دنياي اين روزها منهاي توافق
گرههاي كور هنر را باز كنيد
بهزاد فراهاني
«دموكراسي» و «عدالت اجتماعي» در برنامههاي انتخاباتي حسن روحاني مطرح شدهبود، اما دولت در اين مدت اولويتهاي مهمتري براي رسيدگي داشت و اين كار مهم را كنار گذاشت. حالا بايد بعد از لغو تحريمها و برنامههاي هستهاي، دولت بايد تمركز بيشتري روي دموكراسي و عدالت اجتماعي كند. چون تامين مهمترين نيازهاي مردم وابسته به اين دو مقوله است.
عدالتگستري يكي از برنامههاي رييسجمهور دولت يازدهم بود كه تاكنون براي دستيابي به آن تلاشي نشده. توسعه و رشد اجتماعي ايران در گرو عدالت اجتماعي است و بايد براي دستيابي به آن تلاش زيادي شود. همان جنس تلاشي كه براي دستيابي به حقوق ديپلماسي ايران در سطح جهان شد.
دستيابي به توافق هستهاي حاصل تلاش و پيگيري مسوولان در سياست خارجي بود و اين نشان ميدهد اگر دولت روي هدفي تلاش كند، موفق ميشود. پس از دستيابي به اين موفقيت بزرگ حالا نوبت به حوزههاي ديگر رسيده، حوزههايي كه شايد به اندازه لغو تحريمها مهم نباشد اما آنقدرهم كم اهميت نيست كه مستحق كنار گذاشتن و بيتوجهي باشد. فرهنگ-هنر ايران مدت زيادي است كه مهجور مانده، شرايط زندگي هنرمندان ايران سخت و دشوارشده، شرايطي كه شايد تا چند سال پيش به چشم يك گره كوچك به آن نگاه ميشد، گرهاي كه به سادگي باز ميشود، اما بيتوجهي مديران فرهنگي اين گرهها را كور و بازنشدني كرد. حالا اگر مديران تصميم به بازشدن اين گرهها داشته باشند بايد متوسل به دندان شوند، بلكه اين گرهها باز شود.
وقت آن رسيده كه حل شدن مشكلات حوزه هنر در اولويت كار مديران قرار گيرد. پيش از اين و آغاز رياستجمهوري دكتر روحاني درباره حل مشكلات حوزه فرهنگ-هنر صحبتهاي زيادي شنيده ميشد، اما با مرور زمان فرهنگ- هنر با همه مشكلاتش به دست فراموشي سپرده شد و حالا پس از گذشت دو سال از تكيه مديران فرهنگي دولت يازدهم، مشكلات اين حوزه به قوت خود باقي است و نويدي هم براي حل آن به گوش نميرسد. رييس دولت مدتها پيش گفته بود«ما كارهاي مردم را به مردم ميسپاريم»، اين در حالي است كه مثلا در عرصه تئاتر شرايط به شكلي ديگر است، سالنهاي تئاتر در تصدي عدهاي قرار دارد و 20 درصد از دستمزد تئاتريها هم به آنها تعلق ميگيرد.
به نظر نميرسد نام اينكار واگذاري كار مردم به مردم باشد، بلكه بيشتر شبيه تصديگري در اين حوزه است. يكي ديگر از مشكلاتي كه زندگي هنرمندان را سختتر از گذشته كرده اين است كه مبلغ بيمه اهالي تئاتر و سينما افزايش يافته، پرداخت اين نرخ براي هنرمندان غير فعال دشوار است. قبلتر گفته شده بود «بايد هر ايراني بيمه شود»، اما نرخ جديد پرداخت ماهيانه بيمه آنقدر بالا است كه توان مالي هر كسي از پس آن بر نميآيد.
مشكلات اقتصادي مردم روز به روز بيشتر ميشود و به همان ميزان هزينههاي جديدتري روي دست مردم گذاشته ميشود. مثلا تازگيها ميشنويم مدارس براي ثبتنام دانشآموزان پول دريافت ميكنند. وقتي ما در كشور خانوادههاي روستايي و زحمتكشي داريم كه براي فرستادن بچههايشان به مدرسه پول ندارند، قطعا آن بچهها از تحصيل محروم ميمانند. بنابراين رفته رفته آمار بيسوادي در ايران بيشتر از قبل ميشود. حداكثر درآمد يك كارگر در ايران 900 هزار تومان است در حالي كه هزينههاي زندگي بيش از اين درآمد است و حالا با پرداخت پول به مدارس، هزينهاي ديگري هم به باقي هزينههاي زندگي كم درآمدها اضافه ميشود، كه زندگي را براي آنها سختتر ميكند.