زينب كاظمخواه/ محمود حسينيزاد يكي از مترجمان پركار زبان آلماني است كه علاقه هميشگياش برگرداندن آثاري از ادبيات قرن بيست و يكم آلمان است. او نويسندگان آلمانيزباني چون اووه تيم، پيتر اشتام، يوديت هرمان را براي نخستين بار به فارسي برگرداند و باعث شناخت ايرانيها از اين نويسندگان شد. حسينيزاد اما كارهايش فقط به ترجمه ختم نميشود. او چند رمان و مجموعه داستان هم نوشته است؛ «سياهي چسبناك شب»، «اين برف كي آمده»، «آسمان، كيپ ابر» و «سرش را گذاشت روي فلز سرد - از كشتن و رفتن». او اين روزها مشغول نوشتن رمان ديگري است كه خود، آن را رماني تركيبي ميداند. با اين مترجم و نويسنده درباره كارهاي تازهاش صحبت كرديم.
اين روزها مشغول چه كار تازهاي هستيد؟
الان كار بخصوصي در دست ندارم، ولي رماني را در برلين شروع كردهام كه مشغول نوشتنش هستم. چند كار هست كه مشغول ويراستاري آن هستم. «پادشاه سالخورده در تبعيدگاهش» اثر آرنو دايگر اتريشي را قصد دارم ترجمه كنم كه هنوز كار را شروع نكردهام. همانطور كه گفتم مشغول ويراستاري كارهايي هستم كه قبلا ترجمه و منتشر شدهاند. الان دارم آنها را براي چاپ جديد آماده ميكنم.
حتما يكي از آنها نمايشنامه«سياهان» است كه سالها پيش چاپ شده و گفته بوديد كه قصد داريد به ناشر ديگري بدهيد؟
بله. همانطور كه ميدانيد اين كتاب سي و چند سال پيش از سوي نشر توس منتشر شد ولي همچنان تجديد چاپ نشده بود. اين اثر جزء نمايشنامههاي معروف ژان ژنه است و تا امروز بارها در تهران اجرا شده است. اين كتاب را از توس گرفتم و ويراستاري و بازنويسي دوبارهاي كردم كه با نام ديگري از سوي نشر نون منتشر خواهد شد.
شما هميشه علاقه داريد براي ترجمه سراغ نويسندگاني كه در ايران معرفي نشدهاند برويد؛ دوباره سراغ يك نويسنده اتريشي رفتهايد كه در ايران شناخته شده نيست. اين موضوع آيا به علاقه شخصي شما برميگردد يا اينكه آثار آن نويسندگان به نظرتان حرفي براي گفتن دارد؟
هر دوي اينها هست. البته علاقه شخصي بسيار مهم است. به نظرم نسل جوان مطمئنا حرفهاي تازهاي براي گفتن دارد. اين جمله بيمزهاي است كه هميشه بيان ميكنند كه غولهاي ادبي ديگر وجود ندارند. اين حرف كاملا اشتباه و بيمعني است چرا كه هر دورهاي نويسندگان خود را دارد و نسلهاي تازه نويسندگان نيز حرفهاي خود را دارند. بايد گفت كه نويسندگان قرن بيست و يكم ادبيات آلمان حرفهاي زيادي براي گفتن دارند و بايد آنها را به مخاطبان ايراني شناساند.
انتشار نمايشنامه «توراندخت» برشت به كجا رسيد؟
حدود سي و اندي سال پيش در يك گروه ترجمه در انتشارات خوارزمي سري آثار برتولت برشت را ترجمه و منتشر ميكرديم، اما فعاليت اين گروه از سال 59 متوقف شد. در همان دوره قرار بود نمايشنامه «توراندخت» برشت را به فارسي برگردانديم اما دوستي كه همراه او اين كار را انجام داديم، ترجمه را با خود برد و چندي پيش اين ترجمه را به من برگرداند كه قرار است اين اثر را هم ويراستاري كرده و براي انتشار بدهم.
سياهي چسبناك شب نيز يكي از كتابهايي بود كه دو بار ناشرش عوض شد، بالاخره اين اثر را كجا تجديد چاپ خواهد كرد؟
بله همانطور كه گفتيد اين اثر اول از سوي نشر كاروان منتشر شد بعد از سوي نشر قطره. كتاب خوشاقبالي نبود. اما حالا قرار است از سوي نشر چشمه به چاپ سوم برسد.
گفتيد مشغول نوشتن رماني هستيد كه در برلين شروع كردهايد در مورد اين كار هم ميشود توضيح دهيد؟
اين اثر را وقتي كه به برلين سفر كرده بودم شروع كردم. هنوز نميدانم كه قرار است به كجا برسد. ميتوانم بگويم كه اين رمان قرار است كه يك كار تركيبي باشد. هم در آن مصاحبه گرفتهام هم قرار است مقاله در آن بيايد و هم گفتوگو.