احياي فرهنگ گفتوگو
اعظم عابديني
بعدازظهر ديروز در جلسهاي معمول حضور داشتم؛ جلسهاي با حضور مالكان ساختمان در يك سوي و سازنده در سوي ديگر، موضوع: ساخت و نوسازي ساختمان. پس از مذاكره وتوافقاتي از همسايهاي شكوه كرديم كه البته در جلسه حاضر نبود و حضور و موافقت خود را منوط به گرفتن امتيازاتي فراتر از بقيه كرده بود. مستاصل بوديم كه با اين همسايه زيادهخواه چه بايد كرد؟ سازنده كه يك طرف قرارداد بود ما را اين گونه راهنمايي كرد: «با اين آقا گفتوگو كنيد. بنشينيد با منطق و تجزيه و تحليل دادهها با او حرف بزنيد. همانطور كه در مساله هستهاي انجام شد و توافق شد. اول فكر كرديم شوخي ميكند. طنز است، ولي او با جديت بيشتر ادامه داد كه اين توافق هستهاي نشان داد گفتوگو و منطق بهترين راه است ممكن است دير جواب بدهد ولي به هر حال آدمها در برابر حرف منطقي كوتاه ميآيند. هم متعجب و هم خوشحال بودم از آن رو كه چگونه، رويه ديپلماسي گفتوگو به خانهها و متن مردم راه پيدا كرده و چقدر خوب كه در مذاكرات روزمره مردم الگوي عمل شده است. چه ارزشمند است اگر نگرش مردم تغيير كند كه جدل، لجبازي، تخاصم، فحاشي و زد و خورد هميشه بهترين راه نيست شايد نخستين و بعضا سادهترين راه باشد اما بهترين نيست. روزهاي گذشته در نتيجهگيري و تحليل توافق هستهاي صاحبنظران نوشتند و گفتند كه از اثرات اين توافق اين بود كه دنيا فهميد جنگ راهحل مشكلات دنياي سياست نيست ميشود پنجه در پنجه نينداخت جنگ نكرد و پيروز بود و جالب اينكه هر دو سوي نبرد هم خود را پيروز بدانند و پرچم بالا برند- بازي برد- برد به نفع طرفين- و ما هم اين پيروزي را جشن گرفتيم و هورا كشيديم. اما به نظرم پيروزي بزرگتر وقتي است كه درسهاي ديپلماسي و گفتوگوي 1+5 نهتنها در كرسيهاي تخصصي روابط بينالمللي و علوم سياسي دانشگاهها كه در متن جامعه و توده مردم تدريس شود و به عنوان يك نگرش بين آنان رسوخ پيدا كند و با رفتار سياسيون آموزش داده شود آنگاه جاي اميدواري است كه اين نگرش در نهايت منجربه يك رفتار و فرهنگ همگاني شود. فرهنگ گفتوگو، احترام به حقوق طرفين، احترام به منطق برد- برد، اينها درسهاي نانوشتهاي است كه با گفتار و رفتار سياسيون الگوي عمل همگاني ميشود كه اگر اينچنين شد آنگاه ما، بلكه همه مصلحان اجتماعي گرچه به خيابان نميريزيم كه شادي كنيم و هورا بكشيم اما زيرلب زمزمه ميكنيم: «ظريف مچكريم.»