حق پخش تلويزيوني فوتبال جزيره را به قدرتمندترين ليگ اروپا تبديل كرده است
حق «فراموششده» فوتبال ايران
اوضاع فوتبال ايران و رسانه ملي مصداق بارز ضربالمثل شيرين فارسي است كه ميگويد: «اگر براي ما آب ندارد براي تو كه نان دارد. » رسانه ملي صرف نظر از نتيجههاي به دست آمده كار خودش را كرده و به ورزش به عنوان يكي از منابع تامين هزينهها نگاه ميكند. با نتيجه نگرفتن هم چيزي از ارزشهاي تيم كم نميشود! چون مبالغ دريافتي از تبليغات قبل، بين و بعد از بازي به نتايج ربطي ندارد، فايده دوم فوتبال برنامهسازي طولاني است كه به رايگان در اختيار سيما قرار ميگيرد. رسانه ملي بهترين دفاع را در حمله ميبيند و مديرانش اظهار ميكنند: در صورتي حاضر به پرداخت حق پخش ميشوند كه دولت بودجه مجزايي براي آن در نظر بگيرد. در آنسوي ميدان وزير ورزش به عنوان متولي اصلي اين رشته، كه علاقهاش به فوتبال بر همه ثابت شده! حق پخش را غيرقانوني خوانده اما به دنبال راهحل ميگردد. اين چرخه گنگ برنده و بازندهاي دارد، بازنده بدون شك فوتبال كشور و جواناني هستند كه سرخورده از استاديومها بازميگردند و پيروز ماجرا سيمايي كه دستمزد 10000 كارمندش را تامين ميكند. اي كاش مسووليتپذيري دو طرف بالا رفته و به مصالح كشور نيز انديشيده ميشد .
ليگهاي اروپايي به دنبال قراردادهاي بالاتر حق پخش
بازي ستارههاي ايران و جهان در ورزشگاه آزادي درسهاي فراواني داشت اگر نكتهدان باشيم، فوتباليستي از آن سر دنيا براي كار خيرخواهانه به ايران ميآيد اما رسانه ملي كه شعارهايش در جريان بازي نيز ادامه دارد حاضر به اختصاص درآمدهاي بازي به نفع بيماران«ام اس» نميشود، پولي كه در دنيا به عنوان حق طبيعي فوتبال شناخته شده است. نبود قانوني محكم در اين زمينه، ضعف مسوولان فوتبالي و تامين كسري بودجه صدا و سيما از راه ورزش همه و همه سبب شده است كه در مورد حق پخش تلويزيوني رويهاي متفاوت با كل دنيا داشته باشيم. به آنسوي دنيا ميرويم، قرارداد تلويزيوني هشت ميليارد دلاري ليگ جزيره صداي كل اروپا را درآورده؛ حق پخش منبع اصلي درآمد باشگاههاست و هر چه دريافتي بيشتر، كيفيت بالاتر. ليگهاي معتبر اروپا به اين تكاپو افتادهاند كه چگونه ميتوانند با چالش جديد مقابله كنند؛ در همين راستا مدير بارسلونا اعلام كرده كه در برابر باشگاههاي انگليسي، كه از امسال رونق زيادي ميگيرند كوتاه نميآيد؛ مسوولان آلماني نيز به فكر چاره هستند، مدير ولفسبورگ ميگويد: « ما بايد به دنبال قراردادهاي بزرگتر حق پخش باشيم تا بتوانيم با آنها رقابت كنيم و البته من اميدوارم. » به هر حال، حداقل اثر قرارداد جديد انگليسيها، كشاندن ستارههاي فصل پيش بوندس ليگا به فوتبال جزيره بوده است. باستين شواين اشتايگر، كوين دي بروين بلژيكي، روبرتو فرمينيوي برزيلي و سان هونگ مين كرهاي چهار ستاره فصل پيش بوندس ليگا هستند كه اين فصل در انگليس توپ خواهند زد.
رقابتپذير نبودن تيمهاي آلماني و انتقال ستارهها به ليگ جزيره
با انتقال كاپيتان تيم ملي آلمان به منچستر يونايتد، مديران بايرن مونيخ به ديگر تيمها هشدار دادند، رومنيگه رييس باشگاه در اين موردگفت: « هر كس بازار نقل و انتقالات را رصد كند، ميبيند كه تيمهاي انگليسي با چه حرارتي در حال انجام آن هستند. باشگاههاي آلماني بايد مواظب باشند كه با خريدهاي انگليس ضعيف نشوند. » اما ماجرا به اينجا نيز ختم نشد، انگليسيها « كوين دي بروين» بهترين بازيكن فصل پيش بوندس ليگا را نيز شكار كردند. مسوولان ولفسبورگ كه وابسته به غول خودروسازي فولكس واگن هستند در ابتدا اعلام كردند كه مسائل مالي براي آنها اهميتي ندارد و تنها در صورتي حاضر به مذاكرات ميشوند كه خود بازيكن علاقهمند به اين انتقال باشد. اظهار تمايل دي بروين و البته رقم شگفتانگيز 54 ميليون پوندي مديران ولفسبورگ را مجبور به تسليم كرد. « كلاوس آلوفس» مدير ولفسبورگ ميگويد: «حق پخش تلويزيوني فوتبال جزيره به بلاي جان آلمانها تبديل شده است. در حال حاضر حتي تيم آخر جدول جزيره هم درآمدي بيشتر از حق پخش بايرن مونيخ دارند. » قرارداد دي بروين و منچسترسيتي ركورد جديدي در تاريخ بوندس ليگا و دومين قرارداد بزرگ ليگ جزيره است كه به دليل رقم بالاي پخش تلويزيوني فوتبال جزيره به دست آمده است. شايد گفته شود كه توانايي مالي مالكان عرب دليل اصلي اين انتقال است اما بايد يادآوري كنيم كه به دليل قانون «بازي جوانمردانه مالي» هزينههاي تيم تا حدود زيادي محدود شده و هر تيم تنها ميتواند متناسب با درآمدهايش هزينه كند.