گروه ديپلماسي: قريب به يك ماه از حملات نظامي روسيه به مواضع داعش در سوريه ميگذرد. همزمان و همراستا با افزايش حملات نظامي روسيه و تشديد حضور مستشاري ايران در سوريه، تحولات سياسي پرونده سوريه هم شدت گرفته است. روسها جنگندههاي خود را به آسمان سوريه اعزام كردهاند و همزمان ديپلماتهاي خود را هم به پشت ميز مذاكره با امريكا و متحدان عرب آن در منطقه فرستادهاند. همزمان با حمله روسها به سوريه اشتياقها به گفتوگو با ايران هم افزايش يافته است و روز گذشته سخنگوي وزارت امور خارجه امريكا هم اعتراف ميكند كه در پروسه پيش رو براي مساله سوريه به هرحال بايد با ايران هم گفتوگو شود. ايران در كجاي نقشه روسها براي سوريه قرار دارد؟ آيا حضور نظامي و تحركات سياسي روسيه در خصوص ايران به نفع تهران است؟ مواضع تهران و مسكو نسبت به هم در سوريه تا چه اندازه فاصله داشته و تا چه اندازه همپوشاني دارد. اين پرسشها را با بهرام اميراحمديان، استاد دانشگاه و كارشناس مسائل آسياي ميانه و قفقاز در ميان گذاشتيم.
نقطه تماس مواضع ايران و روسيه در پرونده سوريه چه مسائلي را شامل ميشود؟
از ابتداي آغاز بحران سوريه در چهار سال گذشته، تهران و مسكو در خصوص سوريه علاقهها و نظرات شبيه به يكديگري داشتهاند. به طور مثال، ايران و روسيه هر دو تاكيد دارند كه بايد در سوريه آرامش و ثبات سياسي و امنيتي حاكم شود تا در چارچوب اين آرامش و ثبات، در خصوص آينده سياسي اين كشور توسط مردم تصميمگيري شود و معتقدند كه با وجود بيثباتي، ناامني و تحركات گروههاي تروريستي امكان انتقال قدرت سياسي وجود ندارد. در اين راستا، تهران و مسكو با بيان اينكه دولت كنوني سوريه در چارچوب انتخابات و توسط مردم انتخاب شده است، ميگويند زمامداري بشار اسد در شرايط كنوني قانوني است و به همين خاطر، از او در برابر مخالفان وي و به ويژه گروههاي تروريستي حمايت ميكنند. جمهوري اسلامي ايران بر اين باور است كه حضور بشار اسد به عنوان نيرويي تعادلبخش در ميان نيروهاي دولتي و به ويژه نقطه اتكايي در ارتش سوريه براي برقراري امنيت و آرامش و مبارزه با تروريسم لازم است و او بايد حتما حاضر باشد و به همين دليل تا زماني كه مردم سوريه از بشار اسد حمايت ميكنند و او را قبول دارند، ايران نيز از او حمايت ميكند و تا زماني هم كه شرايط لازم براي انتقال قدرت و برگزاري انتخابات فراهم نشود، اين حمايتها تداوم خواهد يافت.
يك ماه از حضور روسيه در سوريه ميگذرد. تا چه اندازه اين حمله نظامي منجر به بالا رفتن دست سياسي و روسيه در معادله سوريه شده است؟
در يك ماه اخير، دمشق از مسكو خواسته است تا آنها را در مبارزه با تروريسم ياري كند و به همين دليل، دولت روسيه به درخواست رسمي دولت سوريه حملات نظامي خويش را در اين كشور آغاز كرده است. اين نوع حضور نظامي امر جديدي نيست و ميتوان آن را در قالب پيماننامهها و قراردادهاي نظامي بينالمللي ديد و پيش از اين نيز حضور نظامي يك كشور در كشوري ثالث را شاهد بودهايم. البته مبارزه با گروههاي تروريستي حاضر در سوريه و عراق مانند داعش مختص به سوريه نيست و ما شاهد بودهايم كه از حدود يك سال پيش يك ائتلاف بينالمللي شامل 60 كشور و به رهبري امريكا حملات هوايي خود را در اين باره آغاز كردهاند هرچند كه روسها حملاتشان در اين مدت در سوريه بوده است و ائتلاف ضد داعش نيز حملات خود را اكثرا در عراق انجام داده است. با اين حال و با وجود بمبارانهايي كه از سوي اين دو جبهه صورت ميگيرد، شاهد رايزنيهايي مشترك ميان واشنگتن و مسكو در اين باره بودهايم اما روسيه و ائتلاف ضد داعش تاكنون نتوانستهاند تا با يكديگر براي همكاريهاي مشترك در اين باره به تفاهم برسند و هر كدام نيز طرف مقابل خويش را مورد اتهام قرار ميدهند. غربيها مدعي هستند كه حملات نظامي روسيه مختص به پيرامون دمشق و حلب شده است و به سمت سرزمينهايي كه داعش آنها را در اختيار دارد، نميرود. آنها ميگويند كه روسها در عملياتهاي نظامي خويش مخالفان دولت بشار اسد و به ويژه ارتش آزاد سوريه را مورد هدف حملات خويش قرار داده است و با اين كار ميخواهند آلترناتيوهاي بشار اسد را نابود كنند. از ديگر سو، روسها ميگويند ائتلاف ضد داعش به رهبري غرب در يك سال گذشته اقدام خاصي انجام نداده است. اين مسائل موجب شده است تا معادله سوريه بيش از هر زمان ديگري پيچيده شود.
برخي سفر بشار اسد به روسيه را ميتوان به فاصله گرفتن دولت مركزي در دمشق از ايران تعبير كرد؟
اين سفر كه نخستين سفر رييسجمهور سوريه طي چهار سال گذشته است، از ابعاد بسيار مهمي برخوردار است. برخي ميگويند اين به معناي تجديد پيمان مسكو و دمشق با يكديگر است و برخي آن را يك اقدام مهم از جانب روسيه براي متقاعد كردن طرف مقابل خود براي پذيرش روند سياسي و كنارهگيري ميدانند. در ايران هم برخي آن را نشانهاي از آغاز جدايي بشار اسد از تهران و نزديكتر شدن وي به مسكو تلقي ميكنند. اينها نظراتي است كه در رابطه با سوريه مطرح شده است و من آن را بيش از هر چيزي يك تحليل و گمانهزني ميدانم. ولي نكتهاي اساسي را كه بايد در نظر گرفت آن است كه ايران و سوريه هر دو در يك منطقه حضور دارند و بسياري از كشورهاي ديگر منطقه ايران را متهم به اشغال خاك سوريه ميكنند. از طرفي، با آنكه حمايتهاي مسكو از دمشق اگر بيشتر از تهران نبوده باشد، كمتر هم نيست اما اين كشورها اتهاماتي را كه متوجه ايران ميكنند، به اين صورت متوجه روسيه نكردهاند. من فكر ميكنم بايد درخواست كمك نظامي سوريه از روسيه و سفر رييسجمهور سوريه به مسكو را اقدامي هوشمندانه از سوي بشار اسد محسوب كنيم زيرا در صورتي كه وي به تهران سفر ميكرد يا از ايران كمك نظامي ميخواست، حساسيتهاي منطقهاي و بينالمللي نيز نسبت به اين مسائل بيش از حساسيتهاي امروز ميشد. از سوي ديگر، روسيه برخلاف ايران، از سالهاي بسيار دور در سوريه داراي پايگاههاي نظامي است و اين پايگاه براي آنها از اهميت بسيار ويژهاي برخوردار است و اين موجب شده تا حضور نظامي روسها در سوريه كاراتر و چشمگيرتر باشد.
اسد از موافقت با برگزاري انتخابات زودهنگام سخن گفته است، آيا اين رويكرد را ميتوان به اين تعبير كرد كه روسيه وي را متقاعد به ترك قدرت كرده است؟
بسياري از كشورها و از جمله جمهوري اسلامي ايران اعتقاد دارد يگانه راهكار خروج از بنبست از شرايط كنوني بحران سوريه، دستيابي به راهحلهاي سياسي در چارچوب گفتوگوهاي سياسي ميان گروههاي سوري- سوري است. ايران و روسيه در رابطه با آينده سياسي سوريه معتقدند كه آينده سياسي سوريه و فرآيند انتقال قدرت بايد براساس آرا و خواست مردم سوريه صورت بگيرد. هماكنون ناكارآمدي و بينتيجه بودن راهكارهاي نظامي بيش از هر زمان ديگري به اثبات رسيده است و بسياري از كشورها هم درباره آينده سوريه اصلاح ديدگاههايي را داشتهاند هرچند كه هنوز درباره بشار اسد اختلاف ديدگاه وجود دارد. من واقعا فكر نميكنم كه مسكو در شرايط امروز خواهان رفتن اسد باشد هرچند كه در نهايت انتقال قدرت و انتخابات برگزار شود.
موضع ايران در قبال بشار اسد در چندماه اخير و در سايه رايزنيها با اروپاييها تغييراتي كرده است؟
اكنون توجه افكارعمومي جهاني نسبت به بحران سوريه بيش از پيش شده است. در اين شرايط، اقتضائات بينالمللي ايجاب ميكند تا ايران فعالانهتر ديدگاههاي مستقلانه خويش را دنبال كند. هرچند اين سياستها وحي منزل نيستند و با توجه به تحولات بينالمللي، شرايط ميداني و صحنه ميداني سوريه ميتواند اصلاحاتي را به دنبال داشته باشد.
آيا عدم حضور ايران در مذاكرات سوريه با حضور روسها در اين مذاكرات براي منافع ايران قابل جبران است؟
تهران نبايد از هيچ چيزي واهمه داشته باشد. ايران يك قدرت موثر منطقهاي است كه امروزه ديگر تمامي قدرتهاي بينالمللي و منطقهاي از لزوم نقشآفرينياش سخن ميگويند و اعتقاد دارند تا زماني كه تهران نخواهد، مساله سوريه هم حل نخواهد شد.
روسيه تا چه اندازه شريك قابل اطميناني براي ايران در پرونده سوريه است؟
هر كشوري منافع خود را دنبال ميكند. منافع روسيه الزاما همپوشاني با منافع ايران ندارد و اين حالت نيز براي تهران صدق ميكند يعني الزاما منافع ايران و روسيه در سوريه يكي نيست. از ابتداي بحران سوريه، براي بسياري از تحليلگران و كارشناسان حوزه ديپلماسي ممكن است اين سوال ايجاد شده باشد كه جنس سياست خارجي ايران در رابطه با سوريه چيست؟ و آيا ايران در اين باره دنبالهرو روسيه است؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت بررسي سياست خارجي ايران در رابطه با بحران سوريه اين را نشان ميدهد كه تهران از يك سياست مستقل در اين باره بهره گرفته است و در اين چارچوب منافع خويش را نشان ميدهد. شايد ابتكار تهران و شخص محمدجواد ظريف در طرح چهار مادهاي درباره سوريه را نيز نقطه عطفي در اين باره دانست كه نشان داد ايران سياست جدا از روسيه و امريكا يا هر كشور ديگري در اين باره را دنبال ميكند. در اين سياست، آنچه بيش از همه نمايان است اين است كه منافع ايران با تركيه، عربستان، امريكا و حتي روسيه همگون نيست. البته ايران در قالب سياستهاي خود در رابطه با سوريه بيان كرده است كه از راهكارهاي سياسي مبتني بر گفتوگو و نقشآفريني مردم سوريه و مبارزه با تروريسم حمايت كرده و به همين خاطر از سياستهايي كه با مواضع ايران همپوشاني داشته باشد، استقبال ميكند كه در اين راستا، شاهد نزديكي تهران و مسكو در اين چارچوب هستيم ولي بايد دانست كه اين مساله به معناي آن نيست كه ايران و روسيه در رابطه با سوريه به صورت صددرصد همنظر هستند و داراي منافع مشترك. ما بايد با توجه به منافع خويش سياست جداگانهاي را نسبت به روسيه يا امريكا يا هر كشور ديگري اتخاذ كنيم. من اعتقاد دارم در اين چارچوب ايران بايد بيش از هر زمان مسوولانهتر و فعالانهتر عمل كند تا در اين راستا منافع ملي خويش را تامين كند. تامين اين منافع نيز ميطلبد تا تهران واهمهاي از شرايط اكنون و گفتوگو با بازيگران فعال ديگر در سوريه نداشته باشد.