• 1404 پنج‌شنبه 5 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6078 -
  • 1404 پنج‌شنبه 5 تير

در وضعيت جنگي چه كار كنيم؟

نوشتن به مثابه تراپي

محسن آزموده

دوازده روز جنگ نابرابر با نيروهاي متجاوز فعلا و در نتيجه آتش‌بس به پايان رسيده. اميدوارم صلح و آرامش ادامه داشته باشد. عموم ايراني‌ها به خصوص ساكنان تهران و شهرهايي كه مورد تعرض مستقيم متجاوزين به خاك ايران قرار گرفتند، روزها و شب‌هاي سخت و ناگواري را تجربه كردند. در نتيجه طبيعي است كه بسياري همچنان متاثر از شوك اين حملات ناگهاني باشند و نيازمند راه‌هايي براي كنار آمدن و هضم كردن آنچه به يك‌باره و در طول كمتر از دو هفته رخ داد. هنوز بسياري از شهروندان از صداهاي مهيب، دور يا نزديك جا مي‌خورند و همچنان با احتياط زير آسمان بدون سقف راه مي‌روند. 
براي گذر از اين احساسات و عواطف منفي و دلهره‌آور روانشناسان و روان‌درمانگران راه‌ها و روش‌هاي گوناگوني پيشنهاد كرده‌اند. برخي مي‌گويند كتاب بخوانيد و از كتاب‌درماني صحبت مي‌كنند. احتمالا روش خوبي است، بسياري هم چنين كرده‌اند و مي‌كنند. راستش را بگويم، خودم در اين دوازده روز به دلايل مختلف نتوانستم كتاب بخوانم. مطلب و يادداشت و گزارش و تحليل آن هم درباره شرايط جنگي پيش رو خيلي زياد خواندم و شنيدم و ديدم. جسته و گريخته، اين سو و آن سو كتاب‌هايي را تورق كردم و حتي چند تا را براي خواندن انتخاب كردم. اما دروغ چرا، خواندن هيچ كدام از آنها عملي نشد. البته اين را هم اضافه كنم كه در اين مدت، با مناسبت يا بي‌مناسبت زياد سراغ شعر و ادبيات و بعضي متون ديني رفتم. هر روز صبح يك غزل سعدي خواندم و براي شماري از دوستانم فرستادم و در چند لحظه خيلي حساس و حياتي كه اوضاع خيلي بد بود و همه در اطرافم سرشان در گوشي بود و تند تند خبر مي‌خواندند، به حافظ پناه بردم و غزليات او را خواندم. انصافا هم خيلي آرامش‌بخش و مفيد بود. 
درست است كه آنچنان‌كه بايد و شايد، كتاب نخواندم، اما به جايش تا دلتان بخواهد، نوشتم. هر وقت و هر جا كه فرصتي پيش مي‌آمد و فراغتي، دست به قلم شدم و از تجربيات و مشاهداتم و براي خودم نوشتم. اين نوشته‌ها، تحليل يا گزارش نبود، بلكه صرفا بيان ديده‌ها و شنيده‌هاي شخصي و تجربيات فردي بود، آميخته به احساسات و عواطف و هيجانات. روايت آنچه بر خودم گذشته، در اين چند روز. 
شايد باورتان نشود، اما تاثير اين نوشتن‌ها خيلي بيشتر از بسياري ديگر از نسخه‌هايي بود كه ديگران براي تاب آوردن وضعيت ناگوار پيشنهاد مي‌كردند. ضمن آنكه هنگام نوشتن، يعني زماني كه مي‌كوشيدم كلمات و جملات مناسبي را براي بيان تجربياتم پيدا كنم، اولا براي ثانيه و دقايقي از محيط اطراف كنده مي‌شدم و كاري به اخبار ويرانگر و تاثيرگذاري كه از گوشه و كنار مي‌رسيد، نداشتم، ثانيا با تلاش براي روايت تجربه‌ها و زيسته‌ها، جنبه‌ها و سويه‌هاي كمتر مورد توجه آنها برايم آشكار مي‌شد و گويي آن تجربه‌ها و زيسته‌ها را دوباره و اين‌بار به نحوي عميق‌تر و دقيق‌تر زيسته‌ام، ثالثا با مرور آنچه در گذشته نزديك رخ داده، در قالب كلمات و جمله‌ها، انگار به نحوه مواجهه خودم با اين رويدادها هم توجه مي‌كردم و كاستي‌ها و ضعف‌هاي برخورد خودم را با ماجرا تا حدودي در مي‌يافتم و شناخت بيشتري از خودم به ويژه در وضعيت سخت به دست مي‌آوردم. 
همه اينها به كنار، با نوشتن آن لحظه‌هاي سخت و ناگوار، بخشي از ناب‌ترين و ناياب‌ترين لحظه‌هاي زندگي‌ام را ثبت مي‌كردم، لحظه‌هايي كه هميشگي نيست و در زندگي بسياري از ما نادر و كمياب است. ثبت مكتوب اين لحظه‌ها در همان زمان وقوع لااقل در زماني نزديك به آن، ضمن آنكه روايتي دست اول از آن رويداد و از منظري متفاوت از گزارش‌هاي رسمي ارايه مي‌كند، همچنين مي‌تواند حال و هواي انساني را منتقل كند كه آن واقعه را از نزديك و به صورت زنده تجربه كرده و هنوز به اصطلاح داغ است و حس و احساساتي زنده دارد. 
در پايان اينكه اين يادداشت‌ها و روايت‌هاي شخصي بعدا به يكي از ماندگارترين و جذاب‌ترين داشته‌هاي آدم بدل مي‌شود، بارها جذاب‌تر حتي از عكس‌هاي يادگاري، چراكه پشت هر كلمه و هر جمله‌اي، ده‌ها احساس و خاطره و ترس و اميد نهفته است و با خواندن آنها، مخاطب، هر كه باشد، خود فرد يا ديگري، مي‌تواند به متن آن لحظه‌هاي پرهيجان و استرس بازگردد و آنها را يك‌بار ديگر، اين‌بار بدون خطر و مخاطره تجربه كند. 
حالا هم كه خوشبختانه صلح نسبي برقرار شده، دير نشده است. برخي روانشناسان مي‌گويند يكي از راه‌هاي مواجهه با وضعيت‌هاي آسيب‌زا، نوشتن است. حوصله كنيد و براي چند دقيقه گوشي را زمين بگذاريد و به جاي آن تلاش كنيد از احساسات و عواطف و تجربيات و مشاهدات خود در اين روزها بنويسيد. راحت باشيد. هيچ آداب و ترتيبي هم نجوييد. مطمئن باشيد كه تاثيرش را خواهيد ديد. با اميد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون