساده‌ترين حالت مقصري را پيدا كنند و از كنار اشتباهات تاثيرگذار خود در اين اتفاق‌ها بگذرند.

در اتفاق اول؛ تجاوز به حريم رودخانه و بالا آوردن سطح رودخانه‌ها از زباله‌هاي ساختماني، فاجعه‌اي است كه در سال‌هاي اخير به سر رودخانه‌ها آمده و نه مديري به آن رسيدگي كرده و نه جامعه نسبت به آن واكنش نشان داده و حساس شده و برايش كاري كرده. در سرتاسر ايران و همه رودخانه‌ها دچار اين مشكل بزرگ هستند و هيچ‌كس حواسش به آن نيست تا زماني كه سيل بيايد و همه‌چيز را ويران كند.

در اتفاقي كه هفته گذشته رخ داد، همه به يك اندازه مسوول بودند؛ از مدير هواشناسي تا استاندارد و مديران منطقه تا مردمي كه به بهانه خانه‌سازي به حريم رودخانه تجاوز كرده‌اند، همه به يك اندازه مقصر بودند، اما همين حالا اگر در خبرها نگاه كنيد، مقصر اصلي را اداره هواشناسي معرفي كرده‌اند. چون اداره هواشناسي، نخستين و راحت‌ترين مقصري است كه مي‌شود پيدا كرد و بهانه آورد كه اگر اطلاع‌رساني مي‌كرد؛ اين‌همه اتفاق ناگوار رخ نمي‌داد.

اوضاع در اتفاق دوم هم همين است؛ پزشكي در اردبيل كشته مي‌شود، به فاصله كوتاهي مردم به اين اتفاق واكنش نشان مي‌دهند و در فاصله كوتاه‌تري همه به اين نتيجه مي‌رسند كه در كنار قاتل بايد يك مقصر كلي‌تر هم پيدا كرد كه جامعه را به سمت بي‌اعتمادي به مردم هدايت كرده. همين است كه مي‌روند سراغ يك سريال و آن را به عنوان متهم اصلي پرونده بي‌اعتمادي به پزشكان معرفي مي‌كنند و مي‌خواهند، دوباره با پاك‌كردن صورت مساله و مقصريابي سريع، پرونده را ختم به خير كنند.

در تمام اين اتفاق‌ها و اتفاق‌هايي از اين دست كه پيش از اين‌هم بارها و بارها شاهد آن بوديم، هيچ‌وقت آسيب‌شناسي‌ها درست و واقعي اتفاق نيفتاده. هيچ‌وقت دقيق به سرمنشا حوادث نگاه نكرديم و نخواستيم كه بيشتر از آنچه هست، مسووليت وقايع را به گردن بگيريم و براي حل مشكلات خودمان قدم‌برداريم. همين است كه همين حالا، هيچ‌كس قبول نمي‌كند كه به خاطر تخريب محيط‌زيست و تجاوز به حريم رودخانه مسوول آن‌همه ويراني و كشته‌ است. همين است كه جامعه پزشكان، كه خود بيشتر از هر قشر ديگري از مشكلات و معضلات خود خبردارند، حاضر نيستند كه نقش خود را در بي‌اعتمادي مردم به پزشكان بپذيرند و يك سريال را بهانه مي‌كنند تا از شأنيت جايگاه پزشكان بگويند و بي‌انصافي مردمي كه بارها و بارها در بيمارستان‌ها ديده‌اند كه پزشكان چه برخوردهاي ناخوشايندي دارند.

واقعيت اين است كه اگر جامعه پزشكي براي رفع مشكلات خودش آستين بالا بزند، هيچكدام از اين اتفاق‌ها رخ نمي‌دهد. اگر جامعه پزشكي نقطه ضعف‌هاي خود را بپذيرد و براي حل آنها پيشقدم شود، ديگر كار به مردم و هنرمند نمي‌رسد كه بخواهند به مشكلات واكنش نشان دهند و در ميان اين واكنش‌ها، واكنش‌هايي نادرست و ناآگاهانه هم رخ دهد. همين جامعه پزشكي را مي‌شود به كل جامعه تعميم داد. وقتي مردم يك جامعه، خود را آسيب‌شناسي كنند و رفتارهاي نادرست و اشتباه خود را در همه زمينه‌هاي اجتماعي تصحيح كنند، ديگر وقايع اين‌طور غلوآميز و حل‌نشدني به چشم نمي‌آيند.

مسووليت‌پذيري، عنصر گمشده جامعه امروزي ماست. عنصري كه روايت مي‌كند؛ هيچ‌كس در اين جامعه حاضر نيست اشتباهاتش را بپذيرد و همين عدم پذيرش است كه آسيب‌هاي اجتماعي و حتي آسيب‌هاي محيطي مثل سيل را به وجود مي‌آورد. طبيعت با ما تعارف ندارد، وقتي به حريمش تجاوز مي‌كنيم، وقتي در نگهداري آن بي‌تفاوت و بي‌مسووليت هستيم، وقتي مي‌دانيم كه بحران بي‌آبي داريم، اما همچنان خودرو خود را با آب شرب مي‌شوريم و تمام رفتارهاي از اين دست و ضد محيط‌زيست را انجام مي‌دهيم، در بزنگاهي مقابل ما مي‌ايستد و فاجعه‌ به بار مي‌آيد.

وقتي در فضاي رسانه‌هاي رسمي و غير رسمي ما انتشار اخباري غلوآميز و غيرمسوولانه باب مي‌شود و هيچ‌كس حواسش نيست كه اين روند چه تاثيري در ناهنجارهاي فرهنگي دارد، اتفاق‌هايي مثل گريبان يك فيلم يا يك سريال يا يك مدير را گرفتن و او را مسوول دانستن و گذشتن، باعث مي‌شود تا هيچ‌وقت حقيقت را درست و دقيق نبينيم و مردماني باشيم كه هميشه در همه مسائل جاي علت و معلول را عوض مي‌كنند تا از اتفاقي كه افتاده، برداشت خوشايند خود را بسازيم و ديگر هيچ.

ما چنين مردماني شده‌ايم و بايد به اين سرنوشتي كه به آْن رسيده‌ايم حساس باشيم. چون هميشه مقصرهاي اوليه نمي‌توانند آينده ما را تضمين كنند و بالاخره يك‌روزي بايد جوابگوي بار مسووليت اجتماعي خود شويم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون