پازل جوانان در 4 استان كشور
اعتماد|نخستين بار است كه يك مجموعه از مديران كه بهطور مشخص در حوزه جوانان فعاليت ميكنند، از سراسر كشور دور هم جمع ميشوند و محور صحبتهايشان مشكلات و مسائل مربوط به جوانان است. با هر كدام از مسوولان كه صحبت ميكنيم يك چراغ قوه به گوشهاي از ايران مياندازد و زاويههاي جديدي از زندگي جوانان را برايمان روشن ميكنند. زوايايي كه شايد در ميان تمام سفيدنماييهايمان گم شده و بيم سياه نمايي باعث شده تا هيچ كجا بيانشان نكنيم. در چغاخور اما جوانان و مسائلشان بدون سانسور يا اغراق، آنطور كه هست مطرح شد. مشكلات دختران در شهرهاي كوچك، مشكلات پسران در روستاها، مهاجرتهاي مخرب از روستاها، بيكاري، افسردگي، اعتياد و... اين گردهمايي يك اتفاق مهم بود، از آن جهت كه مسوولاني كه در چغاخور گرد هم آمدند، نماينده 23 ميليون نفر از جمعيت كشور بودند، جمعي قدرتمند كه درباره قدرتمندترين سرمايه كشور همانديشي و تبادلنظر كردند.
15 هزار مهاجرت از سيستان و بلوچستان، در مدت سه ماه/ سيستان تنگه احد ايران است
عليرضا كلانتري، معاون فرهنگي و امور جوانان سيستان و بلوچستان در رابطه با مهمترين چالشي كه جوانان اين استان با آن درگيرند به ما گفت: «ما پهناورترين و جوانترين استان كشور هستيم و از طرفي با دو كشور تفنگ سالار و تقريبا بيقانون هممرز هستيم كه اين مساله باعث شده مشكلات اجتماعي ما دوچندان شود. ما نشستهاي مختلفي با جوانان داشتيم و مشكلاتشان را بررسي كردهايم، مشكل اساسي اكثر دوستاني كه درگير مساله اعتياد شدهاند، بحث اشتغال است، حتي در مورد به تعويق افتادن ازدواج هم موضوع اشتغال دخيل بوده است. البته در مورد موضوع اعتياد نكتهاي را يادآوري كنم، در بيشتر موارد ميشنويم كه ميگويند در حوزه اعتياد سيستان و بلوچستان بيشترين جمعيت را دارد، در صورتي كه در آخرين آماري كه اعلام شده، استان ما يازدهمين استان در حوزه مصرف مواد مخدر و استان سي و يكم در حوزه جرم است. البته اين هم يك واقعيت است كه افغانستان توليدكننده 83 درصد از مواد مخدر دنياست و ما با اين كشور به لحاظ جغرافيايي فاصلهاي نداريم. ما اعتقاد داريم كه بايد نگرشها را در اين حوزه تغيير داد. وقتي كه موردي مثل اعتياد را ريشهيابي ميكنيم، ميرسيم به اينكه در زمينه اشتغال مشكل وجود دارد و زماني كه اين موضوع را بررسي ميكنيم، ميبينيم در زمينه آموزش درست عمل نكردهايم، آموزش و پرورش و دانشگاه ما مهارت محور نيستند. فقط مدركگرايي توسعه پيدا كرده، جواني با مدرك فوقليسانس هيچ مهارتي براي ورود به بازار كار ندارد.» كلانتري در مورد برنامههايي كه در اين استان در حوزه جوانان اجرا شده است، ميگويد: «ما حوزه جوانان استان را به چهار بخش تقسيم كردهايم، جواناني كه در سنين 14 تا 19 سال قرار دارند، يك گروه بين 20 تا 24 سال و يك گروه بين 25 تا 29 سال هستند و با توجه به اينكه سن ازدواج بالا رفته افراد 30 تا 34 سال را هم در برنامهريزيها در نظر گرفتهايم، براي هر كدام از اين گروهها بايد متناسب با نيازهايشان برنامهريزي كنيم. دو پيش برنامه خيلي مهم داريم، يكي اينكه فرهنگ كار مشاركتي را در جامعه گسترش بدهيم، جوانان آينده هم جزو مجموعهاي هستند كه در اولويت اهداف كاري ما هستند. ما در مدارس كار روي ترويج فرهنگ مشاركتهاي اجتماعي را شروع كردهايم.
يكي ديگر از مسائلي كه در استان ما وجود دارد، موضوع قوميت و مذهب است. حساسيتهاي بسياري وجود دارد و دشمن هم در اين زمينه با توان زيادي تلاش ميكند تا اختلاف ايجاد كند، هر كشوري كه نتواند امنيت محدوده مرزي خود را تامين كند، قطعا دچار مشكلات عديدهاي در حوزه اقتصادي خواهد شد. ما تلاشمان اين است كه در خصوص افراطيگري تشكلهايي تشكيل دهيم كه شفافسازي انجام شود، در نشستهايي كه برگزار ميكنيم، در مورد هويت ملي كار ميكنيم، هويت ديني در استان ما خيلي قوي است، پايبندي به اصول دين در استان ما بسيار مورد توجه است، اما در مورد هويت ملي مشكل داريم. اگر ما بتوانيم فضا را به سمتي ببريم كه اين براي جوانان سيستان و بلوچستان به يك باور تبديل شود كه همه ما ايراني هستيم، كار روي موارد ديگر راحتتر ميشود. مردم ما مرزدار هستند، نوك پيكان بسياري از اتفاقات هستند.» كلانتري در مورد مشكل مهاجرت در استان ميگويد: «ما سال گذشته 15 هزار مهاجرت، ظرف مدت سه ماه داشتيم، اين ميتواند يك فاجعه انساني باشد، يك بخشي از اين اتفاق در خود سيستان ميافتد، يك بخش هم در محلي كه اين افراد به آن مهاجرت ميكنند. در يك بخش از استان ما مهاجرت بيشتر از بخشهاي ديگر است، در شمال استان و منطقه سيستان به دليل وجود چند عامل از جمله خشكسالي كه همهچيز را نابود كرده است و متاسفانه هيچ يك از دولتها در 20سال گذشته برنامه مشخصي در اين حوزه ارايه نكردهاند و كارهاي مقطعي، گذرا و بينتيجه زيادي انجام شده اما هيچ كار مستمري در اين زمينه انجام نشده است، نتيجه اين شده كه در منطقه سيستان فقط كارمندان دولت حضور دارند، كشاورزي تقريبا از بين رفته، ساير مشاغل هم همينطور، كارمندان دولت هم به اجبار ماندهاند. سيستان تنگه احد ايران است، اگر اين منطقه خالي شود، يكي از مناطقي كه ما را شديدا آسيبپذير ميكند، همين نقطه است. تشكلهاي ديگري هم شكل گرفته كه در مورد خشك شدن تالاب هامون، فعاليت ميكنند. ما اهميت حل شدن مشكل تالاب هامون را كمتر از اهميت توافق هستهاي نميدانيم چون اين هم يك بحث امنيتي است. در حوزه گردشگري در جنوب استان چند فعاليت خيلي خوب انجام شده؛ يكي از آنها در مورد گردشگري ورزشي است كه در آينده در موردش بيشتر توضيح خواهيم داد.» كلانتري اشارهاي به تمركز امكانات در چند شهر بزرگ كشور ميكند و دليل مهاجرتهاي گسترده روستاييان به شهرها و شهرستانيها به تهران را همين تمركز امكانات در شهرهاي خاص ميداند و ادامه ميدهد: «منطقه سيستان نبايد به دليل نبود شغل خالي از سكنه شود، در سال حدود 180 تا 200 روز باد با سرعت بالاي 80 كيلومتر در ساعت در اين استان ميوزد، به راحتي ميتوان از اين امكان براي توليد انرژي استفاده كرد. پيشبيني ما اين است كه ظرف 10 سال آينده سيستان ميتواند برق بخش اعظم كشور را تامين كند، چرا به سمت انرژيهاي تجديدپذير نميرويم؟ چرا به دنبال انرژيهاي نو نيستيم؟»
آمار بالاي افسردگي در بين جوانان استان يزد
طوبي مازارزاده، معاون فرهنگي و امور جوانان استان يزد شش ماه است كه به اين سمت منصوب شده و ميگويد شايد هنوز نتوانسته آنقدر كه بايد به مسائل جوانان استان تسلط داشته باشد، اما به آمارها استناد ميكند و ميگويد: «آماري درخصوص ميزان شادي و نشاط بين جوانان منتشر شده است كه شهر يزد در اين آمار به عنوان شهري كه جوانانش از شادي و نشاط كمي برخوردارند، معرفي شده بود. فكر ميكنم مهمترين مشكل جوانان ما در اين استان همين باشد. براساس آموزههاي فرهنگي كه در يزد وجود دارد، افراد از دوران نوجواني به فكر تامين يك شغل براي خودشان هستند، حتي از فرصت تابستان استفاده ميكنند براي اينكه يك مهارتي را بياموزند و درآمدي داشته باشند. به همين دليل بحث اشتغال در يزد چندان به صورت مشكل مطرح نميشود. ولي اوقات فراغت و شادي، يكي از مسائلي است كه جوانان با آن درگيرند. جوانان شهر ما آن شور و هيجاني كه يك جوان بايد داشته باشد را ندارند. ما حتي براي برگزاري كنسرتي كه بدون هيچ ممانعتي در شهرهاي ديگر برگزار ميشود، در يزد مشكل داريم، حتي اگر مسوولان مجوز هم براي برگزاري اين كنسرتها صادر كنند، هستند كساني كه اجازه برگزاري كنسرت نميدهند.» مازارزاده اشارهاي به طبيعت اين شهر ميكند و ميگويد: «در تهران وقتي چند روزي تعطيل ميشود، مردم براي سفر به شمال كشور ميروند، اما اين امكان براي مردم يزد وجود ندارد، جوانان اين شهر امكانات تفريحي چنداني ندارند، شايد يكي از دلايل افسردگي همين موضوع باشد.» معاون امور جوانان يزد در مورد وضعيت سينما و تئاتر در استان يزد ميگويد: «سينما در سالهاي اخير وضعيت بهتري پيدا كرده، و استقبال هم خوب بوده از جانب جوانان، فكر ميكنم براي حل مشكلات جوانان در چارچوب خودشان پيش برويم، حتي كنسرتي كه با اجراي آن مخالفت ميشود، اگر در چارچوب قوانين و سنتهاي شهر اجرا شود شايد يك زماني بتواند بدون مانع برگزار شود.» مازارزاده در پايان صحبتهايش، ضمن تشكر از انجام مصاحبه ميگويد: «من شش ماه است كه اين مسووليت را قبول كردهام، اما هيچ رسانهاي به ما مراجعه نكرده تا در مورد مشكلات جوانان صحبت كنيم، حتي در هفته جوان هم برنامههايي كه ما در استان اجرا كرديم هيچ پوششي داده نشد، ولي كافي است در زمينه ورزش اتفاقي بيفتد، توجه رسانهها جلب ميشود.»