كشتي به گل نشسته و كاپيتانهايش
جمال رحمتي
سال 1374 به همراه شهرام خوارزمي، عليرضا كاوينراد، مجيد شاكري، كيارش زندي و... در شركت رسانه فرد انيميت ميكرديم. در اين سالها فراز و فرودهاي زيادي داشتيم اما فرود آخر آنقدر شيب تندي داشت كه بيشتر به سقوط ميماند. هر چند هيچ گاه عضو هيچ انجمن صنفي نشدهام اما به واسطه اشتغالم به توليد انيميشن از تبعات تحولات مثبت و منفي صنف انيميشن بيبهره نبودهام. طبيعي است كه بعد از توليد چند سريال انيميشني و نزديك به 150 كار كوتاه و يك كار بلند و توليد تيزرهاي ريز و درشت نميتوان هم از اين تبعات بينصيب ماند.
سالها پيش وقتي شركت صبا شكل گرفت اتفاقهاي خوبي در عرصه صنعت انيميشن افتاد. بعدها با توليد مجموعههايي كه با اقبال عمومي مواجه شد، انيميشن جان گرفت و با توليد «تهران1500» و اطمينان سرمايهگذار بخش خصوصي، به اوج خود رسيد. به موازات مجموعه موفق شكرستان هم كمك شاياني به اين رونق كرد. صبا تلويزيون را پوشش ميداد، بخش انيميشن حوزه هنري شكرستان را توليد ميكرد، كانون پرورشي فكري كودك و نوجوان و مركز سينماي مستند و تجربي سرگرم توليد آثار جشنوارهاي و بخش خصوصي هم با همت محمد و عبدالحسين ابوالحسني روي «تهران 1500» متمركز شده بود. اما اين اوج به موازات ركود در ساير بخشهاي اقتصاد و فرهنگ رخ داد و از اين رو با شيبي تند نزول پيدا كرد. فروش متوسط «تهران 1500» و عدم پوشش هزينههاي توليد اين كار، اندك اميد ورود سرمايهگذاران بخش خصوصي در حوزه انيميشن را از بين برد. كانال اصلي توليد انيميشن و طرف حساب دفاتر و شركتهاي ساخت انيميشن، شركت فرهنگي هنري صبا بود و بعد از آن ميماند كانون و حوزه (اصفهانيهاي مقيم تهران) و بخش خصوصي. همه اينها هر كدام به دلايلي كمرنگ شدند و ماند شركت صبا.
حال همه راهها به صبا ختم ميشود. هر كسي بخواهد كاري براي تلويزيون بسازد بايد طرف حساب صبا باشد. چند ماهي است كه مديريت صبا هم عوض شده است.
در يك گفتوگويي كه در شبكههاي اجتماعي بين مدير جديد صبا آقاي شمس و دستاندركاران انيميشن برقرار بود و من هم ناظرش بودم، ايشان ايدههاي جالبي مطرح ميكرد. بايد منصف بود. نميدانم در عمل چه اتفاقي بيفتد. بايد منتظر ماند و ديد. عليالحساب آنچه از سالها قبل در صبا حاكم بوده است، بروكراسي
دست و پاگير است. ساختار انيميشن ايران نيز به گونهاي است كه همه راهها بالاخره به صبا ختم ميشود و اگر كسي با آنجا مشكل پيدا كرد، بايد برود و شغلش را عوض كند و به دنبال راه ديگري براي كسب درآمد باشد. كاري كه من و خيليهاي ديگر كرديم.
دوستاني هم كه با تكيه بر منابع مالي توانستهاند رشد كنند و در مواردي هم شايسته اين رشد بودهاند، صحبت از ابتكار و عدم تكيه بر صبا و مراكز مشابه ميكنند. هر چند رشدشان را مديون صبا و حوزه و... هستند، بر اين امر توجه ندارند كه توليد انيميشن كه كار گروهي است هزينه دارد و دفتر و سيستم و تجهيزات و حقوق كاركنان و... ميخواهد.
فعالان بخش انيميشن نحيفاند و بيشترشان در بهترين حالت سعي دارند از عهده مخارج زندگي برآيند و حال چه اندازه در اين كار موفقند، خود بحث ديگري است. بيشك فضاي توليد انيميشن و ساختار حمايتهاي مالي و سيستم سفارشهاي دولتي انيميشن بايد متحول شود، زيرا اگر سيستم موجود جوابگو بود، كار به اينجا نميرسيد كه انيميشن به كشتي به گل نشستهاي تبديل شده كه كاپيتانهايش گل را آب ميبينند و مسافران كشتي هم در كنار آن به دستفروشي و كشيدن لنجها و كارهاي متفرقه ديگر مشغولند.