• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3129 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۹ آذر

فوبياي سرطان

جواد دليري

اين روزها «فوبياي سرطان» با مرگ چند چهره مشهور و بستري شدن عده‌يي ديگر فراگيرتر شده است. اما انگاري اين روزها فقط «نوشتن» و «گفتن» از «سرطان» و «فوبياي» آن مد روز شده و مهم گشته است. هر شبكه تلويزيوني را كه باز مي‌كني هنرمند و ورزشكار و گوينده‌يي درباره سونامي سرطان سخن مي‌گويند و طلب همبستگي مي‌كنند، به هر سايت و شبكه مجازي هم كه سر بزنيد مي‌بينيد دلنوشته‌يي و فراخوان و ابراز همدردي موج مي‌زند، اما در زير پوست شهر واقعا اتفاق ديگري رخ مي‌دهد. زماني بود كه از سرطان به عنوان مرگ خاموش در جامعه ياد مي‌شد و نادر افرادي بودند كه با ابتلا به اين بيماري جان خود را از دست مي‌دادند. اما امروز نخستين متهم مرگ و مير در ذهن و زبان افراد كسي نيست جز «سرطان». تا چند سال قبل، عوامل مرگ و مير ايراني‌ها تقريبا ثابت بود. بيماري‌هاي قلبي در صدر جدول يكه‌تازي مي‌كردند و تصادفات جاده‌اي، سايه به سايه اين بيماري‌ها جان هزاران ايراني را مي‌گرفتند. با اين حال پازل مرگ در ايران مرتب تغيير شكل مي‌دهد. حالا بيماري‌هاي قلبي، چاقي و سرطان سه عامل اصلي مرگ و مير در ايران هستند. عواملي كه هر سال جان 250 هزار نفر را مي‌گيرند.
آمار دقيقي از تعداد مرگ‌هايي كه از ابتداي امسال به دليل ابتلا به سرطان رخ داده خيلي دقيق و روشن نيست. اما حافظه رسانه‌ها در يكي دو سال گذشته پر از مرگ چهره‌هايي است كه نتوانسته‌اند حريف سرطان شوند. از مرتضي پاشايي 30ساله گرفته تا ايرج قادري 77ساله. از غلامحسين مظلومي، پيشكسوت فوتبال تا حسين معدني مربي واليبال. يا حسين معززي نيا منتقد سينما و سردبيران مجلات سينمايي داماد شهيد آويني كه اكنون روي تخت بيمارستان بستري است. نمي‌‌خواهم در اين باره دلنوشته‌يي بنويسم يا براي طلب همدردي و اهداي خون و پلاكت و... كمپين بسازم كه البته در جاي خود ارزشمند است و از سوي ملت نوع‌دوست انجام مي‌گيرد و همه بايد هم كمك كنيم كه از آلام بيماران كاسته شود اما بحثم اين است كه چرا هميشه در ايران به موضوعات وقتي اتفاق مي‌افتد توجه مي‌كنيم. وقتي هنرمند و استاد و عزيزي‌دار و ندارش را دردنيا مي‌گذارد و مي‌رود، ياد يادمان و تجليل وگراميداشت مي‌افتيم، چرا هميشه اينقدر به صرافت كاري كردن مي‌افتيم، همين موضوع فساد را كه روز دوشنبه در تهران همايشي درباره‌اش برگزار شد نمونه اين است كه حتي رهبري انقلاب هم گلايه كردند چرا اصلا همايش برگزار مي‌كنيد برويد برخورد كنيد و جلويش رابگيريد. هيچ كس به ريشه‌ها توجه ندارد ونابساماني و قانون نامناسب و غيره را برجسته نمي‌كند. در موضوع «فوبياي سرطان» هم ماجرا همين گونه است. درخاطرم است كه آذرماه سال 1391 خبري به اين مضمون منتشر شد كه «اخيرا در كشور ما بيماري‌هاي صعب‌العلاج مانند سرطان زياد شده و اين افزايش بيماري‌هاي صعب‌العلاج عجيب و قابل تحقيق است» گوينده اين خبر هم كسي نبود جز سردار سرلشگر رحيم صفوي چهره با نفوذ و انقلابي اين كشور. همان مقطع اين پرسش براي خود من پيش آمد كه اين ماجرا چيست و چرا ايشان مطرح كرده است. بايد سه سال از اين موضوع مي‌گذشت تا صداي همه دربيايد. واقعا در مطبوعات حداقل كسي اين هشدار را جدي نگرفت يا به دلايلي ديگر نشد جدي بگيرند حال اكنون هرچند كه رويكرد صادقانه و مسوولانه وزارت بهداشت در يك سال اخير شرايط را براي درمان و رفع مشكلات اين قشراز بيماران بهبود بخشيده است، اما واقعيت گستردگي سرطان در كشور بركسي پوشيده نيست و بيش از اين نيز نمي‌توان از وزارت بهداشت و درمان توقع داشت. لازم است با اين سونامي مقابله كنيم اما راهش حضور تنها دربيمارستان و اهداي خون و پلاكت نيست. نديدم كسي كمپيني را تبليغ كند كه مثلا غذاي فست‌فود نخوريد يا بياييد هواي شهرمان را پاكيزه كنيم يا بايستيم كه به جاي پارازيت به گونه‌يي ديگر با ماهواره مقابله كنيم. قبول كنيم براي مبارزه با اين سونامي خانمان سوز بايد از خود خانه‌ها و شهرمان شروع كنيم. «سرطان پايان زندگي نيست» واقعا يك شعار نيست آغاز يك راه است براي بيمار، بياييد اين شعار را براي خودمان اينگونه سردهيم «پيشگيري از سرطان آغاز زندگي است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون