• 1404 چهارشنبه 7 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6176 -
  • 1404 چهارشنبه 7 آبان

خشم پنهان يا عدالت مهجور

بيژن همدرسي

در روزگاري كه مرز ميان «خبر» و «شايعه» به باريكي يك پست اينستاگرامي شده، جامعه ما بيش از هر زمان ديگري به قضاوت‌هاي سريع و احساسي گرايش پيدا كرده است. اين ميل به داوري، به ‌ويژه زماني شدت مي‌گيرد كه پاي چهره‌هاي مشهور در ميان باشد. بازيگران، ورزشكاران يا فرزندان چهره‌هاي سياسي، در نگاه مردم نه به عنوان انسان‌هاي خطاكار، بلكه به عنوان آينه‌اي از آرزوها، خشم‌ها و نارضايتي‌هاي جمعي ديده مي‌شوند. هر لغزش آنها فرصتي است براي تخليه رواني و فرافكني سرخوردگي‌هاي پنهان جامعه. از منظر جامعه‌شناسي ارتباطات، سلبريتي‌ها حامل سرمايه نمادين هستند؛ يعني چيزي فراتر از ثروت و شهرت. آنها نماينده «امكان زيستن متفاوت»اند؛ رويايي كه بسياري از مردم از آن محروم‌اند. وقتي اين تصوير آرماني ترك برمي‌دارد، جامعه ناخودآگاه احساس فريب‌خوردگي مي‌كند و واكنش تند نشان مي‌دهد. درواقع خشم از سلبريتي، گاه نه خشم از گناه او، بلكه خشم از فاصله طبقاتي، رياكاري اجتماعي يا نابرابري‌هاي ديده ‌نشده است. در سوي ديگر، شبكه‌هاي اجتماعي اين رفتار را تقويت مي‌كنند. در فضاي ديجيتال، هر كاربر به قاضي بدل مي‌شود و هر قضاوتي، هر چند بي‌پايه، مي‌تواند هزاران بار بازنشر شود. هيجان عمومي جاي عقل جمعي را مي‌گيرد و حقيقت قرباني سرعت مي‌شود. مردم در برابر هر خبر جنجالي، نه براي كشف واقعيت، بلكه براي «احساس مشاركت» در يك ماجراي جمعي، واكنش نشان مي‌دهند. به همين دليل، رسوايي يك بازيگر در صدر توجه قرار مي‌گيرد، اما رسوايي‌هاي ساختاري‌تر و بزرگ‌تر -  مثلا در عرصه اقتصاد يا سياست - با سكوتي عجيب روبه‌رو مي‌شود. آنجا كه قدرت واقعي نهفته است، جامعه معمولا سكوت مي‌كند؛ اما آنجا كه محبوبيت حضور دارد، شمشير انتقاد از نيام بيرون مي‌آيد. اين واكنش تند به خطاي چهره‌ها البته جهاني است. از رسوايي‌هاي اخلاقي سياستمداران غربي تا پرونده‌هاي اخلاقي ستارگان سينما در شرق، مردم هميشه ميان خشم و كنجكاوي سرگردان‌اند. 

اما در جوامعي كه رسانه‌هاي مستقل و نظام‌هاي قضايي شفاف وجود دارد، اين هيجانات به مسير قانوني هدايت مي‌شود و در حد شايعه نمي‌ماند. در ايران اما فقدان اعتماد عمومي به نهادهاي رسمي و نيز كمبود اطلاعات دقيق، باعث مي‌شود مردم خود را در جاي دادستان و قاضي بنشانند. درنهايت، مساله اصلي نه لغزش سلبريتي‌ها، كه بحران «اعتماد» و «عدالت ادراك‌شده» در جامعه است. مردم احساس مي‌كنند عدالت براي برخي سخت‌گيرانه و براي برخي ديگر آسان گرفته مي‌شود. از اين‌رو، وقتي چهره‌اي مشهور به خطا مي‌افتد، خشم فروخورده اجتماعي فوران مي‌كند؛ گويي فرصتي براي برقراري نوعي توازن نمادين فراهم شده است. شايد راه‌حل نه در سكوت و نه در غوغا، بلكه در بازسازي فرهنگ گفت‌وگو و آموزش سواد رسانه‌اي باشد؛ جايي كه پيش از قضاوت، اندكي درنگ كنيم و به ياد آوريم كه پشت هر تيتر جنجالي، انساني ايستاده است، با همان ضعف‌ها و پيچيدگي‌هايي كه در همه ما وجود دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون