ابهام فزاينده تخريب مراكز هستهاي ايران
اسلام ذوالقدرپور
سياستگذاري خارجي در جهان برآشفته كنوني همانندي فراگيري با سياست جنگ در سدههاي گذشته دارد. همساني ديپلماسي و جنگ كه نيازمند سياستگذاران راهبردي هوشمند است كه بتوانند دانش و هنر جنگ و چانهزني سياسي را در بازاريابي قدرت عصر وحشت بهكار گرفته و بقاي بازيگر را تضمين كنند. عصر بحران براي بازيگران بزرگ منطقهاي مانند ايران كه از سوي رقيبان و دشمنان مورد تهاجم قرار دارد، بازنويسي سياستگذاري خارجي، نوسازي ابزارها و تاكتيكهاي سياست خارجي و روابط بينالملل ايران را ناگزير نموده است. بازنويسي سياستها، نوسازي ابزارها و تاكتيكها كه بتواند مقابل اتاق جنگ قدرتهاي بزرگ و دشمنان ايران مانند ايالات متحده امريكا و اسراييل مقاومت داشته و سياستهاي ترامپ به عنوان خداي دروغ و نيرنگ را پاسخ دهد. دهه دوم قرن بيست و يكم كه عصر بحران يا عصر وحشت است براي ايرانيان با چالشها و تهديدهاي حياتي همراه شده است. فروپاشي محور مقاومت با شهادت رهبران و فرماندهان بينظير محور مقاومت، جنگ تحميلي 12 روزه اسراييل و ايالاتمتحده امريكا و اروپا عليه ايران و...، يك دگرديسي بزرگ در سياستگذاري عمومي ايران از گذار سياسي و اجتماعي حكمراني داخلي تا گذار از تاكتيكهاي ديپلماسي را ضروري كرده است. بقاي ايران در نظام منطقهاي و جهاني وابستگي فزاينده به طراحي و اجراي مطلوب گذار داخلي و خارجي از وضعيت كنوني دارد. در حلقه سياستگذاري خارجي نيز تاكتيكهاي كهنه و فرسوده ناكارآمد ميبايست با تاكتيكها و ابزارهاي جديد جايگزين شوند. يكي از تاكتيكهاي جديد ديپلماسي ايران را ميتوان پذيرش آسيب بزرگ مراكز هستهاي ايران از سوي عباس عراقچي، وزير امور خارجه در گفتوگو با شبكه فاكس نيوز برشمرد كه از سوي برخي منتقدين يك رويكرد اشتباه و خيانت محسوب ميشود، درحالي كه اين سخنان وزير امور خارجه ايران را ميتوان يك تاكتيك كارآمد براي مقابله با موج فزاينده تهاجم ديپلماسي غربي قلمداد نمود. مولفههاي كارآمدي پذيرش تخريب شديد مراكز هستهاي ايران به عنوان تاكتيك جديد سياست خارجي ايران كه تاييد سران كشور نيز دارد ميتوان اينگونه برشمرد:
يكم - اصل پنهانسازي پيروزي: ديپلماسي قرن 21 را ميتوان همسان با هنر جنگ سدههاي پيشين دانست، هنر جنگي كه حيات بازيگران را برميسازد. در چنين وضعيتي، پنهانسازي اطلاعات ازجمله تاكتيكهاي هنر جنگ قلمداد ميشود.
پنهانسازي موفقيت و اطلاعات در عصر بحران و دهكده جهاني فناوري هوشمند، يك اصل راهبردي از هنر جنگ است كه در بازاريابي اقتصادي، تجارت، سياست و... نيز كارايي دارد. همانگونه كه انديشمندان بازاريابي ميگويند: هيچگاه پيروزي خود را اعلام نكنيد، پيروزيهاي كوچك را جشن بگيريد. اما هيچگاه اعلام نكنيد در جنگ پيروز شدهايد.
توان ايران در حفظ قدرت غنيسازي و فعاليت هستهاي خود در سه مركز مورد تهاجم ايالاتمتحده امريكا كه ازسوي بسياري كارشناسان و مراكز اطلاعاتي جهان و بلكه امريكا تاييد شده را ميتوان يك پيروزي بزرگ براي توان راهبردي ايران دانست كه ميبايست جشن گرفته شود، اما پنهان نگه داشته شده و به عنوان يك پيروزي در رسانهها مورد توجه قرار نگيرد.
پنهان نگهداشتن پيروزي بزرگ ايران در نگهداري از مراكز هستهاي خود مقابل تهاجم بزرگ و سنگين امريكا، يك تاكتيك براي حفظ اسرار راهبردي كشور و البته پايان حساسيت منفي افكار عمومي جهان نسبت به اين مراكز است.
دوم - اصل فريب دشمن با خشنودسازي ذهني: نيرنگ يكي از ابزارها و تاكتيكهاي سياستگذاري است كه در سياست خارجي و روابط بينالملل نيز كاربردهاي بيشماري دارد. بازيگران نظام جهاني و دولتمردان بزرگي مانند دونالد ترامپ نيز از نيرنگ براي پيشبرد اهداف و سياستهاي خود سود ميبرند، همانگونه كه مذاكرات هستهاي و توافق با ايران، يك نيرنگ بزرگ و پوشش تهاجم 12 روزه به ايران بود كه همواره از سوي رييسجمهور امريكا تكرار ميشد!
جنگ 12 روزه اسراييل و امريكا عليه ايران بهويژه حمله امريكا به مراكز هستهاي ايران از سوي دولت ترامپ به عنوان يك پيروزي راهبردي معرفي و از سوي ايران نيز يك شكست براي توان نظامي امريكا تفسير ميگردد. ترامپ براي برسازي اقتدار خود در نظام جهاني تمركز فراگيري بر پيروزي مقابل ايران و موفقيت تهاجم خود به ساختارهاي هستهاي ايران دارد كه خود يك نقطه ضعف در سياست خارجي ايالاتمتحده را آشكار ميسازد. اين نقطه ضعف را ميتوان نيازمندي شديد ترامپ به پذيرش رسانهاي و افكار عمومي دانست. در اين زمان بهترين تاكتيك سياست خارجي ايران كه ازسوي عباس عراقچي، وزير خارجه نيز مورد توجه قرار گرفته است، اعتراف به ويراني اساسي مراكز هستهاي ايران يكسان با ادعاي دونالد ترامپ است. تاييد ادعاي ترامپ پيرامون ويراني اساسي مراكز هستهاي ايران را ميتوان يك تاكتيك فريب براي اقناع ذهني ترامپ دانست كه اينگونه از سوي آقاي عراقچي در گفتوگو با شبكه امريكايي فاكس نيوز بيان شده است: «تاسيسات ما آسيب ديدهاند، آسيبهاي جدي كه ميزان آن در حال حاضر توسط سازمان انرژي اتمي ما در حال ارزيابي است، اما تا جايي كه ميدانم، آسيبهاي جدي وارد شده است.»
ابهام فزاينده پيرامون وضعيت مراكز هستهاي ايران پس از تهاجم سخت ايالاتمتحده امريكا را ميتوان تاكتيكي كارآمد براي سياستگذاري خارجي هر دو طرف جنگ يعني ايران و امريكا برشمرد كه سياستگذاران ايراني ميتوانند از آن براي بازنويسي سياستها، دگرگوني ابزارها و تاكتيكهاي سياست خارجي خود، بهره بيشتري ببرند.
جنگ 12 روزه غرب عليه ايران به رهبري ايالاتمتحده امريكا و اجراي سرباز پياده آنان اسراييل، آسيبها و موفقيتهايي براي ايران به همراه داشته است. آسيبهايي كه ميبايست برطرف شده و فرصتها يا موفقيتهايي كه ميتواند نقشه راه بازيابي قدرت ايران باشد. يكي از اين فرصتها را ميتوان قرار دادن افكار عمومي جهان و كارشناسان در وضعيت ابهام تاكتيكي دانست تا ايران بتواند افزون بر بازيابي قدرت پدافندي و تهاجمي خود مقابل موج اجتنابناپذير تهاجم بعدي اسراييل، فشار ديپلماتيك غرب عليه خود را مديريت و كاهش دهد.
وضعيت ابهام براي تعادل و بازيابي يك حلقه از توان آسيب ديده بهكار گرفته ميشود. ابهام هستهاي ايران كه وزير خارجه ادعاي آسيبديدگي شديد تاسيسات آن را دارند به منزله باز نگه داشتن امكان توافق با امريكا است. توافقي كه دونالد ترامپ آن را به پذيرش كارايي تهاجم امريكا به مراكز هستهاي ايران گره زده است.
رويكرد تاكتيكي وزير خارجه ايران در پذيرش ادعاي رييسجمهور ايالاتمتحده امريكا پيرامون نابودي توان هستهاي ايران را نميبايست مانند برخي كارشناسان تندرو، يك خيانت يا ناداني آقاي عراقچي قلمداد نمود.
اعتراف آشكار دكتر عراقچي به آسيب جدي مراكز هستهاي ايران از تهاجم امريكا، برسازي يك ابهام تاكتيكي است كه خشنودي رسانهاي يا ارضاي ذهني ترامپ به عنوان خداي دروغ و نيرنگ را امكانپذير نموده و در راستاي بازيابي توان راهبردي، منابع و منافع ايران ميباشد.
كارشناس ارشد مسائل سياسي و روابط بينالملل