• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3308 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۳ مرداد

گزارشي از گردهمايي مسوولان امور جوانان سراسر كشور

جواني كه براي جوانان نقشه مي‌كشد

فرزانه قبادي/

اپيزود اول:

صندلي دختر درست روبه‌روي صندلي معاون وزير قرار دارد، از جايش بلند مي‌شود و مي‌گويد: «از اين جلسات زياد براي ما برگزار شده، حرف‌هاي‌مان را هم به مسوولان گفته‌ايم، آنها هم شنيده‌اند، اما هيچ اتفاقي نيفتاده، اگر شما هم قرار است بشنويد و بعد هم برويد، بهتر است ما صحبت نكنيم.» اينجا نشست سمن‌هاي فعال در استان چهار محال و بختياري است كه در حاشيه گردهمايي مسوولان جوانان سراسر كشور برگزار شد. يكي از مهم‌ترين جلساتي كه در گردهمايي سه روزه مسوولان امور جوانان برگزار شد. چهره‌هاي پر از انگيزه و نشاط، به دور ميزي نشسته‌اند تا بي‌پرده و بي‌واسطه با بالاترين مسوول در حوزه جوانان صحبت كنند. رستمي ابتدا حرف‌هاي جوانان را مي‌شنود، و بعد مي‌گويد: «ما معتقديم بهترين كساني كه مي‌توانند راهكارها و فضاي فكري مثبتي براي جوانان فراهم كنند و براي جوانان كار كنند، خود جوانان هستند. مسوولان بايد اجازه دهند خود سمن‌ها در تصميم‌سازي‌ها و نظام‌هاي تصميم‌گير فعاليت كنند. تلاش مي‌كنيم ضمن اينكه كميت و تعداد سمن‌ها را افزايش مي‌دهيم تا مشاركت نهادمند اجتماعي جوانان افزايش يابد، توانمندسازي سمن‌ها در محورهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و بين‌المللي هم صورت گيرد.»

 

اپيزود دوم:

با معلم روستا در مورد اوقات فراغت جوانان كه صحبت مي‌كنيم از نبود امكانات مي‌گويد و اينكه به جز كنار هم جمع شدن در باغ‌هاي روستا چاره ديگري ندارند، مرد جوان ديگري كه گفت‌وگوي‌مان را مي‌شنود انگار كه بخواهد آبروي روستا را حفظ كند، مي‌گويد: «جوان‌ها توي باغ جمع مي‌شوند با هم صحبت مي‌كنند.» اما سوال جواب‌هاي‌مان روشن مي‌كند كه شمار زيادي از جوانان روستا با اعتياد درگيرند، جواب سوال‌مان درمورد آمار اين است كه «آمار دقيقي به ما نمي‌دهند اما مي‌توان گفت بيش از نيمي از جوانان روستا با اعتياد درگيرند.»

قوچي را به زمين مي‌زنند تا رسم مهمان‌نوازي را به جا بياورند، رستمي مانع‌شان مي‌شود، آنها هم به رسم ادب قوچ را از زمين بلند مي‌كنند، اما رهايش نمي‌كنند، قوم بختياري بايد اينچنين رسم مهمان‌نوازي را به جا بياورد، اين را خون جاري شده روي آسفالت خيابان هنگام برگشت‌مان مي‌گويد و قوچي كه قرباني رسمي قديمي شده است. زير درخت بادام فرش پهن كرده‌اند و دور تا دورش را به رسم روستانشينان پتوهايي با ملحفه سفيد گذاشته‌اند تا ميهمان‌نوازي‌شان را به رخ بكشند. رستمي هنوز پا روي فرش دستباف كف باغ نگذاشته است كه سراغ دختران روستا را مي‌گيرد و مردان روستا متعجب و دستپاچه مي‌گويند: «خبر نداشتند كه بيايند» و حرفي از تعصب‌هاي مردانه‌شان نمي‌زنند، هر چند كه دقايقي بعد چند خانم جوان به بازديد‌كنندگان از روستا ملحق مي‌شوند، اما حضور مردانه استقبال‌كنندگان و تذكر رستمي نشانه‌اي بود از تغيير نگرش‌ها. جواني كه مي‌گويد ديپلم كامپيوتر دارد در مورد مهاجرت اجباري جوانان روستا به عسلويه مي‌گويد: «اينجا كه كار نيست، كسي كه فوق ليسانسش را در شهر گرفته نمي‌آيد اينجا كشاورزي كند، با اين امكاناتي كه داريم، مي‌روند عسلويه كار مي‌كنند.»

مقصد بعدي خانه يك هنرمند است، خانه‌اي كه يك سويش باغي بزرگ است و يك سويش كوچه‌اي خاكي، اتاقي تاريك، پنجره‌اي كه به اتاق نور مي‌پاشد و مردي كه نمي‌تواند به احترام ميهمانان بايستد. شش سال پيش بود كه وقتي براي چيدن محصول درخت گردو به بالاي درخت رفته بود، شاخه‌اي زير پايش لغزيده و پايش را براي هميشه از نعمت راه رفتن محروم كرده. ضايعه نخاعي مرد جوان او را خانه‌نشين كرده و زنش را قاليباف.‌دار قالي خانه و نقشي زيبا كه بر چند سانتيمتر پايين ‌دار خود نمايي مي‌كند، حرف‌ها دارد. زن در مورد قاليبافي‌اش مي‌گويد و سختي‌هاي زندگي و اينكه شش سال است از همسر معلولش نگهداري مي‌كند، كه صداي ني در خانه مي‌پيچد، مرد خانه براي ميهمانان ني مي‌نوازد.

فرداي همان روز در مراسم اختتاميه مرد روي ويلچر نشسته است، قرار است براي مهمانان مراسم باز هم بنوازد. وقتي شروع به نواختن مي‌كند، نگاهش را به زمين مي‌دوزد، كم‌كم شهامت نگاه كردن به جمع حاضر را پيدا مي‌كند، سكوتش آنقدر سنگين است كه انگار فقط نفير ني را مي‌شناسد و زبان ني را بلد است و بايد حكايتش را از ني بشنويم.

محمدرضا رستمي، معاون امور جوانان وزير ورزش و جوانان در حاشيه برگزاري گردهمايي مسوولان امور جوانان سراسر كشور، ديداري صميمانه با نمايندگان جوانان دو روستاي «آورگان» و «گلوگرد» از توابع بخش بلداجي شهرستان بروجن داشت.

«گلوگرد»ي‌ها در دهياري روستا منتظر ميهمانان مانده‌اند، اما اينجا مجالي براي صحبت جوانان نيست. آنها تنها اجازه دارند كنار در ورودي بايستند، بزرگ روستا با چوب دستي و كلاه بختياري و «دبيت» كنار ميهمان ويژه در بالاي مجلس مي‌نشيند، اقتدار از چشمانش مي‌بارد. بزرگ‌ترها شروع مي‌كنند به درد دل با معاون وزير در مورد وضعيت محيط زيست منطقه و ساخت تونل «سبزه كوه». در اتاق كناري اما همان‌ها كه معاون براي ديدن‌شان آمده، در حال آماده كردن وسايل پذيرايي‌اند و جواب‌شان به سوالم در مورد اينكه چرا در جمع صحبت نمي‌كنند اين است كه «بزرگ‌تر‌ها هستند ديگر ما نبايد صحبت كنيم.» مهم‌ترين دغدغه روستايي كه قهرمان‌هاي كشوري را به جامعه ورزش معرفي كرده، نداشتن سالن ورزشي است، هر چند كه هنوز هم دغدغه اشتغال در ميان حرف‌هاي‌شان خودنمايي مي‌كند. اما ورزيدگي و ورزشكاري خصوصيت بارز تمام جواناني است كه در دهياري حاضر شده‌اند. تيم ورزشي نونهالان روستا هم وظيفه خوشامدگويي به مهمانان را به عهده داشتند، آن هم با لباس‌ها و كلاه ورزشي، با انرژي و تواني كه مي‌گفت اينجا روستاي قهرمان‌پروري است، قهرماناني كه هنوز طبق رسوم بختياري‌ها، براي بزرگ‌تر‌هاي‌شان احترام ويژه‌اي قايلند.

 

اپيزود سوم:

تا چشم كار مي‌كند دشت است و كوه‌هايي در دوردست، نزديك چادر كه مي‌شويم، دختر لاغراندام از چادر بيرون مي‌آيد، مي‌گويد 20 ساله است، از ايذه خوزستان، تابستان‌ها به اين منطقه مي‌آيند و هوا كه سرد مي‌شود دوباره كوچ مي‌كنند. درباره سرگرمي‌هايش مي‌گويد: «موبايل ندارم، اما نامزدم كه در شهر زندگي مي‌كند هم اهل اينترنت است هم موبايل دارد.» مي‌گويد اجباري در ازدواجش نداشته، اما خانواده‌اش صلاح ديده‌اند تا با پسر خاله‌اش ازدواج كند. پسر خاله‌اش كنار رود نزديك چادر نشسته و علاقه‌اي به برقراري ارتباط با مهمانان ناخوانده ندارد، از مراسم عروسي‌اش مي‌گويد كه آخر تابستان است و اينكه در كوچ آنقدر كار دارند كه حوصله‌اش سر نمي‌رود، همين است كه كوچ را دوست دارد، اما اين را هم مي‌گويد كه جوانان اينجا ازدواج كه مي‌كنند، در شهرشان مي‌مانند و ديگر تن به سختي‌هاي كوچ نمي‌دهند.

 

طبيعت چغاخور محلي براي گردهمايي به بهانه جوانان

نخستين گردهمايي مسوولان جوانان سراسر كشور، در كنار تالاب «چغاخور» در استان چهار محال و بختياري برگزار شد. اين خبر را شايد بسياري از جواناني كه در شهرهاي مختلف زندگي مي‌كنند، نشنيده باشند. اما در روزهاي ششم تا نهم مرداد ماه، كليد واژه تمام جلساتي كه در ساختمان اصلي مجتمع آفتاب چغاخور برگزار شد، واژه و مفهوم «جوانان» بود. اينكه جوانان چه چيزهايي مي‌خواهند و از نگاه خودشان چه مشكلاتي دارند، مساله‌اي‌ است كه به تازگي در گفتمان اين وزارتخانه ديده مي‌شود. معاون وزير در امور جوانان مي‌گويد: «ما بايد ببينيم يك جوان در بيست و چهار ساعت چه دغدغه‌هايي دارد و چه كار مي‌كند، تا زماني كه اين را ندانيم، نمي‌توانيم برنامه‌ريزي درستي برايش انجام دهيم.» جواناني كه معصومه ابتكار در افتتاحيه گردهمايي سه‌روزه در چغاخور در موردشان گفت: «غالب اوقات در تصميمي كه براي آنها گرفته مي‌شود، دخالت داده نمي‌شوند، ما براي‌شان تصميم مي‌گيريم ولي آنها را در چگونگي اين تصميم دخالت نمي‌دهيم، يكي از دلايلي كه جوانان مقداري معترض هستند، اين است كه دولت‌ها كمتر آنها را به بازي مي‌گيرند و نگاه به آنها ابزاري است.» يكي از انتقادهايي كه به وزير ورزش و جوانان مطرح مي‌شود اين است كه نام وزير ورزش و جوانان را بيشتر از آنكه در حوزه جوانان بشنويم، در ميان اخبار و رويدادهاي مربوط به ورزش مي‌شنويم. وزيري كه در صحبت‌هايش در افتتاحيه گردهمايي مسوولان جوانان كشور گفت: «من متعلق به نسل گذشته هستم و درك صحيحي از مشكلات و مسائل جوانان ندارم، هرچند كه در دانشگاه با جوانان در ارتباط بوده‌ام، اما شناخت عميق و دقيقي نسبت به جوانان ندارم، آقاي رستمي اشراف‌شان به مسائل جوانان بيشتر از بنده است.» رستمي معاوني است كه دغدغه‌اش نزديك‌تر است به دغدغه كساني كه شايد به لحاظ سني هم فاصله‌اي با آنها نداشته باشد. كسي كه از فعاليت در شبكه‌هاي مجازي مي‌گويد و ايجاد كمپين‌هايي در بازه‌هاي زماني مختلف در اين شبكه‌ها، انگار كه مي‌خواهد اين اميد را زنده كند كه مي‌داند جوانان چه علايقي دارند و زمان‌شان را چگونه مي‌گذرانند، برنامه‌هايي كه ارايه كرده مي‌گويند كه او حتي براي شنيدن صداي جوانان هم فكر‌هايي كرده و وقت مي‌گذارد، شاهدش هم نشستي صميمانه با سمن‌هاي فعال جوانان در استان چهار محال و بختياري و همين طور ديدارش با جوانان روستايي دور افتاده در حاشيه طبيعت بكر چغاخور است حال بايد ديد اين برنامه‌ها و نگاه اميدواركننده چقدر مي‌توانند به مرحله عمل برسند. حالا كه حدود دو ماه از انتصاب محمدرضا رستمي به سمت معاونت ساماندهي امور جوانان مي‌گذرد، كمي زود است براي قضاوت در مورد جواني كه قرار است براي جوانان برنامه‌هايي را اجرا كند.

جوانان از شاخص‌هاي اصلي پيشبرد اهداف دولت‌ها هستند، توانمندي‌ها و پتانسيل‌هاي موجود در وجود اين سرمايه‌هاي انساني مساله‌اي نيست كه دولت‌ها با غفلت‌شان بخواهند از كنار آنها عبور كنند. جوانان هر بار كه نياز به حضورشان در عرصه‌هاي مختلف بوده، آماده و پرتوان حاضر شده‌اند، حال بايد ديد دولت‌ها چقدر حاضرند پا را از ميدان صحبت و وعده بيرون بگذارند و وارد عرصه عمل و تحقق به وعده‌ها شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون