• 1404 يکشنبه 26 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6118 -
  • 1404 يکشنبه 26 مرداد

گزارشي اسنادي-پژوهشي-روزنامه‌نگاري از تطبيق سياسي ترجمه نطق وزير خارجه روسيه ‌تزاري با اسناد انقلاب مشروطه ايران در دارالخلافه محمدعلي شاه و احمدشاه قاجار

عهدنامه سري۱۹۰۷ روس و انگليس كه تهديدي براي‌تقسيم ايران بود

مريم مهدوي اصل٭

اشاره- ناآگاهي از خط سير تاريخ سياست خارجي و ديپلماسي معاصر ايران، حداقل از دوره قاجار و پهلوي تا به امروز، نتيجه‌اش تداوم يافتن بحران‌هاي اخير كشور است كه كوتاهي در شناخت و پژوهش آن حتما آثار‌ آسيب‌زننده بيشتري را براي دولت-ملت ايران به دنبال دارد و خواهد داشت. ابهام، عدم‌آگاهي و شناخت از معاهدات و امتيازنامه‌هاي ايران با روسيه‌تزاري، انگلستان، فرانسه، آلمان، امريكا و... در شرايط پس از حكومت آقامحمدخان قاجار كه همچنان ما در عصر بي‌خبري از آن به‌سر مي‌بريم، درد و رنج و گرفتاري‌هاي بي‌پايان زيان‌آور ناشي از انقلاب‌ها، كودتاها و جنبش‌هاي مردمي مسلحانه‌ را به صورت سالانه و در دو قرن اخير براي ما دربر داشته كه در پشت پرده، دستان به خون آغشته بيگانگان قرار دارد. در حقيقت، چه زمان قرار است با دراختيار قرار دادن مجموعه اسناد حكومتي به پژوهشگران و روزنامه‌نگاران كشور، از آنان خواست تا در يك كار گروهي مبادرت به تحقيق و پژوهش اسنادي كرده و سپس نتيجه زحمت‌ها و كوشش‌هاي آنان را در قالب كتاب‌هاي آموزشي در مدارس و دانشگاه‌ها و سپس انتشار بخش‌هاي عمومي‌تر آنها در رسانه‌هاي جمعي دراختيار دولت-ملت ايران قرار داده تا ديگر هيچ بيگانه‌اي، حتي در ذهن خود نقشه‌راه تجاوز به ايران را نكشد، نمي‌دانيم اصلا چنين روزي فرا مي‌رسد يا هرگز نبايستي به اين اميد دل بست. چنانچه، در پايان ۱۱۸ سال از واقعيت دلخراش انقلاب مشروطه ايران، سرگذشتي دردناك كه ما هنوز هيچ از آن نمي‌دانيم، اين نياز ضروري وجود دارد كه نه تنها براي شناخت آن به مطالعه خط سير تاريخي نقشه‌راه حداقل ۴۰۰ سال حضور نظامي، امنيتي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي انگليس و روسيه‌ تزاري در امپراتوري ايران باستان بپردازيم، بلكه بايستي به اين سوال نيز پاسخ دهيم كه اكنون چرا و چگونه اروپاي غربي با همراهي امريكا دارد از روند رشد و توسعه ايران جلوگيري مي‌كند؟!!

نطق وزير خارجه روسيه درباره ايران ۱۳۳۰ق.
اكنون، باتوجه به اندك اسناد ديپلماسي كه براي كتاب پژوهشي‌ روزنامه‌نگاري‌ام دراختيار دارم، امروز به انتشار برگي ديگر از اسناد انقلاب مشروطه در ايران مي‌پردازيم كه در خط نخست آن نوشته شده است: «ترجمه نطقي كه وزير امورخارجه روس در مجلس دوما دائر بايران كرده است از روزنامه روسي آستراخانسكي ليستوك». اكنون متن اين سند ديپلماسي در دارالخلافه قاجار كه در اداره اسناد وزارت امور خارجه موجود است، بدين شرح است: «در باب طرز مراودات و مناسبات پولتيكي خودمان با ايران بايد بگويم كه اساس و مبناي آن بر ائتلافي است كه در سال هزار نهصد و هفت [۱۹۰۷م - ۱۳۲۶ ق. حكومت محمدعلي شاه قاجار] ميان ما و دولت انگليس انعقاد يافته و از ميان اين ئتلاف [ائتلاف] بحران‌هاي سختي كه در ايران حكمفرما است اگرچه بنحوي به منافع ما پاگير است ولي به‌طوري فوق‌العاده اين منافع را بمخاطره نمي‌اندازد و اگر اين ئتلاف [ائتلاف] و سازش درميان نبود ترتيب طور ديگر مي‌شد و بسوءظنها [به سوء‌ظن‌ها] و رقابتهاي لايتناهي ميدان مي‌داد - اختلال و بي‌نظمي داخله ايران از هزار نهصد پنج [۱۹۰۵م. ـ ۱۳۲۴ق. آخرين سال حكومت مظفرالدين شاه و آغاز حكومت محمدعلي شاه قاجار كه همراه بود با انقلاب مشروطه] شروع شده و حالا هم مع‌التاسف [متاسفانه] نزديك بختام [پايان] بنظر نمي‌آيد.
تشكيلات و ترتيبات جديد هنوز آنطور قوام نگرفته است كه بتواند امنيت عمومي را برقرار كرده و لوازم آسايشي را كه منظور است فراهم بياورد. مجلس ملي از بعضي عناصر و اشخاصي مركب بود كه مي‌خواستند عنان همه امور اداري را به دست بگيرند و با مداخلات دايمي خود نشان تمام اقدامات و تشبثات هيات دولت را عقيم مي‌گذاردند و باين‌جهه [به‌ اين‌ جهت] باعث بر بحرانهاي متواليه هيات وزراء و اسباب ضعف اولياي امور مي‌شدند و روابط ما با ايران صورت و وضعي پيدا كرده بود كه نمي‌توان آن را مطلوب و دلخواه و مقرون به خوشنودي تصور كرد و موجبات عمده آن وضع روابط نسبت بروسيه [به روسيه] رفتار غيرمصلحانه جمعي از اركان و اعضاي مجلس ملي ايران بودند كه خود را دموكرات يا پارتي ملي مي‌ناميدند و اگرچه بعضي از اين كابينه‌ها كه متواليا و متعاقب يكديگر به وجود مي‌آمدند با اينكه اختيار و اقتدار درستي نداشتند باز براي انجام تمنيات و مقاصد مشروع و قانوني دولت روس حاضر بودند ولي چه فايده كه اين نيات و اهتمامات حسنه كابينه بواسطه تسويلات [تسويل در فرهنگ معين به معناي: به گمراهي افكندن] و عناد و فرقه دموكرات مختل و بي‌حاصل بود و اين فرقه خود را علي‌العميا تابع بعضي اشخاص ميدانست كه چه در ايران بودند و چه از قفقاز و ساير جاها آمده بودند و فداييها [فدايي‌ها] و تروريستها هم در طرف اينها بودند و دولت هم بواسطه بي‌پولي و عدم قدرت و قشون نمي‌توانست از عهده اينها برآيد و از يكطرف هم اين فرقه و دسته آنهاييكه و اعتماد تامي بانجمنهاي[به انجمن‌هاي] ايالات و ولايات داشتند و غالب آنها هم انقلاب‌طلب بودند و اينگونه رويه در همه‌جا توليد وضع و ترتيبي كرده بود كه باحوال و منافع اتباع روس بي‌اندازه مضر بود و سبب ضررها و خسارتهاي فوق‌العاده مي‌شد بدفعات عديده و كراراً براي حل و تسويه امور خود با دولت شاهي داخل در مذاكره شديم و نتيجه مطلوبه حاصل نشد در ايالات و ولايات حال و وضع بدتر بود و در آنجاها قونسولها و نمايندگان ما نمي‌توانستند هيچكاري را از پيش ببرند و غالباً مامورين و عُمال محلي در اجراي اظهارات و امور حقه آنها خودداري و مضايقه مي‌كردند اگر روابط و معاملات تجارتي در راه‌هاي شمال ايران باندازه شوارع كارداني جنوب دچار عسرت و خطر نبود بواسطه اين بود كه شوارع عمده را قوه مسلحه ما محافظت مي‌نمود مع‌مافيه لزوميت نگاهداري قوه مسلحه در غالب نقاط شمال ايران براي حفظ اتباع روسي و دول خارجه و آزادي و امنيت راه‌ها بواسطه عدم وسايل و نبودن اسباب آسايش محلي و زحمت و تكليف بزرگي بر گردن ما بار كرده بود و مسلم است كه اين وضع تحمل ناكردني و امتداد آن غيرممكن بود و مي‌بايست هرچه زودتر بهر وسيله كه بشه [بشود] نهايتي بر آن داد. 
در آن بينها [بين‌ها] رفتار خصمانه و حركات بي‌رويه مورگان شوستر [امريكايي] خزانه‌دار كل ايران كه بواسطه ضعف دولت تقريباً اقتدار ديكتاتوري و فرمانفرمايي مطلق و مختاري را پيدا كرده بود براي حل آن مسائل و اتمام آن امور وسيله موقعي بما [به ما] داد در آنزمان از طرف دولت امپراتوري همه اين واقعات به‌طوريكه روي داده بود اعلام و منتشر شد در همگي مسبوق شديد كه آن رفتار شوستر برچه فهمي بوده و در آن مورد چه‌طور بجهه سوءرفتار مامورين دولت ايران نسبت باجزاي جنرال قونسولگري روس در طهران تقاضاي ترضيه از اندولت نموده و بالاخره آن التيماتوم معلوم را بايران داديم كه اول شرط آن عزل شوستر از خدمت دولت ايران بوده و هم اعزام و گسيل قشون بايران و راه قزوين در آن موقع مربوط باين مراتب بود.
آقايان چنانچه مسبوق و آگاه شده‌ايد دولت ايران جواب مساعد و خوشنودي بخشي داد و استرضاي خاطر ما را نمود ولي متاسفانه در آن موقعي كه بر [ناخوانا] ميانه ما و مركز دولت بخرد خوبي منتهي گشته و خاتمه مطبوعي و [ناخوانا] پيدا كرد و در تبريز آن وقايع فجيعه بوقوع پيوست و قشون ما در معرض حملات خيانتكارانه قشون ملي و فداييان كه غالب آنها قفقازي و ديگر جايي بودند واقع شد و اقسام سبُعيت [سبُع در فرهنگ معين به معناي: درنده] را بظهور رساندند اين واقعه اخيره ما را ناگزير و مجبور كرد كه قواي مسلحه خود را در تبريز و بعضي نقاط ديگر زياد كنيم و زمام انتظام آنطرفها [آن طرف‌ها] و محاكمه مجرمين و مقصرين را كه آن وحشي‌گري را مرتكب شده بودند يا اسباب اختلال شده بودند به دست خود بگيرم -  دولت ايران كه تمنيات [به معناي: درخواست‌هاي] ما را قبول كرده و براي تسويه امور طرز و سبك دوستانه را اختيار كرده بود از ما و دولت انگليس تمنا كرد كه در استقرار امنيت و آسايش عموم و اعاده نظم محكم باو همراهي و كمك بكنيم و مجلس ملي را كه مدت شروع و قانوني خود را تمام كرده و باز ممكن بود كه اقدامات [آينده] دولت را مختل نمايد منفصل نمود.
براي [اعاله] آسايش و امنيت تمام وجود يك حكومت مقتدري لازم و دولتين روس و انگليس حاضر و جازم شدند كه همه‌گونه مساعدت را بآن كابينه طهران بنمايند و اين مساعدت و همراهي را مستند و مشروط [ناخوانا] شرايط نمودند كه در [آينده] آن شرايط اسباب مزيد وقت اولياي دولت شاهي نسبت به منافع دولتين بشود اولين وحله در جزو اقدامات براي استحكام موقع اولياي دولت ايران و استقرار نظم و آسايش دفع و قطع منازعه و كشمكش ميان اولياي اندولت [آن دولت] و شاه مخلوع محمدعلي بود تابستان گذشته شاه مخلوع براي [اعاله] و تحصيل تاج و تختي كه از دست او رفته بود [ناخوانا] بايران رفت در اينجا لازم است خاطرنشان بكنم كه اين اقدام شاه مخلوع گذشته از اينكه بدون اطلاع اولياي دولت روس بوده برخلاف نصايح دوستانه و مصرانه ما هم اينكار را كرده و چون بدون پول و اسلحه اقدام بهمچو [به همچو] كاري كرده معلوم و بديهي بود كه نمي‌توانست كاري از پيش ببرد و نتيجه [ناخوانا] ولي اسباب ازدياد اختلال و اغتشاش مملكت مي‌شد و دولت روس حاضر و مايل به كمك و همراهي بايران بود باتفاق دولت بريتانياي ‌كبير داخل در مذاكره با محمدعلي شاه شد كه او را از ماندن در حدود ايران و امتداد اينوضع احوال منصرف نمايد و دولت ايران هم دراينباب [در اين باب] همراهي نشان داد و بلاخره شاه مخلوع هم كه اين اقدامات خود را بيحاصل مي‌ديد باين امر راضي شد و پس از تامين مقرري و معاش خود از حدود ايران خارج شد ديگر از لوازم مساعدت و همراهي آن بود كه طوري بكنم كه دولت ايران ترتيب جديد و تنظيماتي در امور ماليه خود بدهد و اين مساله اقتضاي يك استقراضي را مي‌كرد كه دولت مشاراليها بتواند بآن وسيله بعضي رفورم و تنظيمات در ايران داخل نمايد ازجمله تهيه و تشكيل يك قشوني منظم و [ناخوانا] كم لازم بود تا اندولت بتواند براي استقرار و استحكام امنيت و آسايش بر آن قشون اعتماد و اتكال نمايد و اين مساله پول و مالي ميان ما و كابينه لندن مطرح بحث و مذاكره گرديد و بلجمله [بالجمله] عجاله همچو قرارگير شد كه بتوسط بانك‌هايي كه طرفين در طهران دارند براي كارهاي فوري و [ناخوانا] از بابت استقراض آينده يك مبلغي باندازه دويست هزار ليره استرلنك [ناخوانا] بايران داده شود و همين‌طور هم شد درحالي كه هفت دولت امر اين براي جريان امور و اعالم امنيت داده در كارها عرضه و اقتداري نشان مي‌دهد كه مايه اميدواري است كه بعدها بتواند بمساعدت دوستانه دولتين روس و انگليس مقام خود را محكم كرده ترتيب و انتظام كاري برقرار نمايد.»  (تصوير شماره يك)

استقراض ايران از بانك روسي ( ۱۹۰۷م.) 
در همين‌ راستا، به اسناد ديپلماسي ديگري در آرشيو دارالخلافه قاجار مي‌پردازيم كه در آرشيو اداره اسناد وزارت امور خارجه موجود است و به استقراض پول ازسوي ايران در بانك‌هاي روس و انگليس اشاره دارد. درحقيقت اين اسناد مي‌تواند تكميل‌كننده متن سخنراني وزير امور خارجه روس باشد. چنانچه در برگي از اين اسناد ديپلماسي به تاريخ ۱۲ رجب ۱۳۲۶ ق. نوشته شده است: «استخراج تلگراف رمز از لندن - حضرت مستطاب اجل اشرف علاءالسلطنه در مطبوعات اينجا انتشار دارد جواهرهاي سلطنت را در بانك روس بچهل‌ هزار ليره گرو گذاشته‌اند براي دادن مخارج قشون...»
در ادامه، در برگي ديگر از اسناد ديپلماسي، درباره درخواست ايران از روسيه‌ تزاري در سال ۱۳۲۷ق. نوشته شده است: «وزارت امور خارجه -‌مورخه ۱۷ شوال ۱۳۲۷‌- نمره ۵۷ - يادداشت بسفارت روس- جواهرات دولتي كه اعليحضرت محمدعلي ميرزا در بانك استقراض رهن گذاشته است محتمل است كه موعد بعضي از [ناخوانا] آنها منقضي شده يا بشود چون اين جواهرات جز اساسه دولتي است وزارت خارجه با كمال [ناخوانا] از سفارت محترمه خواهشمند مي‌شود كه بانك استقراض قدغن نمايد كه اين جواهرات را از قانون هراج مستثني دارند تا موافق پروتكل منعقده قرار اين طلب بانك داده شود.»
سپس، روسيه‌ تزاري در پاسخ به درخواست ايران در همان سال نوشته است: «سفارت دولت قويشوكت امپراتوري روسيه مقيم دربار ايران -مورخه ۲۹ [ناخوانا] ۱۳۲۷‌- يادداشت - سفارت با كمال احترام در جواب يادداشت محترمه آنوزارت جليله خارجه مورخه ۲۷ شهر حال نمره ۲۳۲ زحمت‌افزا شده آنوزارت محترمه را مستحضر ميدارد كه سفارت فروش چند پارچه جواهرات دولتي را در بانك استقراض گرو گذاشته شده و موعد آنها منقضي گرديده است توقيف نموده و ببانك اطلاع داده است كه تا مدت يك ماه ديگر بفروش جواهرات دولتي اقدام ننمايد كه در اينمدت اولياي دولت عليه ايران با بانك مزبور قراري در كليه جواهرات دولتي كه در بانك رهن است چه آنهايي كه موعدشان منقضي شده و چه آنهايي كه بعد مدتشان انقضا خواهد يافت بدهند تا اينمساله [اين مساله] ختم و انجام شود...» (تصوير شماره دو)

اعلاميه وطن‌فروشي۱۹۱۴م -۱۳۳۳ق.
وضعيت متزلزل حكومت قاجار به ويژه در دوره احمدشاه كه همراه شده بود با نخستين جنگ جهاني اول از يكسو و فقر مردم و ناهنجاري‌هاي اجتماعي كه حداقل ريشه در اقتصاد مقروض قاجار به بيگانگان در دوره محمد‌علي‌شاه پدر داشت ازسوي ديگر، متاسفانه باعث شده بود تا خيانت از سطوح مقامات رسمي در دارالخلافه قاجار و سپس تاجرها در ايالات مختلف ايران كه در گزارش‌هاي پيشين به چند مورد از آنها پرداختيم، به سطح عمومي جامعه يعني مردم عادي هم رسوخ پيدا كند تا منافع رقابت‌هاي روسيه تزاري و انگليس در ايران اين دوره تاريخي بهتر تامين شود. نمونه آن برگي ديگر از اسناد دارالخلافه قاجار در آرشيو اداره اسناد وزارت امور خارجه است كه به شكل اعلاميه منتشر شده كه متن آن بدين شرح است: «بخوانيد احتياط كنيد - بعموم [به عموم] برادران ايراني اعم از دموكرات و اعتدالي و بيطرف جدا اخطار مي‌شود گويا بعضي از بيغيرتهاي [بي‌غيرت‌هاي] وطن‌فروش پشت به ملت و مملكت كرده با كمال بيشرفي مي‌خواهند خود را بلباس مجاهد وطن‌فروش معرفي نمايند و به يك اجرت بيقابلي [بي‌قابلي] كه از اجرت... بدتر است و بيش از يكماه هم دوام ندارد حاضر شده‌اند كه در مقابل برادران وطني خود ايستاده و با نهايت بيناموسي [بي‌ناموسي] كمك بجماعتي كه بناموس ملت ايران طمع دارند بنمايند اينست كه صراحتا مي‌نويسيم هرآن شخصي كه خود را به چنين بيغيرتي حاضر نموده و بلباس مجاهد وطن‌فروش جلوه نمايد قطعا بدون ترديد كشته خواهد شد و بر روي سينه‌اش با خط جلّي [در فرهنگ معين به معناي: آشكار، روشن، صيقل داده شده] اين چند كلمه را خواهند ديد (اينست جزاي وطن‌فروشي و خيانت به ملت) در خاتمه بهمشهريان [به همشهريان] خود توصيه مينماييم چنانچه براي امرمعاش مجبور باين اقدامند در اداره محترم ژاندارمري داخل شوند كه هم خدمت بملت و استقلال مملكت است و هم امرمعاش خود را تامين نموده‌اند نگذارند دست ما بخون برادران خود آلوده شود...»

لغو معاهده سري ۱۹۰۷م روس و انگليس
باتوجه به اينكه انقلاب مشروطه ايران به‌ طور مستقيم، تحت‌تاثير نقشه‌راه نظامي روس و انگليس در جغرافياي امپراتوري ايران باستان به وجود آمده كه بارزترين شكل آن متن معاهده‌هاي ننگين گلستان (۱۸۱۲م. =۱۲۲۸ق.) و تركمنچاي (۱۸۲۷م. = ۱۲۴۳ق.) در دوره فتحعلي‌شاه قاجار و در ادامه تحميل امتيازنامه‌هاي دوجانبه يكطرفه در عصر ناصرالدين‌شاه قاجار است و البته دو سال پس از انقلاب مشروطه در ايران (۱۹۰۵م. = ۱۳۲۴ق.) معاهده سري تقسيم ايران (۱۹۰۷م. = ۱۳۲۶ق.) به عنوان ائتلاف روسيه تزاري و انگليس و در دوره محمدعلي شاه قاجار منعقد مي‌شود كه مجموع اين عوامل حضوري ۱۱۶ سال رقابت استعماري را در ايران دربر مي‌گيرد، بنابراين، امروز دوباره به يادآوري بخشي از بيانيه تاريخي «لنين و تروتسكي» درباره معاهدات سه‌گانه انگلستان و روسيه تزاري با تيتر «با لغو عهدنامه سري تقسيم ايران ۱۹۰۷م. آيا اعتبار معاهدات ننگين «گلستان» و «تركمنچاي» ساقط شده بودند؟» مي‌پردازيم كه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۴متن آن را در روزنامه اعتماد منتشر كرديم.
چنانچه باقر عاقلي، نويسنده كتاب مرجع «روزشمار ايران - از مشروطه تا انقلاب اسلامي»، در بخش «ضمائم و تعليقات»، ابتدا با پرداختن به متن استعفاي نيكلاي دوم، آخرين امپراتور كل ممالك روسيه و پادشاه لهستان و گراندوك فنلاند و غيره و غيره، در ادامه به متن اعلاميه يا بيانيه‌ «ولاديمير لنين، پايه‌گذار نخستين دولت سوسياليستي در جهان» و «لئون تروتسكي، كميسر خلق براي امور خارجي» كه خطاب به مسلمانان روسيه و مشرق زمين است، اشاره و نوشته است: «... متن مراسله دولت بلشويكي لنين به شارژدافر [مامورسياسي، كاردار] ايران در پطروگراد مورخ ۱۶ژانويه ۱۹۱۸ = ۲۶ دي ‌۱۲۹۶[سال‌هاي آخر حكومت احمدشاه قاجار در ايران] به شرح زير است: «نظر به اينكه ملت ايران از وضع آتيه عهدنامه ۱۹۰۷ [برابر است با سال ۱۳۲۶ق. يعني دوره حكومت محمد‌علي شاه قاجار و دومين سال از تاريخ انقلاب مشروطه ايران] منعقد بين روس و انگليس مردد است با نهايت احترام به نام حكومت جمهوري روسيه مراتب ذيل را به استحضار خاطر شريف مي‌رساند: موافق نص صريح اصول سياست بين‌المللي كه در كنگره ثاني كميسرهاي ممالك روسيه در ۲۶ اكتبر ۱۹۱۷ مقرر شده است شوراي كميسرهاي ملت روس اعلام مي‌دارند كه معاهده فوق‌الذكر نظر به اينكه برعليه آزادي و استقلال ملت ايران بين روس و انگليس بسته شده به كلي ملغي و تمام معاهدات سابق و لاحق آن نيز كه هرجا حيات ملت آزادي و استقلال ايران را محدود نمايد از درجه اعتبار ساقط خواهد بود. درخصوص تعديات دستجاتي از قشون روس كه هنوز خاك ايران را تخليه نكرده‌اند بايد خاطرنشان شود كه اين ترتيبات برخلاف اراده و ميل ما صورت گرفته و ناشي از جهالت قسمتي از سربازان و سوء‌نيت ضدانقلابي فرماندهان ايشان است. شوراي كميسرهاي روسيه آنچه در حيز [جهت] قدرت دارد به استخلاص ايران از مامورين تزار و سرمايه‌داران امپراتوري خود كه هم دشمن ملت ايران و هم خصم روسيه مي‌باشند مبذول داشته تمام اتباع روس را كه مرتكب اعمال تجاوزكارانه نامشروع نسبت به ملت ايران شده‌اند مجدانه موافق قوانين انقلابي تنبيه خواهد كرد و در زمينه روابط بين‌المللي تا درجه امكان جديت خواهد كرد كه به تخليه كامل قشون عثماني و انگليس از ايران موفقيت حاصل كند. صميمانه اميدوارم موقع آن نزديك شده باشد كه ملل دنيا حكومت‌هاي خود را به جلوگيري از تجاوزات نسبت به ملت ايران وادار و موانع توسعه قوي و ترقي آزادانه مملكت مزبور را مرتفع نمايند به هر حال شوراي كميسرهاي ملت روس فقط روابطي را با ايران معتبر مي‌داند كه مبني بر تعهداتي به رضايت طرفين و اقدامات بين دو دولت باشد. «امضاء -  تروتسكي». 


٭روزنامه‌نگار پژوهشگر
منبع: كتابخانه‌هاي شماره يك  و ايرانشناسي مجلس

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها