• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3364 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۹ مهر

اندر باب ركود بي‌سابقه انيميشن ايران

كارخانه انيميشن‌سازي؛ بحثي در ستايش پول

چندي پيش دوسالانه نهم انيميشن، جشن بخش انيميشن خانه سينما و دومين همايش ملي انيميشن برگزار شد، همه فعالان اين حيطه از فضاي ركود بي‌سابقه در انيميشن ناله مي‌كنند. ده‌ها دفتر كارشان به تعطيلي كشانده شده. صدها نفر بيكار شده‌اند و فقط چند شركت انگشت‌شمار سرپا مانده‌اند، اما بيشترشان حاضر نيستند كه حرف‌شان را در يك فضاي رسمي بزنند چون كه به قول خودشان اگر بنويسند نان‌شان آجر مي‌شود. حق هم دارند. اگر بخواهيم از موانع و مشكلات انيميشن سخن بگوييم مجبور مي‌شويم به يكي دو جا اشاره كنيم كه بر حسب اتفاق، نان‌مان در دست آن يكي دو جاست. به همين دليل، براي گرفتن مطلب مشكل داشتيم. يك نمونه از اين مشكلات اين بود: دوستاني بودند كه دوست داشتند بگويند كه همكاري مي‌كنند و بعد هم چند بار پيامك دادند كه مطلب را ايميل كردند و ما هم هر بار رفتيم و ديديم كه اثري از ايميل‌هاي يادشده نيست. دست آخر با سماجت ما، مطلب را به جي ميل فرستادند. بازش كه كرديم ديديم كه يك قصه است بي‌ربط به انيميشن يعني در واقع هم مي‌خواستند در ميان منتقدان ديده شوند و هم كارهاي احتمالي را در آينده از دست ندهند. بعضي‌ها هم به دليل نبود فرصت، لطف‌شان شامل حال ما نشد. بالاخره هر طور شده مطالب را جمع كردم. ماند چيزي كه خودم بايد مي‌نوشتم. نوشتم اما يادم افتاد كه قسط آخر پروژه‌اي را كه با صبا كار كرده‌ام نگرفته‌ام. مدتي صبر كردم تا شايد پول را بدهند و بعد صفحه به چاپ برسد اما زمان گذشت و ندادند و من هم دفترم را تعطيل كردم و پيش خودم هم تصميم گرفتم كه انيميشن را كنار بگذارم، حال به خدا توكل كرده و منتشر مي‌كنيم و اگر هم ندادند يا براي دادنش مانع‌تراشي كردند، راهي براي آن مي‌يابيم هر چند كه مطالب آنقدر منصفانه است كه بعيد است باعث رنجش كسي بشود. از طرفي هم قصد ما نشان دادن تصويري واقعي از فضاي انيميشن است و يافتن راهي براي برون‌رفت از بحران به وجود آمده در اين فضا.

حدس مي‌زنم كه بسياري از دست اندركاران انيميشن ايران با ديدن عنوان مقاله ناخشنود شوند زيرا چنين عنواني در نخستين گام، توليد «هنر» انيميشن را تا سطح يك كارخانه مثلا توليد رب گوجه فرنگي پايين مي‌آورد. اما انتخاب اين عنوان دقيقا براي اشاره به همين نكته است: اينكه براي بسياري از دست‌اندركاران توليد پويانمايي هنوز مساله توليد صنعتي انيميشن به عنوان يك «صنعت» از توليد گسترده انيميشن به عنوان يك «هنر» تفكيك نشده است. اين نكته بسيار مهمي است كه بدانيم وقتي عنوان صنعت انيميشن را به كار مي‌بريم دقيقا درباره چه چيزي صحبت مي‌كنيم. براي بسياري از ما صنعت انيميشن تنها عنواني است براي مفهوم توليد گسترده هنر انيميشن. اما واقعيت اين است كه توليد گسترده انيميشن لزوما به معناي توليد صنعتي آن نيست. مثلا اگر فرض كنيم كه دولت ماهيانه يك ميليارد دلار در حوزه انيميشن تزريق كند قطعا ما توليد گسترده‌اي در حوزه انيميشن خواهيم داشت اما لزوما به يك صنعت انيميشن دست نخواهيم يافت زيرا به محض قطع اين حمايت، توليد نيز متوقف خواهد شد. چيزي كه درباره انيميشن ايران و مركز صبا رخ داد.

اما گمان مي‌كنم كه عنوان فرعي مقاله بيش از عنوان اصلي چالش‌برانگيز باشد و بيشتر از آن موجب ناخشنودي هنرمندان شود. اين عنوان به نكته‌اي ريشه‌اي‌تر اشاره دارد كه شايد در نگاه اول به نظر نرسد كه با توليد انيميشن مرتبط است اما در‌واقع با مشكل ريشه‌اي صنعتي نشدن انيميشن و صنعتي نشدن بسياري چيزهاي ديگر در ايران ارتباطي بنيادين دارد. توليد يك محصول بدون سرمايه‌گذاري ناممكن است، اما بدون بازگشت سرمايه زيان بار نيز خواهد بود. توليد صنعتي يك محصول علاوه برسرمايه‌گذاري نيازمند «بازگشت سرمايه » نيز هست و بازگشت سرمايه امري است كه نيازمند پذيرش ارزشمند بودن پول است. چيزي كه اگرچه در ظاهر همه به آن اذعان داريم اما در عمل از يكسو نهاد‌هاي دولتي براي پولي كه هزينه مي‌كنند ارزشي قايل نيستند و از سوي ديگر اغلب ما همواره با كساني كه به دنبال پول هستند با تحقير برخورد مي‌كنيم. نكته اول همان چيزي است كه موجب مي‌شود ارگان‌هاي دولتي با وجود بودجه هنگفتي كه براي توليد انيميشن هزينه مي‌كنند كمتر به فكر فروش آنها به ديگران باشند و درباره نكته دوم، نيم‌نگاهي به شيوه برخورد جامعه - فرهيخته يا عامه فرقي نمي‌كند - با ثروتمندان به خوبي اين موضوع را به نمايش مي‌گذارد. جمله معروف طرف «گاو و گوسفندهايش را فروخته» را همه ما به مناسبت‌هاي مختلف و در مكان‌هاي مختلف شنيده‌ايم. اين ديدگاه منفي نسبت به ثروت و ثروتمندان چيزي نيست كه به‌تازگي رشد يافته باشد. تنها با استفاده از حافظه و بدون نياز به تحقيقي عميق مي‌توان ريشه اين ديدگاه را حداقل تا حكايت معروف «چشم تنگ دنيادوست» سعدي عقب برد. تحقير ثروت و پول بخشي از كلاس فرهنگي و نشانه فرهيختگي شمرده مي‌شود ديد منفي به پول از سه جهت توليد صنعتي هنري در ايران را محدود مي‌سازد.

الف) فقير نگاه داشتن هنرمندان به دست خود آنها:

در نخستين گام ديد منفي به پول و ثروت اندوزي موجب مي‌شود كه هنرمندان به عنوان بخشي از جامعه فرهيخته ايران، نخواهند براي ثروت‌اندوزي و سرمايه‌داري حركت كنند و از آنجا كه توليد صنعتي هيچ كالايي بدون وجود سرمايه و بازگشت آن ممكن نيست، خود هنرمندان مانع اصلي توليد صنعتي انيميشن باشند. توليد صنعتي يعني توليد كالايي خاص به شكل پيوسته براي خريد توسط مصرف‌كننده و بازگرداندن سرمايه به همراه سود معقول.

در توليد صنعتي به خودي خود هيچ مفهوم معنوي وجود ندارد و مفاهيم معنوي پيوست اختياري توليد هنري است. يعني شما مي‌توانيد اثري هنري يا شبه هنري را به توليد صنعتي برسانيد.

وجود نهادهاي نظارتي و قوانين مختلف درباره توليدات هنري (مانند درجه‌بندي فيلم‌ها در امريكا) ناشي از آگاهي به همين نكته است. توليد صنعتي كالاي هنري در خود يك حركت ارزشي نيست بلكه حركتي اقتصادي است. توليد صنعتي گسترده بدون ارزشگذاري پول و سرمايه داري ناممكن است. تجربه كشورهاي شوروي و چين به روشني اين انديشه را تاييد مي‌كنند.

ب) توقع سفارش‌دهنده براي اينكه هنرمند به اصطلاح «پولكي» نباشد:

همه هنرمندان با اين جمله آشنا هستند كه «اين واقعيت است كه روي هنر شما نمي‌شود قيمت گذاشت اما...» و هميشه بعد از اين اما درخواست كاهش قيمت مطرح مي‌شود و معمولا با جملاتي به اصطلاح چوبكارانه كه براساس آن هنرمند نبايد بيشتر به فكر رشد و اعتلاي فرهنگ باشد تا درآمد. اين نكته كه سفارش‌دهندگان توقع دارند هنرمندان به عنوان نماينده قشر روشنفكر جامعه از نگرش‌هاي مالي پرهيز كنند به اين معني است كه سفارش‌دهندگان در توليد اثر هنري هزينه كمتري مي‌پردازند و سرمايه‌گذاري كمتري و عملا امكان توليد صنعتي هنر را كمتر مي‌كنند.

ج) عدم حمايت مخاطبان داخلي از هنرمندان ثروت ‌اندوز:

به‌طور‌كلي جامعه هنري و غير هنري معتقد است كه هنرمند بايد بدون آنكه توقع درآمد داشته باشد «تفكرش» را دراختيار خلق بگذارد. هيچ‌كس به اينكه هنرمند هم آدم است و نيازمند است چيزي بخورد و بپوشد فكر نمي‌كند و در نتيجه به محض آنكه احساس شود كه هنرمندي به دنبال كسب درآمد است «شأن و جايگاه» هنري‌اش زير سوال مي‌رود و ممكن است اقبال عمومي به آثارش را از دست بدهد.

 

بازار انيميشن

بازار انيميشن موضوع مهم ديگر در توليد صنعتي انيميشن است و مثل هر بازار ديگري از فرآيند عرضه و تقاضا پيروي مي‌كند. اينكه در بازار فروش محصولات جانبي انيميشن كيف و كتاب با تصوير بن‌تن و باب اسفنجي فروش زيادي دارند به ما مي‌گويد كه تقاضاي بازار برچه محوري است و همان‌طور كه وقتي بخواهيم كالاهاي ديگر را وارد بازار كنيم به اين نكته كه مصرف‌كننده چه محصولي را مي‌خرد توجه مي‌كنيم در اينجا هم بايد به آن توجه كنيم. كودك از ما بن تن، باب اسفنجي و مرد عنكبوتي مي‌خواهد. حالا هرقدر هم ما اصرار كنيم كه چيزي كه خودمان دوست داريم به او بدهيم تنها اتفاقي كه مي‌افتد اين است كه هزينه زيادي مي‌كنيم اما محصول‌مان بي‌خريدار باقي مي‌ماند. اين بازار ويژگي‌هاي خودش را دارد كه بايد در نظر بگيريم.

الف) طول عمر كوتاه محصول:

يك فيلم انيميشن براي مدت كوتاهي مي‌تواند روي بورس بماند. بعد از مدتي كهنه مي‌شود و جذابيتش را از دست مي‌دهد.

ب) تغيير مداوم رقيبان:

دگرگوني مداوم رقيبان را در عرصه سينما به‌سادگي مي‌توان ديد. فيلم الف امروز همزمان با فيلم‌هاي ب، ج، د روي پرده است، هفته بعد فيلم‌هاي ب و ج با فيلمهاي چ و ز جايگزين مي‌شوند و تركيب رقيبان فيلم الف كاملا عوض مي‌شود. در عرصه تلويزيون نيز مجموعه الف همزمان با مجموعه‌هاي ب، ج، د و ز در حال پخش است و با پايان يافتن مجموعه‌هاي ب و ج، مجموعه‌هاي پ و ژ روي آنتن مي‌روند و عرصه رقابت كاملا تغيير مي‌كند.

ج) وجود واسطه ها:

اگرچه ما انيميشن را براي گروه سني خاصي توليد مي‌كنيم اما واقعيت آن است كه در گروه سني اصلي توليد انيميشن يعني خردسال و كودك خود اين مخاطبان در خريد محصول نقش كمتري ايفا مي‌كنند. محصول ما توسط واسطه‌ها يعني والدين يا شبكه‌هاي تلويزيوني به مخاطب ارايه مي‌شود و مخاطب بايد ميان آنچه اين واسطه‌ها ارايه مي‌كنند انتخاب كند نه آنچه ما توليد مي‌كنيم.

د) تنوع بازار:

بازار انيميشن هم مثل همه بازارهاي ديگر محصولات متنوعي مي‌خواهد. هم انيميشن‌هاي سنگين و پركار مثل ديزني، هم انيميشن‌هاي كم انيمه اما جذاب و پرتنش مثل فوتباليست‌ها و هم انيميشن‌هاي ساده خردسالان مثل توماس و دوستان كه داستان يك قطار باري است. بايد بدانيم كه با همين بضاعت انيميشن اگر بازارمان را درست انتخاب كنيم مي‌توانيم موفق شويم.

از اين رو به نظر مي‌رسد كه براي رسيدن به صنعت انيميشن اول همه ما – هم توليد‌كنندگان، هم سفارش‌دهندگان و نيز دولتمردان - بايد شرايط و نيازهاي صنعت (سودآوري و نيازهاي بازار) را قبول كنيم و بعد به فكر توليد انبوه انيميشن باشيم. نمي‌توانيم به انيميشن به شكل هنري كه در موزه‌ها مي‌بينيم نگاه كنيم و توقع داشته باشيم سودآوري و توليد انبوه كارخانه تويوتا را داشته باشيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون