«اعتماد» در گفتوگوي اختصاصي با مجيد شريفي بررسي میکند
ديپلماسي؛ قرباني تهديد و تحريم؟
استراتژي صلح از طريق قدرت با تكيه بر ابزار تحريم مسير ديپلماسي با ايران را در هالهاي از ابهام قرار داده است
نوشين محجوب
بار ديگر تنشها در حوزه ديپلماسي بالا گرفته، بالاخص بعد دور تازه تحريمهاي اعمالي عليه ايران. پيشتر دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا مدعي شد در صورت بازگشت ايران به فرآيند غنيسازي اورانيوم اين بازيگر بار ديگر به گزينه نظامي متوسل خواهد شد و حالا واشنگتن دور تازه محدوديتها را عليه كشورمان تعريف كرده؛ تحريمهايي چند لايه كه به طور مشخص صادرات نفت ايران را هدف قرار داده و از منظر ناظران فشار حداكثري براي عبور ايران از حق غنيسازي قلمداد ميشود. اين كنش بيواكنش نماند، مقامهاي رسمي كشورمان از جمله وزير خارجه ايران
بار ديگر تاكيد كردند كه غنيسازي حق مسلم ايران است و قابل چشمپوشي نيست. اخيرا نيز عباس عراقچي، رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان، در گفتوگويي با نشريه فايننشال تايمز ضمن تشريح موضع رسمي كشورمان تاكيد كرده كه ايران از حق غنيسازي خود عقبنشيني نخواهد كرد. با اين همه به گفته عراقچي اينكه تهران چه زماني و چگونه غنيسازي را از سربگيرد، به تحولات حاكم منوط است. وزير خارجه ايران غنيسازي صفر؛ گزينه ادعاي كه امريكا بر آن تاكيد دارد را غير قابل قبول خواند و صراحتا گفت كه در صورت پافشاري طرف امريكايي بر اين گزينه، توافقي ميان طرفين حاصل نخواهد شد. در ادامه عراقچي خواهان اعتمادسازي از سوي مقامهاي امريكايي و پرداخت غرامت شد و تاكيد كرد ايالاتمتحده بايد تضمينهايي را مبني بر عدم تجاوز دوباره دراختيار كشورمان قرار دهد. مصاحبه رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان درحالي رسانهاي شد كه در نشست اخير استانبول ميان ايران و سه كشور اروپايي (فرانسه، بريتانيا و آلمان)، بازگشت ايران و امريكا به ديپلماسي به عنوان يكي از شروط اصلي مطرح شد. با اين حال، باتوجه به مواضع اخير رييسجمهور امريكا و پاسخ قاطع وزير امور خارجه ايران، چشمانداز تعاملات ايران و غرب در هالهاي از ابهام قرار گرفته است. در همين راستا تحليلگران سناريوهاي مختلفي را در اين خصوص مطرح كردهاند. گروهي معتقدند اگر هياتهاي ديپلماتيك ايران و امريكا نتوانند درباره غنيسازي اورانيوم به اجماع برسند، احتمال تحركات مخرب ازسوي اسراييل افزايش خواهد يافت. گروه ديگر به سفر اخير هيات فني آژانس بينالمللي انرژي اتمي به ايران اشاره كرده و معتقدند اگر تهران بتواند با نهادهاي پادماني به تعامل سازندهاي دست يابد، شانس احياي ديپلماسي وجود دارد. با اين حال، برخي تحليلگران سناريوي سومي را محتمل ميدانند و مدعياند كه در صورت ناكامي ايران در دستيابي به توافق با غرب و نهادهاي پادماني، احتمال فعال شدن مكانيسم ماشه بسيار بالاست. در اين ميان هستند گروهي كه اجراي توأمان فعال شدن ماشه و تحركات مخرب نظامي غرب را نيز به عنوان يكي از سناريوهاي پيشرو قلمداد ميكنند؛ گزينههايي كه به باور همين گروه بيپاسخ نميماند و ممكن است زمينه را براي خروج ايران از «انپيتي» هموار سازد. در همين راستا و با هدف بررسي دقيقتر چشمانداز ديپلماسي ايران و غرب، روزنامه اعتماد با دكتر مجيد شريفي، استاديار روابط بينالملل دانشگاه خوارزمي، گفتوگو كرده است. شريفي در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به مواضع رسمي ايران و امريكا احتمال دستيابي به توافق در چنين شرايطي را دور از ذهن ميداند با اين همه براين باور است كه طرفين اين توان را دارند تا دربرابر تعريف كنسرسيومي با مشاركت كشورهاي منطقه به مصالحه دست يابند. اين استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به تحريمهايي كه اخيرا عليه كشورمان تحميل شدند، تاكيد دارد كه استراتژي كلان امريكا به واسطه صلح از طريق قدرت اجرايي ميشود؛ استراتژي كه در كنار رويكرد مخرب اسراييل صرفا آينده فعل و انفعالها را مبهم جلوه خواهد داد. شريفي در جريان مصاحبه با «اعتماد» تاكيد دارد كه بازگشت تحريمهاي بينالمللي فشارهاي گسترده اقتصادي و سياسي به همراه خواهد داشت، بهويژه بار رواني اين فشارها تاثير عميقي بر بازارهاي مالي ايران خواهد گذاشت.
مشروح گفتوگو در ادامه آمده است:
براساس گزارش رسانهها، در نشست استانبول، در كنار توافق درباره تداوم رايزني ميان ايران و تروييكاي اروپايي، انگليس، فرانسه و آلمان اين ادعا برجسته شده كه يكي از شروط تعويق فعالسازي ماشه، رايزنيهاي ميان ايران و امريكا است، به باور شما باتوجه به كنشهاي اخير واشنگتن و پاسخ تهران، تحقق چنين گزارهاي تا چه اندازه محتمل است، بالاخص آنكه ايران بر حق خود جهت غنيسازي تاكيد دارد؟
باتوجه به بيانيهها و مواضع اخير جمهوري اسلامي ايران و ايالاتمتحده امريكا، چشمانداز دستيابي به توافق همچنان دور از ذهن به نظر ميرسد. ايالاتمتحده بر موضع خود مبني بر ممنوعيت غنيسازي اورانيوم در داخل ايران اصرار دارد، درحالي كه ايران حفظ حق غنيسازي را اصلي غيرقابل مذاكره و پيششرطي غيرقابلچانهزني ميداند. مواضع ايران نسبت به پيش از جنگ و پس از حملات نظامي امريكا و اسراييل تغييري نكرده است. در مقابل، ايالاتمتحده با استناد به برآورد خود از ميزان خسارات وارده به برنامه هستهاي ايران، معتقد است كه اكنون در موقعيت بهتري براي اعمال فشار بر ايران و كسب امتياز قرار دارد. از طرفي ديگر نزديك شدن به فعالسازي مكانيسم ماشه و بازگشت احتمالي تحريمهاي بينالمللي، اهرم فشار مضاعفي دراختيار امريكا قرار داده است. مقامات امريكايي بر اين باورند كه تركيب خسارات ناشي از حملات نظامي و تهديد مكانيسم ماشه ميتواند ايران را به پذيرش توقف غنيسازي وادارد. با اين حال، ايران تاكنون از مواضع پيشين خود عقبنشيني نكرده و بر حفظ غنيسازي داخلي تاكيد دارد. در اين ميان، برخي برآوردها حاكي از آن است كه حملات نظامي به تاسيسات هستهاي ايران، توانايي غنيسازي داخلي را عملا از بين برده است. براساس گزارش گروه بينالمللي بحران (انديشكده امريكايي)، خسارات وارده به برنامه هستهاي ايران بهگونهاي است كه غنيسازي در عمل متوقف شده، حتي اگر ايران بر حفظ اين حق اصرار ورزد. اين وضعيت فرصتي ايجاد كرده تا پيشنهادي كه پيش از جنگ مطرح بود، يعني تشكيل كنسرسيومي با مشاركت كشورهاي منطقه و حتي امريكا، دوباره مطرح شود. در اين چارچوب، بدون نفي رسمي حق غنيسازي ايران، اين فرآيند ميتواند تحت نظارت كنسرسيوم انجام گيرد. هر چند اين پيشنهاد در حال حاضر عملي به نظر نميرسد، اما باتوجه به شرايط موجود، احتمال مصالحه بر سر آن وجود دارد. با اين حال، در صورت عدم دستيابي به توافق، پيچيدگيهاي بيشتري در انتظار برنامه هستهاي ايران خواهد بود، به ويژه اگر بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي اجازه نظارت بر برنامه هستهاي ايران را براساس قوانين داخلي ايران نداشته باشند، تنشها تشديد خواهد شد. اين امر ميتواند به افزايش سوءظنها و ترديدها نسبت به برنامه هستهاي ايران منجر شده و احتمال حملات نظامي جديد ازسوي امريكا و اسراييل را بار ديگر افزايش دهد.
اخيرا ترامپ طي اظهاراتي بار ديگر مدعي شده كه در صورتي كه ايران در مسير غنيسازي گام بردارد، كشورمان را هدف تهاجم نظامياش قرار خواهد داد، همزمان ايالاتمتحده در گام آخر تحريمهاي بيشتري را عليه ايران اعمال كرده و حتي پايانه چهارم نفتي چين را در ليست محدوديتهاي اعمال شده تعريف كرده است، اين كنشگري را فشار حداكثري عليه تهران توصيف كردند، به باور شما در چنين شرايطي تحقق چه سناريوهايي محتمل است؟
درخصوص پرسش مطرح شده درباره سياستهاي دونالد ترامپ در قبال برنامه هستهاي ايران، بايد گفت كه رييسجمهوري امريكا همچنان بر موضع خود مبني بر ممنوعيت غنيسازي اورانيوم در داخل ايران پافشاري ميكند. از ديدگاه دولت ترامپ، توقف غنيسازي داخلي، كوتاهترين، مطمئنترين و موثرترين راه براي تضمين غيرنظامي ماندن برنامه هستهاي ايران و جلوگيري از حركت آن به سمت توليد سلاح هستهاي است. سياست فشار حداكثري امريكا در راستاي استراتژي كلان «صلح از طريق قدرت» قرار دارد كه برخلاف رويكرد مصالحه از طريق امتيازدهي، بر افزايش فشار، تحميل خسارت و اجبار طرف مقابل به مذاكره استوار است. بر اين اساس، اعمال تحريمهاي جديد همزمان با صحبت از مذاكره و توافق، با اين استراتژي كلي تناقضي ندارد. با اين حال، گستره و جهتگيري اين تحريمها و اقدامات بعدي امريكا همچنان غيرقابلپيشبيني است. ويژگي بارز رفتار ترامپ، پيشبينيناپذيري اوست؛ بهگونهاي كه ميتوان گفت تنها رفتار قابلپيشبيني وي، غيرقابلپيشبيني بودنش است. درنتيجه، درحالي كه از مذاكره سخن ميگويد، ممكن است همزمان فشار اقتصادي را تشديد كند يا حتي از اقدام نظامي حمايت نمايد. بنابراين، هر احتمالي در مورد تصميمات وي در قبال ايران محتمل است.
در چنين شرايطي رويكرد اسراييل را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بله درست است، نبايد تمركز بيش از حد بر ترامپ باشد، زيرا رژيم صهيونيستي به عنوان كنشگري تاثيرگذار در سياستهاي منطقهاي امريكا، قادر است روند تحولات را تغيير دهد و حتي استراتژي ايالاتمتحده را در منطقه تحت تاثير قرار دهد. از اين رو، درحالي كه ترامپ از مذاكره سخن ميگويد، احتمال اقدام نظامي ازسوي اسراييل همچنان وجود دارد. علاوه بر اين در پاسخ به اين پرسش كه آيا فشارها ادامه خواهد يافت يا ممكن است به گزينه نظامي منجر شود، بايد گفت كه اين امر به شدت به روند مذاكرات بستگي دارد. اگر مذاكرات طولاني شود، طرفين بر مواضع خود اصرار ورزند و به ويژه اگر ايران از ارايه دسترسي به بازرسان براي نظارت بر برنامه هستهاي خود امتناع كند، احتمال حركت دو طرف به سمت منازعه نظامي بهشدت افزايش خواهد يافت.
باتوجه به تنشهاي حاكم بر روابط چين و امريكا به واسطه جنگ تجاري (هر چند قرار است ميان روساي دو كشور رايزنيهايي انجام شود) واكنش پكن به محدوديتهايي كه ميتواند صادرات نفت كشورمان به اين بازيگر را تحتالشعاع قرار دهد، چيست؟
چين نشان داده است كه تا سطح مشخصي آماده تنش با ايالاتمتحده در چارچوب رقابت قدرتهاي بزرگ است، اما اين تنش را به گونهاي مديريت ميكند كه به منافع اصلياش آسيب نرسد. حجم تجارت گسترده چين با امريكا، مانع از آن ميشود كه اين كشور بخواهد روابط خود با ايران يا خريد نفت از كشورمان را به بهاي لطمه به مبادلات تجارياش با ايالاتمتحده پيش ببرد. سياست خارجي چين در گذشته نيز نشاندهنده اصل اجتناب از تنش با امريكا بوده است. حتي در موضوعات استراتژيك مانند مساله تايوان، چين تا حد ممكن از درگيري مستقيم با امريكا پرهيز ميكند. اين رويكرد، مبتني بر سياست «صبر استراتژيك» است كه در آن چين منتظر فرصت مناسب براي اعمال فشار بر امريكا ميماند، اما در حال حاضر از تنشآفريني اجتناب ميورزد.در صورتي كه ايالاتمتحده چين را براي توقف خريد نفت ايران تحت فشار قرار دهد، واكنش چين به تحولات بازارهاي بينالمللي انرژي بستگي خواهد داشت. اعمال فشار شديد براي جلوگيري از خريد نفت ايران، به ويژه توسط چين، ميتواند قيمت نفت را در بازارهاي جهاني تحت تاثير قرار دهد. باتوجه به تجربيات پيشين و استراتژيهاي گذشته چين، به نظر نميرسد اين كشور در برابر چنين فشارهايي مقاومت قابلتوجهي نشان دهد و احتمالا تا حدي با سياستهاي امريكا همراهي خواهد كرد. با اين حال، از آنجا كه شوك به بازار انرژي مطلوب هيچيك از طرفين نيست، ممكن است فشارهاي امريكا، مشابه دوره اول رياستجمهوري ترامپ كه صادرات نفت ايران تا حدود ۲۵۰ هزار بشكه در روز كاهش يافت، به همان شدت اعمال نشود.
گروهي با اشاره به فعل و انفعالهاي اخير ايران و غرب، فعال شدن ماشه را گريزناپذير قلمداد ميكنند، به باور شما باتوجه به سفر احتمالي هيات فني آژانس بينالمللي انرژي اتمي به ايران، آيا تعامل نسبي تهران با نهاد پادماني ميتواند زمينهساز توافق نسبي شود؟
روابط ايران با آژانس بينالمللي انرژي اتمي و كشورهاي اروپايي به دليل تحولات اخير، به ويژه جنگ اوكراين، پيچيدگيهاي بسياري يافته است. مخالفت اروپا با برنامه هستهاي ايران ديگر صرفا به مسائل هستهاي محدود نميشود. اتهامات كشورهاي اروپايي مبني بر حمايت نظامي ايران از روسيه در جنگ اوكراين، باعث شده است كه اروپا ايران را به عنوان حامي دشمن اصلي خود در اروپا، يعني روسيه، تلقي كند. اين اتهامات، رويكرد اروپا را تغيير داده و آنها را به استفاده از تمام ابزارهاي فشار عليه ايران سوق داده است.در گذشته، پيش از آغاز جنگ اوكراين در فوريه ۲۰۲۲، اروپا در بحرانهاي مرتبط با برنامه هستهاي ايران نقش ميانجي را ايفا ميكرد و تلاش داشت فضايي براي تعامل ميان ايران، چين و امريكا يا دستيابي به توافق فراهم كند. اما اكنون، به دليل جنگ اوكراين، كشورهاي اروپايي خود را در موضع مطالبهگر ميبينند و سياستي همسو با فشار حداكثري دونالد ترامپ عليه ايران در پيش گرفتهاند. هر چند هر دو طرف (امريكا و اروپا) در هدف فشار بر ايران همراستا هستند، اروپا تمايلي به تشديد تنش تا سطح درگيري نظامي ندارد. اين عدم تمايل به دليل پيامدهاي غيرقابلپيشبيني اقدام نظامي است. اروپا ترجيح ميدهد مساله هستهاي ايران از طريق مذاكره حل شود. در اين راستا، اگر اروپا اطمينان يابد كه ايران در مسير همكاري، بهويژه در زمينه بازرسيهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي، گام برميدارد، ممكن است فعالسازي مكانيسم ماشه را به تعويق اندازد، اما در صورتي كه اين برداشت ايجاد شود كه ايران هيچ قصدي براي همكاري ندارد يا مذاكرات با امريكا به بنبست برسد، احتمال فعالسازي مكانيسم ماشه توسط اروپا افزايش خواهد يافت.
در صورت فعال شدن ماشه و بازگشت همه تحريمها، ايران چه گزينهها و اهرمهايي براي تغيير رفتار غرب و پايان دادن به فشار حداكثري دراختيار دارد؟
فعال شدن مكانيزم ماشه، برخلاف تصوراتي كه برخي تلاش دارند القا كنند، بدون ترديد پيامدهاي اقتصادي قابلتوجهي براي ايران به دنبال خواهد داشت. بازگشت شش قطعنامهاي كه پيش از برجام عليه جمهوري اسلامي ايران تصويب شده بود، به معناي قرار گرفتن دوباره ايران ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد است؛ مسالهاي كه فشارهاي سياسي و اقتصادي سنگيني را بر كشور تحميل خواهد كرد. اگرچه برخي از ديدگاههاي فني بر اين باورند كه تحريمهاي شوراي امنيت، بدون همراهي ايالاتمتحده، از نظر ميزان فشار تفاوت چشمگيري با تحريمهاي فعلي امريكا ندارند، اما واقعيت اين است كه بازگشت تحريمهاي بينالمللي دامنه تاثيرگذاري را گسترش ميدهد و شركتها و بازارهاي مالي بيشتري را در تعامل با ايران با محدوديت مواجه ميكند. در اين ميان، بار رواني ناشي از اين فشارها نيز بسيار بيشتر از گذشته خواهد بود و بدون ترديد تاثير خود را بر اقتصاد ايران خواهد گذاشت. در اين شرايط، به نظر نميرسد بتوان تصور كرد كه بازگشت تحريمها بيتاثير خواهد بود؛ اين تحريمها بهطور قطع اقتصاد ايران را تحت فشار مضاعف قرار خواهد داد. با اين حال، مساله مهمي كه وجود دارد، تمايل جدي اروپا به استفاده از مكانيزم ماشه به عنوان ابزاري براي اعمال فشار بر جمهوري اسلامي ايران است. هدف آنان از اين فشارها، كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره براي حلوفصل برنامه هستهاي است.واقعيت اين است كه ايران اكنون در يكي از پيچيدهترين و دشوارترين وضعيتهاي ممكن در طول مناقشه هستهاي خود قرار گرفته است. وضعيتي كه در آن نه تنها ايالاتمتحده، بلكه كشورهاي اروپايي نيز به دنبال افزايش فشار هستند و ازسوي ديگر، رژيم صهيونيستي همچنان تهديد نظامي خود را حفظ كرده است. گزينههايي چون خروج از معاهده NPT يا محدود كردن همكاري با آژانس بينالمللي انرژي اتمي ممكن است از منظر تئوريك پيش روي ايران قرار داشته باشند، اما بايد توجه داشت كه سطح تنشها و شدت خصومتها تا جايي افزايش يافته كه هر اقدام جديد ميتواند به بحراني تازه منجر شود.از منظر واقعگرايانه، اگر اروپا مكانيزم ماشه را فعال كند و امريكا همچنان به تحريمها ادامه دهد، شايد مقاومت ايران تنها گزينه باقيمانده باشد، چراكه در غير اين صورت، بايد امتيازات قابلتوجهي را واگذار كند. با اين حال، در نظريههاي روابط بينالملل تاكيد ميشود كه تصميمات اتخاذ شده در بزنگاههاي بحراني، آينده تعاملات طرفين را رقم ميزند. اين تصميمات، هر چند ممكن است منطقي و واقعگرايانه به نظر برسند، اما گاه ميتوانند راه را به سوي جنگ هموار كنند. در ادبيات روابط بينالملل، اين وضعيت را «جاده واقعگرايي به سوي جنگ» مينامند؛ يعني همانجايي كه اقدامات به ظاهر منطقي و ناگزير، ممكن است منجر به رويارويي نظامي شوند.بنابراين، بايد درنظر داشت كه هر اقدام واقعگرايانهاي لزوما به نتايج مثبت و مطلوب منتهي نخواهد شد. اگر دو طرف تصميمات اعلام شده خود را دنبال كنند، احتمال درگيري نظامي بسيار بالا خواهد بود.