بينش سياسي كجاست؟
نمايندگان آن توافقي را بپذيرند، سپس در مرحله تصويب آن را رد كنند! و هزينههاي زيادي را بر خود بار كنند و جالب است كه يكي از مهمترين دلايلي كه اوباما و جان كري در برابر كنگره و در دفاع از اين توافق بيان ميكردند همين نكته بود كه رد كردن اين توافق موجب بياعتباري ايالات متحده خواهد شد. حال چگونه ممكن است كه در ايران بتوان درباره اصل آن تصميمگيري كرد؟ از اين رو طبيعي است كه اين توافق از نظر ايران همان زمان كه اعلام شد، پذيرفته شده نيز تلقي شود. حال با اين توضيح آيا عقلاني است كه چنين توافقي را موجب تحقير نظام معرفي كنيم؟ كاري كه مذاكرهكننده سابق ايران در كميسيون مربوط رسيدگيكننده به برجام كرد. فارغ از اينكه اين سخن درست است يا خير، آيا از منظر عقل سياسي بيان آن قابل دفاع است؟ وقتي كه اين توافق به اجرا درآمد، آيا باز هم ادعاي تحقير نظام را بيان خواهيد كرد؟ آيا تبعات مديريتي آن را ميپذيريد؟ از همه مهمتر تحقير چيزي نيست كه فقط به درك فرد گوينده درآيد، حداقل بايد ناظران بيروني نيز چنين برداشتي را داشته باشند، در اين صورت كسي كه ميگويد اين تحقير نظام است، آيا ميتواند، حتي يك نمونه نشان دهد كه در جهان چنين برداشتي از اين توافق شده است؟ شايد برخي از اپوزيسيون برانداز يا حكومت كرهشمالي آن را چنين تفسير كرده باشند (البته آنان هم از روي عصبانيت چنين خواهند گفت)، ولي كدام سياستمدار عاقل را در دنيا ميشناسيد كه چنين برداشتي داشته باشد؟ اتفاقا همه ناظران سياسي عكس اين برداشت را دارند و اين برداشت را بيان هم ميكنند. براي اثبات بيسياستي گوينده اين ادعا، همين يك جمله كافي است و امروز بهتر متوجه ميشويم كه چرا اين افراد قادر نبودند مذاكرات را حتي براي يك گام پيش ببرند، زيرا چنين كاري نيازمند دارا بودن حداقلهاي لازم از دانش و بينش سياسي است.