شهر شلوغ و نامنظم شده، نقض قوانين راهنمايي رانندگي هم باعث تمام اين شلوغيها است. انگار شهر پر از همهمه و بينظمي شده وهمه ميخواهند از اين وضعيت نجات
پيدا كنند. بعضي رانندهها به روشهاي نادرست رانندگي عادت كردهاند و احساس نميكنند كار اشتباهي انجام ميدهند. مثلا كسي كه در يك خيابان شلوغ اتومبيلش را دوبله پارك كرده، از ترافيكي كه در خيابان ايجاد ميكند، خجالت زده نميشود واينكار را بازهم تكرار ميكند. البته ترافيك فقط يك مورد كوچك از روشهاي نادرست رانندگي
است.
هر چند رانندگاني كه ترافيك را در شهر ايجاد كردهاند، باعث به وجود آمدن حادثهاي نشدهاند اما رانندههاي ديگر را عصبي و خسته كردهاند. ما اين روزها سبكهايي از رانندگي را در شهرها ميبينيم كه حادثه و تصادفهاي زيادي را به بار ميآورند. مطبوعات و رسانهها هم هرروز اخبار اين تصادفات رانندگي را منعكس ميكنند، اما عبرتي براي رانندههاي ديگر
نميشود.
حوادث رانندگي خسارات سنگين مالي و جاني جبرانناپذيري دارد، اين اخبار تلخ را هر روز ميشنويم اما خيليها هنوز قوانين راهنمايي و رانندگي را رعايت نميكنند، انگار قوانيني كه در كتاب آييننامه آمده، فقط براي روز آزمون گواهينامه كاربرد داشت و بعد از آن بايد فراموش شود، يا انگار تابلوها و نشانههاي احتياطي در خيابانها نصب شده كه ما از كنار آن عبور كنيم و
لبخند بزنيم.
ديدن بعضي رانندگيها اذيتم ميكند، رانندههايي كه بدون توجه به تابلو ورود ممنوع يك خيابان وارد آن ميشوند، يا دربزرگراهي شلوغ دنده عقب ميروند، رانندههايي كه از خط حركت خود خارج ميشوند و مدام به چپ و راست خيابان انحراف دارند. بعضيها به مقررات رانندگي بيتوجه هستند و به راحتي تخلف ميكنند و اين كار درستي نيست.
تخلفات رانندگي شهر را شلوغ و بينظم ميكند، اين شلوغي با اعصاب و روان مردم بازي ميكند و همه پس از مدتي رانندگي در شهر خسته و عصبي ميشويم. عدم رعايت مقررات رانندگي هزار و يك دليل دارد. بعضيها در رانندگي خودخواه و زيادهخواه هستند، بعضيها هم بيدقتي ميكنند.
اين خصوصيات رفتاري باعث بسياري از تخلفات رانندگي در شهرها ميشود. بعضي رانندهها به خود حق ميدهند با هر روشي در خيابان رانندگي كنند. روشي كه حق ديگران را ضايع ميكند.
در حالي كه افرادي كه در اجتماع زندگي ميكنند بايد به حقوق ديگران احترام بگذارند. رعايت حقوق شهروندي يكي از مهمترين وظايف شهروندان در قبال يكديگر است. اگر هريك از شهروندان به اين حقوق پايبند باشند، حقوق ديگري را محترم بشمرند و قوانين شهري را رعايت كنند، شهري بدون همهمه، شلوغي و درگيريهاي لفظي خواهيم داشت.
شهري كه براي كودكان و سالمندان جاي امني است. رعايت قوانين و رفتارهاي شهروندي باعث ميشود، فضاي شهري كه در آن زندگي ميكنيم امن وآرام باشد. نقض قوانين رانندگي يكي از همان رفتارهاي نادرست شهروندي است، رفتاري كه به نوع فرهنگ و طبقه آدمها ربطي ندارد؛ امكان دارد فردي كه پشت فرمان يك اتومبيل لوكس نشسته، تخلف رانندگي كند يا تخلف از طرف صاحب يك اتومبيل معمولي باشد.
براي بهبود شرايط رانندگي در ايران بايد فرهنگسازي شود، در اين زمينه نميتوان به مطبوعات و رسانهها و بيلبوردهاي شهري اكتفا كرد، چون تجربه نشان داده كه اين روشها روي مردم تاثير زيادي ندارد. در حالي كه با بالا رفتن نرخ جريمه رانندگي، مردم به رعايت قوانين رانندگي موظف ميشوند. مثلا وقتي براي عدم استفاده از كمربند در حين رانندگي جريمه گذاشته شد، مردم از كمربند ايمني استفاده كردند، با مرور زمان استفاده از كمربند بخشي ازعادات و فرهنگ رانندگي شد.
پس حالا هم بايد نرخ تمام جريمههاي رانندگي را بالا ببرند، مثلا پليس راهنمايي رانندگي اعلام كند كساني كه در حين رانندگي تخلف ميكنند، اتومبيلشان توقيف ميشود و به همين سادگي هم بازپس داده نميشود. نرخ جريمه در خيلي از كشورها گران است، جريمههاي سنگين عامل بازدارندهاي براي تخلفات رانندگي است.
پس فقط پليس ميتواند كاري كند كه رانندهها قوانين را رعايت كنند، رسانهها در اين زمينه تاثير زيادي ندارند. مردم از افسرهاي راهنمايي رانندگي حساب ميبرند، وقتي آنها را ميبينند مقررات را رعايت ميكنند.
مثلا يك دفعه تلفن را قطع ميكنند يا كمربند ايمني را ميبندند. در حالي كه اگر پليس اطرافشان نباشد شايد مدتها در حين رانندگي با تلفن صحبت كنند يا كمربند ايمني اتومبيل را نبندند. براي ترويج قوانين راهنمايي رانندگي در ايران بايد از پليس راهنمايي رانندگي كمك گرفت كه با رانندههاي متخلف برخورد جدي كنند.