• 1404 سه‌شنبه 4 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6198 -
  • 1404 سه‌شنبه 4 آذر

ادراك ناديده‌هاي ‌هنر

ميثم روشني

نمايش آثار حجت اماني در گالري ايوان، بخشي متفاوت را در خود جاي داده است. اين بخش، شامل عكس‌هايي است افزون بر تمايز از ديگر آثار ارايه شده در اين نمايشگاه، از ارايه‌هاي متداول در گالري‌هاي تهران نيز به شكل آشكاري متفاوت است. اين تصاوير نه تنها آثار مستقيم حجت اماني نيست، بلكه در نگاه اول ممكن است يادگارهايي شخصي، دوستانه و بيگانه از معيارهاي نمايش در جهان هنر را تداعي ‌كند. تصويري از سيدني شرمن در لباس بوكس، با امضا و متن او كه در پشت‌نويسي عكس، خطاب به حجت اماني نگاشته شده يا پرتره‌اي از ريچارد هميلتون در فضايي دوستانه و غير رسمي، به شكلي ويژه و كمتر ديده شده‌ در اين ارايه خودنمايي مي‌كند. آنچه اشاره شد، كافي است تا در مواجهه با اين عكس‌ها، مخاطب به دليل اهميت و تمايز اين بخش از نمايشگاه آگاه گشته و با اندكي دقت، موضوع اين تصاوير و امضاي آنها را امكاني براي تجربه يكي از پيچيده‌ترين لايه‌هاي جهان هنر محسوب كند. از طرف ديگر، ويژگي‌هاي دوستانه و شخصي اين تصاوير كه مي‌توانست به معياري براي جدايي آنها از ارايه‌اي مطلوب در جهان هنر محسوب شود، اكنون مي‌تواند به عنوان كيفيتي ويژه در ذهن مخاطب برجسته گردد. اما دريافتي عميق از اين تصاوير، مستلزم پرداختن به لايه پنهان ديگري است كه با پرسش از جايگاه هنرمند و ارزش هنري اين تصاوير آشكار مي‌شود. اگر ديگر آثار اين نمايشگاه، نگاشتي از كنشگري هنرمند در شكل‌دهي به فرم و زبان هنري است، اين آثار، نگاشتي از كنشگري هنرمند در بطن جهان هنر و فرم‌هاي ارتباطي آن را بروز مي‌دهد. بر اين اساس، مخاطب مي‌تواند جايگاه خود را تجربه يكي از مهم‌ترين انواع كنشگري هنرمندان محسوب كند؛ كنشي اجتماعي كه با مواجهه‌اي خلاقانه در فرم هنري آشكار شده است. از اين رو، موضوع اين متن، بررسي اهميت تبادلات هنري ميان هنرمندان انتخاب شده تا بتوان با تحليل اهميت اين فرم اجتماعي در زندگي هنرمندان، در جايگاه و ضرورت آن بازانديشي كرده و با دريافت اهميت آن، نظام ارزش‌هاي اين آثار را مورد بررسي دقيق‌تري قرار داد.  در تاريخ جوامع انساني، هيچ فرهنگي در انزوا شكل نگرفته يا تداوم نيافته است. تداوم يك فرهنگ، مستلزم تنوع تعاملات كنشگران آن است. بنابراين وجود كنشگران خلاقي همچون هنرمندان، نويسندگان، انديشمندان يا فناوران در يك جامعه ضروري است تا با تكيه بر قواعد و منابع يك فرهنگ، امكان تجربه آن را در شكلي ملموس فراهم كنند. اين نوع از تجربه فرهنگ، ضمن ادراك و فهم آن براي افراد، امكان شكل‌گيري‌ تجربه‌هايي جمعي، در بستر تعاملات اجتماعي را ممكن مي‌سازد. با قوام تجربه يك فرهنگ در شكل‌ اجتماعي، تخيل اجتماعي به عنوان وجه سيال و اشتراك‌پذير هويت آن جامعه، امكان ادراك مفاهيم پيچيده‌اي چون هويت ملي را به امري همگاني تبديل مي‌كند. چنين فرآيندي با هر بار مواجهه كنشگران با آثار هنري، ادبيات يا ديگر انواع ملموس يك فرهنگ، گسترش و بازانديشي آن فرهنگ را در شكلي ايجابي محقق مي‌كند.  اين فرآيند، ضمن ارزش‌افزايي فرهنگي، اگر در پيوند با منابع فرهنگي ديگر جوامع بشري نباشد، مي‌تواند به نوعي از افراطي‌گري، جزم‌انديشي، ركود يا حتي زوال فرهنگي منجر شود. وجود چنين ضرورتي در بنيان فرهنگ، تبادل هنري را به يكي از مهم‌ترين سازوكارهاي رشد و پويايي فرهنگ و انديشه تبديل كرده است. به عبارت ديگر، تبادلات هنرمندان، نوعي آزمايشگاه زنده‌ براي زيبايي‌شناسي را بنا مي‌كند. در اين آزمايشگاه، سنت‌هاي فرهنگي در تجربه‌اي خلاق و در زمينه‌اي از احساسات و عواطف انساني به منابعي براي نوجويي تبديل مي‌شود. فرآيند داد و ستد آثار هنري، ميان هنرمنداني از فرهنگ‌هاي مختلف، فضايي متمايز از مرزهاي شناخته شده فرهنگ‌هاي مستقر را شكل مي‌دهد. با شكل‌گيري چنين فضايي براي خلاقيت، انديشه‌ها، احساسات، فرم و نظام‌هاي شكل‌گرفته در آثار هنري، به امكاني براي توسعه جامعه انساني، در سطحي فراتر از چارچوب‌هاي فرهنگ‌هاي مبداء بدل مي‌شود. كنشگري هنرمندان در چنين فضاهاي فرامليتي، فرصتي ويژه براي تعامل و نوجويي از سوي سرنمون‌هاي هنري و نمايندگان فرهنگي ملل مختلف، در بطن جهاني از حس و فرم است. اين فرآيند از جابجايي، توارد يا اقتباس متمايز است. هنرمندان با شكل‌دهي به امري نوپديد در فضايي نو، منابعي دست نيافتني و ناشناخته را براي فرهنگ‌هاي مختلف محقق مي‌كنند. بنابراين، كنشگري چنين هنرمنداني، شكل‌دهنده به فضايي است كه از نتايج آن، وزش هوايي تازه براي تنفس ديگر كنشگران و گسترش منابع فرهنگ‌هاي مختلف است. از طرف ديگر، گسترش مهارت‌هاي فني و انديشگاني از نتايج بديهي چنين تجربه‌هايي است. در نتيجه، با قوام مهارت، فرم و ذهنيت هنري، شكل‌دهي به زبان‌هاي هنري تازه براي ايشان تسهيل خواهد شد.  بنابراين هنرمندان با نوعي آگاهي متقابل فرهنگي و اما در بستري فرامليتي، مي‌توانند دانشي را كه در چارچوب فرهنگ‌هاي مختلف چون رودي حيات‌بخش، سيال و جوشان گشته و اما در جغرافياهاي مختلف روان گشته را به درياهايي براي كشف جهان‌هاي ناشناخته پيوند دهند. به عبارت ديگر، وقتي هنرمندان از فرهنگ‌هاي مختلف با يكديگر به تعامل و تبادل مي‌پردازند، محيطي تازه، با زمينه‌هاي متفاوتي از معنا، نماد و روايت را بنا مي‌كنند. اين مواجهه، از يك‌سو موجب شكستن كليشه‌ها و از سوي ديگر سبب بازنگري و توسعه‌اي برآمده از منابع سنت‌هاي فرهنگي مي‌شود.  بنابراين، تبادلات هنري نه تنها فرآيندي فرهنگي، بلكه تجربه‌اي عميقا شناختي است كه بر رشد ذهني هنرمندان اثر مي‌گذارد. آنچه اشاره شد با ابعاد مختلفي در تاريخ و تمدن ملل مختلف اثرگذار بوده است. با پذيرش اينكه هنر همواره امكاني براي انتقال دانش، تجربه و تخيل انسان‌ها از جغرافيايي به جغرافياي ديگر بوده، به لايه‌هاي مختلفي از اين تجربه‌هاي بشري مي‌توان اشاره كرد. برآمده از بستر تمدن ايراني، تبادلات هنرمنداني چون غياث‌الدين در مسير جاده ابريشم، نقش‌مايه، رنگ‌ و نمادها را به منابعي براي هم‌آميزي و نوزايي در شرق و غرب تبديل كرد. در اروپا و طي دوران رنسانس، با سفر هنرمنداني همچون آلبرشت دورر و ديدارها و تبادلات ايشان با هنرمنداني از جنوب اروپا، به غناي تكنيك، سبك‌ و مضامين هنري كمك كرد. بسياري از جنبش‌هاي هنري قرن بيستم، از امپرسيونيسم گرفته تا كوبيسم يا سوررئاليسم، در پيوند با ارتباطات انساني و همين نوع از تعاملات هنرمندان به وجود آمد.  در نهايت قابل تاكيد است، در جهاني كه تنش‌هاي سياسي و اقتصادي فراواني دارد، گفت‌وگو از طريق هنر مي‌تواند پلي ميان ملت‌ها باشد. زبان هنر، در چنين فرآيندهايي بر احساس مشترك انساني استوار گشته و از اين رو مي‌تواند بر فهم متقابل و كاهش افراطي‌گري اثرگذار باشد. تبادلات هنرمندان نه يك امر تجملي، بلكه ضرورتي بنيادين براي پويايي فرهنگ‌هاي مختلف است. اما آنچه اهميت دارد، حفظ تعادل ميان جهاني‌شدن و حفظ هويت‌هاي محلي است. هدف از تبادل هنري، نه حذف تفاوت‌ها، بلكه دركي خلاق و زايا از بالندگي فرهنگي در شكل بازآفريني هنري است. بر اين اساس، تبادلات هنرمندان شكل‌دهنده به نوعي متمايز از گردش معنا در سطح جهاني است و در نهايت قابل تاكيد است كه اين نوع از كنشگري هنرمندان، با فراتر رفتن از اشتراك و نوجويي در فرم‌ و ايده‌هاي هنري، ميداني از احساس، همدلي و درك انساني از خود و ديگري در بستر فرهنگ را نيز مورد توجه قرار مي‌دهد. بر اساس چنين رويكردي، آثار به جاي مانده از تبادلات هنرمندان، مي‌تواند ارزش‌هاي چندلايه‌اي از زيبايي‌شناسي، فرهنگي، اجتماعي و تاريخ‌نگاري هنر را به همراه داشته باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
آتش«اليت» مهارشد جزيیات عملیات اطفاي حریق در مناطق کوهستانی و جنگلی الیت چانه‌زني با چاشني صلح آتش جنگ و آتش‌بس ناپايدار خودكشي قدرت نرم امريكا بيش از ۷ هزار تصادف در هفت ماه عليه تئاتر بورژوازي عليه ابتذال شكست يا پيروزي؟ هنر، ميانجي اجتماعي و حافظ هويت ايراني آتش در گلستان جنگل‌هاي ايران مركز اطفاي حريق عرصه‌هاي طبيعي نيازی ضروري است زنان مدير در عرصه اجتماعي؛ موتور محرك توسعه پايدار چگونگي خروج از بن‌بست توافق صلح در سايه زورآزمايي امريكا و انگليس كرختي اجتماعي ايراني ترامپ و قمار با «وي‌چي» وقتی مهر و اقتدار همصدا می‌شوند شهر و تفكر كلان! جمعه سياه: سرگشتگي هويتي و مصرف‌زدگي ادراك ناديده‌هاي ‌هنر وفاق؛ جاده‌اي دوطرفه براي ايران امروز شكست يا پيروزي؟ هنر، ميانجي اجتماعي و حافظ هويت ايراني آتش در گلستان جنگل‌هاي ايران مركز اطفاي حريق عرصه‌هاي طبيعي؛ نيازی ضروري است زنان مدير در عرصه اجتماعي موتور محرك توسعه پايدار
کارتون
کارتون