يادداشتي بر «بهشت آبي است» نمايشگاه نقاشيهاي نرگس خادمي
من هم ميتوانم صاحب يك اثر باشم!
هومن هنرمند
در چند وقت اخير بحران در خريد و فروش آثار هنري بيش از پيش براي همه مشهود شده است. مدتي است كه ديگر هنرمندان قشري جداافتاده از جامعه و مخاطبان كارهايشان هم نزديكان و چند نفري هستند كه از قبل كارهايشان را خريداري ميكردند. نمايشگاه نقاشيهاي نرگس خادمي در گالري عصر را بهانهاي كردم براي نوشتن درباره بحران خريد و فروش اثر هنري و اين نمايشگاه را نمونهاي از نمايشگاه هايي ميبينيم كه در آن مخاطب عامه نيز ميتواند صاحب يك اثر شود. اگر در گوشه و كنار شهر بچرخيد قاعدتا با نمايشگاههايي مشابه «بهشت آبي است» روبهرو ميشويد. اين نمايشگاه را صرفا به عنوان يك نمونه از نمايشگاههايي معرفي ميكنم كه به دو دليل معتقدم ميتوانند مخاطب عام را با بازار هنر آشتي دهند. يكي اينكه قيمت كارها بسيار پايين است (حدود ۴ ميليون براي يك كار حدودا ۲۰ در ۲۵ سانتيمتري)، دوم اينكه موضوع اصلي نمايشگاه طبيعت است كه براي اكثر مخاطبان غيرآشنا با هنر مدرن و معاصر نيز قابل دريافت است. در عين حال اين آثار وفادار به نقاشي كردن عين به عين طبيعت نيستند، بلكه طبيعت را با ذهنيت هنرمند آشتي ميدهند و نوعي خلاقيت و مواجهه منحصر به فرد با طبيعت را به نمايش در ميآورند. وقتي به بسياري از گالريهاي نامدار مراجعه ميكنيد، خيلي اوقات مأيوس ميشويد از اينكه نميتوانيد صاحب يكي از اين آثار باشيد. در سالهاي اخير با به وجود آمدن پلتفرمهايي مثل artunity خريداري اثر آسانتر از قبل شده و در بسياري از اوقات ميشود به راحتي اثري در همان حدود قيمت ۴ ميليون تومان را خريداري كرد، ولي ركن ديگري كه جامعه هنري را با عموم مردم آشتي ميدهد، خودِ گالريگردي و ديدن كارها در قالب نمايشگاه است. اصولا شما به عنوان مخاطب هنر اگر كارها را در قالب يك مجموعه با بيانيه مشخص ببينيد و شانس همكلام شدن با هنرمند را داشته باشيد، با فضاي هنر آشناتر ميشويد و ديگر خود را نه فردي جدا از جامعه هنري، بلكه شخصي ميبينيد كه جامعه هنري آغوشش را براي پذيرش شما باز گذاشته است. نمايشگاه «بهشت آبي است» نمونهاي از يك نمايشگاه خودماني است كه ورود به جهان هنري هنرمند در آن آسان و راحت است. اين نوعي تواضع و فروتني را نشان ميدهد كه در استيتمنت نمايشگاه هم ميتوانيد آن را ببينيد: «تداعي عاطفي در مواجهه با نمايي از طبيعت مضمون اصلي اغلب آثار نرگس خادمي است. او با مبالغه در رنگ از واقعيت موجود فراتر رفته و فضايي خيالانگيز را به تصوير ميكشد؛ زيبايي منظرهاي مبهم و رازآلود.» در جامعه هنري كنوني كه در آن شكاف ميان مخاطب عام و هنرمندان و منتقدان بيش از پيش گشوده شده و حتي گالريها را به آستانه ورشكستگي و هنرمندان را مأيوس از ادامه مسير كرده، جامعه هنري بايد بتواند در عين ارايه كارهايي كه براي مخاطب عام در نگاه اول قابل دريافت نيستند، به برگزاري نمايشگاهها يا برپايي پلتفرمهايي روي آورد كه هنر را از كنج قلمرو مفاهيم پيچيده به خانهها و تصورات مردم عامه وارد كند. نمايشگاههايي از اين دست بهغايت فروتنانه و بيادعا سكان كشتي هنر را بيسروصدا در دست گرفتند و مانع غرق شدن آن ميشوند؛ غرق شدني كه اگر اتفاق بيفتد همه جامعه هنري را به ورشكستي ميكشاند؛ چراكه بخشي از وظيفه هنر توانايي انتقال احساسي از آرامش و لذت براي مخاطبي است كه با تاريخ هنر و نظريات هنري آشنايي كافي ندارد، اما به لحاظ عاطفي با ديدن اثر هنري به وجد آمده يا تسلي مييابد. نمايشگاه نرگس خادمي هنر را قابل دسترس و ملموس ميكند و مخاطب را از كنج خانه به فضاي نمايشگاهها فرا ميخواند تا او هم بخشي از جامعه هنري گشوده، متواضع و متكثر باشد.