ابهام در كنفرانس بوداپست و آينده صلح از طريق قدرت
ابراهيم متقي
مفهوم «صلح از طريق قدرت» اولينبار ازسوي رئاليستهاي روابط بينالملل مورد استفاده قرار گرفت. چنين رويكردي به مفهوم كاربرد سياست قدرت براي كنترل بحرانهاي منطقهاي و حلوفصل مسالمتآميز منازعات بوده است. سياست قدرت به مفهوم آن است كه واحدهاي سياسي عموما الگو و كنش رفتاري خود را براساس معادله قدرت تعريف ميكنند. «دونالد ترامپ» رييسجمهور امريكا انگاره راهبردي خود را بر كاربرد سياست قدرت و «كنش عملياتي موثر» براي كنترل منازعه به كار گرفته است. نشانههاي كاربرد سياست قدرت را ميتوان در «فعالسازي بازيگر مهاجم» در تغيير موازنه قدرت دانست. به همين دليل است كه ميزان حمايت امريكا از اسراييل در جنگ غزه به ميزان قابل توجهي افزايش يافت. ترامپ به نتانياهو براي حمله به ايران و نسلكشي در غزه آزادي عمل داد. در انگاره ترامپ كاربرد سياست قدرت توسط بازيگر نيابتي ميتواند شكل جديدي از ديپلماسي و پذيرش سازوكارهاي قدرت را به وجود آورد. اگرچه ترامپ بر ضرورت اجتناب از گسترش جنگ در اوكراين تاكيد داشته اما همواره تلاش داشته است تا نشانههايي از «جنگ نيابتي تاكتيكي عليه روسيه» را از طريق كشورهاي اروپايي و زلنسكي در دستور كار قرار دهد.
1- ريشههاي تاريخي منازعه در اوكراين
اوكراين و لهستان در زمره كشورهاي اروپايي بوده كه خط مقدم كنش تاكتيكي با روسيه محسوب ميشود. اوكراين تا سال 1991 در زمره جمهوريهاي اتحاد شوروي بوده و بر اين اساس نشانههايي از درهمتنيدگي فرهنگي و راهبردي با روسيه تزاري و اتحاد شوروي داشته است. همكاريهاي چندجانبه روسيه و اوكراين در دوران اتحاد شوروي ماهيت ساختاري پيدا كرد. «خروشچف» دبيركل حزب كمونيست اتحاد شوروي از سال 1953 داراي تبار اوكرايني بوده و به همين دليل است كه شبه جزيره كريمه را به اوكراين واگذار كرد. همبستگيهاي ساختاري هيچگونه مانع و محدوديتي در برابر همكاريهاي درهم تنيده روسيه و اوكراين در قالب اتحاد شوروي نگرديد. تغيير در شكلبنديهاي ساختاري 1991 را ميتوان در زمره عواملي دانست كه تضادهاي منطقهاي را بازتوليد نموده و در اين ارتباط جايگاه ژئوپليتيكي اوكراين كاهش يافت. اوكراين تا سال 1994 به عنوان سومين انبار بزرگ تسليحات هستهاي جهان محسوب ميشد. آنچه در اولين كنفرانس بوداپست درباره سياست امنيتي اروپا و جهان در سال 1996 مطرح شد، معطوف به انتقال قابليت هستهاي اوكراين به روسيه بوده است. در چنين شرايطي موازنه قدرت روسيه و اوكراين به گونه تدريجي تغيير مييافت. اوكراين درصدد برآمد تا روابط راهبردي خود با اروپا را سازماندهي كند. در انگاره «ولاديمير پوتين» باقيماندن حاكميت اوكراين بر شبه جزيره كريمه، چالشهاي امنيتي پرمخاطره براي آينده راهبردي روسيه ايجاد ميكند، به همين دليل است كه روسيه در سال 2014 شبه جزيره كريمه را به خاك روسيه ملحق كرد. چنين اقدامي منجر به حفظ موقعيت روسيه براي دسترسي به آبراههاي جهاني دارد. كشوري همانند روسيه از قابليتهاي دريانوردي نظامي و اقتصادي برخوردار است، بدون بهرهگيري از شبه جزيره كريمه و اتصال راهبردي از طريق درياي سياه به مديترانه و جهان غرب، موقعيت راهبردي خود را از دست داده و اين امر چالشهاي امنيتي جديدتري را براي شكلبندي راهبردي روسيه اجتنابناپذير ميساخت. براساس چنين انگارهاي بود كه پوتين در سال 2014 دستور داد تا حاكميت و كنترل امنيتي روسيه بر شبه جزيره كريمه اعاده شود. استقرار نيروهاي نظامي روسيه در اوكراين در دسامبر 2014 با واكنش طيف گستردهاي از كشورهاي اروپايي عضو ناتو و ايالاتمتحده روبهرو شد. كشورهاي كانادا، فرانسه، آلمان، ايتاليا، بريتانيا و امريكا اقدام روسيه براي اعاده قدرت در شبه جزيره كريمه را به منزله «نقض تفاهمنامه بوداپست» بيان داشتند. در اين فرآيند نيروهاي نظامي روسيه در مرز با اوكراين مستقر شده و اين امر تاثير خود را در «تغيير موازنه ژئوپليتيكي» اروپا و نظم جهاني بهجا گذاشت. از سال 2014 كشورهاي عضو ناتو واقعيتهاي راهبردي و ضرورتهاي ژئوپليتيكي روسيه كه ماهيت تاريخي داشته را ناديده گرفته و به اين ترتيب زمينه براي ظهور چالشهاي امنيتي جديد در روابط روسيه با جهان غرب ايجاد شد. چنين فرآيندي به گونه تدريجي گسترش يافته و زمينه بركناري «ويكتور يانكوويچ» رييسجمهور حامي سياستهاي راهبردي روسيه در اوكراين شكل جديدي از منازعه منطقهاي را اجتنابناپذير ساخت. تغيير معادله سياسي اوكراين و افزايش نقش كشورهاي اروپايي در امنيت منطقهاي مرزهاي روسيه منجر به گسترش بحران در اوكراين گرديد. هرگاه بحران امنيتي در يك حوزه جغرافيايي شكل گيرد، امكان تسري آن به ساير حوزهها اجتنابناپذير خواهد بود، به همين دليل است كه در 24 فوريه 2022 نيروهاي نظامي روسيه بخشي از حوزههاي جغرافيايي «خاركف» در جبهه جنوبي كريمه، «دونتسك» و «لوهانسك» در جبهه شرقي شبه جزيره كريمه را به سرزمين خود الحاق نموده و اين امر زيرساختهاي افزايش تضادهاي امنيتي بيشتر در روابط روسيه، اوكراين و جهان غرب را به وجود آورد. دونالد ترامپ درصدد برآمد تا بحران اوكراين از طريق ديپلماسي، همكاريهاي دوجانبه با روسيه و بهرهگيري از «سياست راه سوم» به مفهوم ديپلماسي، تهديد و متقاعدسازي روسيه پيگيري نمايد. در حالي كه شبهجزيره كريمه براي روسيه در زمره «منافع حياتي» محسوب ميشود. تجربه نشان داده كه واحدهاي سياسي هيچگاه در ارتباط با حوزه منافع حياتي خود انعطافپذير نبوده و تلاش دارند از سازوكارهاي اقدام متقابل براي نيل به اهداف حياتي استفاده كنند.
2- چرايي لغو ديدار ترامپ و پوتين در بوداپست 2025
كنفرانس امنيتي بوداپست 2025، از اين جهت اهميت داشت كه كشورهاي اروپايي اميدوار بودند ترامپ بتواند پوتين را متقاعد به «متوقفسازي جنگ» در اوكراين نمايد. كشورهاي اروپايي در سالهاي گذشته براساس سنت تاريخي خود از سازوكارهاي «سياست موازنه» براي رويارويي نظامي اوكراين و روسيه در سطح تاكتيكي بهره گرفتهاند. در سال 2025 امكان تصاعد بحران وجود داشته و برخي رهبران سياسي و بينالمللي جهان ازجمله «مدودوف» چنين وضعيتي را به عنوان آغازي اجتنابناپذير براي «جنگ سوم جهاني» و «جنگ هستهاي» دانستند. طرح ترامپ مورد حمايت و پذيرش كشورهاي اروپايي قرار گرفته است. ترامپ «راهبرد توقف جنگ» را در دستور كار قرار داده در حالي كه پوتين چنين وضعيتي را در شرايطي امكانپذير ميداند كه جغرافياي شمال شرقي روسيه در خاك اوكراين بخشي از حوزه سرزميني روسيه براي ارتباط با شبه جزيره اوكراين باقي بماند. پوتين به اين دليل بر سياست بقاي تاكتيكي در مناطق اشغالي تاكيد دارد كه تاكنون سياستهاي ترامپ را با نشانههايي از تغيير داخلي و ناپايداري تاكتيكي ارزيابي كرده است. تاكنون مذاكرات پوتين و ترامپ در آلاسكا و درباره آينده جنگ اوكراين به نتيجه مطلوب منجر نشده است. انگاره ترامپ و پوتين درباره شرايط جنگ بسيار متفاوت بوده و به همين دليل است كه كشورهاي اروپايي، دولت اوكراين و ايالاتمتحده مخالفت خود با واگذاري حوزههاي سرزميني اوكراين به روسيه اعلام داشتهاند. در شرايط موجود بخش اصلي درگيريها در منطقه صنعتي «دونباس» قرار دارد. پوتين اميدوار است كه در مذاكرات آينده قادر به متقاعدسازي ترامپ براي توقف فوري درگيريها براساس رويكرد راهبردي روسيه خواهد بود. درحالي كه پوتين نيز اعتقاد دارد تحريمهاي اقتصادي عليه روسيه آن كشور را مجبور خواهد كرد تا سياست نظامي خود در منطقه دونباس را با نشانههايي از تجديدنظر همراه سازد. «سرگئي لاوروف» وزير خارجه روسيه نيز پس از مذاكره تلفني با «مارك روبيو» وزير امور خارجه امريكا، به خبرنگاران يادآور شد كه سياست و مواضع روسيه در مقياس «نشست آلاسكا» تغيير چنداني نكرده است. لاوروف علت اصلي تداوم درگيريها در اوكراين را ناشي از عدم همكاري اروپا براي پذيرش كنترل سرزميني روسيه در مناطق سرزميني ميداند كه روسيه امروزي را از طريق حوزه سرزميني به شبهجزيره كريمه متصل ميسازد.
پوتين درصدد است تا به كشورهاي اروپايي و امريكا يادآوري كند كه آنان قدرت كافي براي اثربخشي بر روسيه نداشته و درنتيجه ناچار خواهند بود تا حوزههاي سرزميني شمال شرق اوكراين را به روسيه واگذار كنند. علت اصلي اصرار پوتين در تغيير فضاي ژئوپليتيكي جديد را ميتوان بخشي از منافع حياتي روسيه دانست كه امكان چشمپوشي از آن براي پوتين وجود نخواهد داشت. در شرايط موجود ايالاتمتحده تهديد به اعطاي «موشكهاي تاما هاوك» به اوكراين نموده و اين امر ميتواند شكل جديدي از موازنه قدرت را به وجود آورد. زلنسكي و كشورهاي اروپايي همواره بر ضرورت اعطاي كمكهاي اثربخش به دولت اوكراين براي ادامه جنگ با روسيه تاكيد داشتهاند.
نتيجه
جنگ اوكراين يكي از نشانههاي سياست محدودسازي روسيه توسط جهان غرب محسوب ميشود. كشورهايي كه در گذشته در وضعيت همبسته و درهم تنيده جغرافيايي و فرهنگي قرار داشتهاند، براي كسب هويت جديد نيازمند گذار از چالشهاي امنيتي خواهند بود. لغو ديدار «مارك روته» دبيركل ناتو و ترامپ با پوتين كه قرار بود دوشنبه 4 نوامبر 2025 در روند كنفرانس امنيتي بوداپست برگزار شود، به اين دليل لغو شد كه دستور كار مشخص اميدواركنندهاي وجود نداشت. در شرايط موجود ترامپ ناچار است تا موضوعات اروپايي را براساس انگاره امنيتي متحدين خود در اروپا پيگيري كند. شعارهاي ترامپ عموما بخشي از «ديپلماسي اعلامي» بوده كه با واقعيتهاي راهبردي هماهنگي چنداني ندارد. در چنين شرايطي طبيعي به نظر ميرسد كه هر يك از طرفهاي درگير بر سياستهاي تاكتيكي و راهبردي خود تاكيد نمايند، اما واقعيت آن است كه سياست جهاني پيچيدهتر از آن است كه توافق لغو شده منجر به تصاعد بحران شود. هرگاه قدرتهاي بزرگ درصدد حلوفصل موضوعات امنيتي برميآيند، طبيعي است كه چالشهاي زيادي فراروي آنان وجود خواهد داشت. عرصه سياست همواره با ديپلماسي پيوند خورده و طبيعي است كه تا 4 نوامبر هنوز فرصت براي تنظيم دستور كار جديد جهت نيل به توافق وجود خواهد داشت. سياست امنيتي امريكا و روسيه در اين دوران زماني تلاش خواهند داشت كه نقطه تعادلي جديدي را شناسايي كنند. ادامه جنك اوكراين به موازات رقابتهاي سياسي و امنيتي قدرتهاي بزرگ شكل گرفته و اين امر منجر به ناديده گرفتن ديپلماسي در فضاي رقابتهاي بينالمللي نخواهد شد. در شرايطي ديپلماسي ميتواند نتيجه موثري براي صلح و امنيت كشورها به وجود آورد كه مبتني بر موازنه تاكتيكي و توجه به ضرورتهاي راهبردي هر يك از بازيگران باشد. ترامپ تلاش خواهد كرد تا دستور كار جديدي را در فضاي جنگ اوكراين ارايه دهد. كشورهاي اروپايي بايد به اين موضوع توجه كنند كه اراده واحدهاي سياسي و بازيگران موثر در سياست جهاني نسبت به تحقق اهداف و منافع حياتي آنان در كوتاهمدت تغيير چنداني نخواهد كرد. از آنجايي كه جنگ اوكراين ماهيت تاكتيكي دارد، بنابراين روسيه حاضر به ناديده گرفتن ضرورتهاي راهبردي خود نخواهد شد. نقشيابي امريكا و ترامپ در شرايطي زمينه شكلگيري صلح در اوكراين را به وجود ميآورد كه نقطه تعادلي منافع حياتي بازيگران در دستور كار قرار گيرد. هويت سياسي اوكرايني به موازات نيازهاي راهبردي روسيه براي اتصال به آبراههاي جهاني را ميتوان در زمره ضرورتهاي تحقق صلح در اوكراين دانست. ناتو و كشورهاي اروپايي تاكنون نقش بازيگر حامي اوكراين را ايفا نموده و اين امر موازنه قدرت براي صلحسازي را با چالش روبهرو ميسازد.
استاد دانشگاه تهران