قسمت نهم خاطرات مديريت راديو در دهه شصت
وقتي حذف كلي موسيقي شكست خورد
محمدعلي ابطحي
در ادامه خاطرات موسيقايي در راديو دهه شصت، پس از آنكه حضورا از شوراي سرپرستي مطمئن شدم كه با حذف كلي موسيقي مخالف هستند، اين بخشنامه عملا لغو شد. بعضي از مديران راديو قبل از من هم قدري ناراحت شده بودند كه چرا من موضوع مخالفت با حذف موسيقي را اينقدر پيگيري كردم. وقتي مدير راديو شدم قصدم را اعلام كردم كه ميخواهيم در راديو كمي دامنه موسيقيهاي حلال را توسعه دهيم. اين را هم كه ميگويم نه واقعا با كسي هماهنگ كردم و نه سياست ابلاغي بود بلكه برداشتم از امام اين بود كه اين نوع موارد مخالفتهاي كلي با موسيقي بيشتر مختص كاسبكارهاي مذهبي است. اما چون خانوادهام آخوند بود و از قديم روحانيون سنتي قديمي و نه آنها كه بعدا روحاني شدند، افراد خيلي با سعهصدري بودند؛ يعني آنهايي كه روحانيون سنتي و استخواندار بودند و خانواده ما هم جزو همين گروه روحانيون بود و من اين فضاها را ميشناختم و ميدانستم كه حساسيتهاي اينچنيني مربوط به آدمهايي است كه تازه مسلمان شدهاند و نه مال روحانيت اصيل. فضاي بيت امام را هم ميديدم كه خيلي عليه موسيقي نيست. ذكر اين خاطره جالب است: نخستين محرمي كه بعد از مديريت من بر راديو پيش آمد، دوستان گفتند سال گذشته از روز اول محرم، تمام سرودهاي راديو حذف شده و كلا موزيك عزا در كل محرم پخش شده است، من از اينكه اين همه مدت طولاني فقط موزيك عزا پخش شود، آن هم در ايام جنگ دو دل بودم. من به دليل اينكه از طرف همين دوستان در راديو متهم شده بودم به اينكه خيلي به مسائل ديني توجه نميكنم، قبول كردم كه از روز اول محرم فقط موزيك عزا پخش شود. فقط مانده بود كه بگويند اينكه جلوي عزاي امام حسين ايستادهام. بالاخره از روز اول محرم موسيقي را به موسيقي عزا تبديل كرديم و مثل روال سال قبل و نخواستم كه اين را بههم بزنم. آن زمان هم تنها يك موزيك ويژه متعلق به روز عزا داشتيم. موسيقي ويژهاي بود كه اگر چيز ديگري هم ميگذاشتند فكر ميكرديم حرام است. آن را شروع به گذاشتن كرديم و حتي موزيكهاي داخل برنامههاي عادي هم موزيك عزا بود. ظهر روز اول محرم آقاي سيدمحمد هاشمي، نماينده قوه قضاييه بعد از ماجراي كودتا در شوراي سرپرستي و از اعضاي دفتر امام (الان از اعضاي دفتر روحانيون مبارز هستند) تلفن زدند و گفتند كه امام امروز گفتند من نميگويم اين موسيقي عزا را نگذاريد اما از روز اول محرم شروع كرديد، ميخواهيد تا روز يازدهم هم ادامه دهيد؟ من هم گفتم كه پارسال هم اينگونه بوده است و ما هم طبق روال پارسال ادامه داديم. اين سوال امام كه البته دستور نبود، خيلي معنادار بود و مرز بين امام و دكانداري بعضي از تازه مسلمان شدهها را نشان ميداد. اگر با بچههاي آرشيو راديو هم صحبت كنيد آنطور كه به ياد دارم آمده بودند و نوارهاي موسيقي را جدا كرده بودند و مثل يك منطقه موادمخدري بود كه از بقيه بخشها جدا بود. كليدش هم دست افراد صلاحيتدار بود. من سعي كردم بدون اينكه حساسيتي ايجاد شود، موسيقيهاي حلال آرامآرام متفاوت شود. يعني موسيقيهاي بيشتري باشد. البته اينكه من ميگويم موسيقي آن روزها، بايد دانست كه از موسيقيهاي عزاي الان هم عزاناكتر بود. بيشتر سرود بود و موسيقي خيلي كم بود و مفاد سرودها محتواي ارزشي هم داشت و موسيقي به عنوان موسيقي خيلي كم پخش ميشد. مرحله به مرحله در كار موسيقي جلو رفتيم. البته من موسيقيشناس نبودم ولي مدير راديو بودم و بايد با نظر من پخش ميشد. خانم نيساري مسوول آرشيو بودند و گاهي اوقات از آنجا بر اساس همين سياست، موسيقيهايي را پيشنهاد ميداد. من هم با احتياط و به سليقه شخصي خودم (با عذرخواهي از ملت) در ميان موسيقيهايي كه بود انتخاب ميكردم و پخش ميكرديم. انصافا يك نوع حمايت معنوي و غيرآشكاري بود كه دفتر امام از بازشدن فضا ميكرد و يك مقدار هم شايد شجاعتهاي من در اين قضيه بود. يادم است از آرشيو مرتب براي من نوار ميآوردند و ميگذاشتيم. چندنفري هم از ميان تهيهكنندگان براي من معتمدتر بودند كه با من توافقهايي داشتند و يكسري نوار از منازلشان ميآوردند چراكه اينجا نوار ممنوع بود و بعد از تعهدي كه من داده بودم بايد حتما مسوول آرشيو امضا ميكرد كه اين نوار جزو نوارهاي قابل پخش است و براساس فرمي كه داشتند آن را به تهيهكننده فلاني ميداديم و نوار را پس ميگرفتيم. (چه روزهاي عجيب و غريبي بود!) در آن فضا دو، سه نفر هم از بچههاي تهيهكننده بودند كه با من صحبت كرده بودند كه خودمان بالاغيرتا مواظبيم كه يك وقت موسيقيهاي تند نگذاريم و اجازه دهيم خودمان نوار بياوريم. اين هم بين من و آنها بود و اصلا اگر آرشيو ميفهميد شايد مكدر ميشد، يا برخي بچهها اينجا شلوغ ميكردند. اينها هم شروع به كمكم پخش كردن كردند و فضا از آن روزي كه من تازه آمده بودم، تغيير كرد. در اوج طبل و سنج كردن همه موسيقيها به اين رسيديم كه كمكم آرشيو باز شد و تهيهكنندگان، تهيه و خودشان انتخاب ميكردند و موسيقي پيش رفت و خوشحالم از اينكه آرامآرام بدون اينكه حساسيتي ايجاد كنم كار را پيش بردم. يعني من به عنوان يك آدمي كه موسيقي را دوست دارم، خوشحالم كه از تاثيرگذاراني در جامعه بودم كه توانست موسيقي را فعال كند. ما اينجا اتاق موسيقي داشتيم و يادم است گروهي از روحانيون نسبتا روشنفكر آن زمان را به اينجا براي بازديد آورده بودند و بچههاي موسيقي كه اينجا نشسته بودند، علماي بزرگوار به نحوي آنها را مينگريستند كه انگار معتاد هستند و غصه ميخوردند كه چگونه ۷۰ سال است كه تار به دست دارند! ميخواهم فضا را برايتان ترسيم كنم كه اين توفيق من خيلي موثر بود و معتقدم به خاطر اين كارهايم نزد خداوند اجر دارم. الان هم همين كه آنها معتقدند اين كارها ممكن است گناهآميز بوده باشد،س من نيز معتقدم جامعه ايراني و موسيقي ايراني كه سنت تاريخيشان بوده و هيچوقت هم مشكل شرعي و قانوني نداشته و نقشي كه در اين زمينه داشتهام نزد خداوند اجر دارد. در اينجا آقاي رجبلو كه برنامه خاطرات را اجرا ميكرد و از مديران هماهنگي آن دوران بود در پايان اين قسمت گفت: همان موقع در پخش آقاي فيروزان كه منصوب شما بودند قطعا در ارتباط با برنامهريزيها با شما هماهنگ ميكردند و به ياد دارم كه به مسوول آرشيو آن زمان به نام آقاي اصغر حقيقي دستور دادند كه حاج آقا ابطحي فرمودند موزيكهايي كه شما با توجه به شرايط كنوني مجاز تشخيص ميدهيد، آماده و در اختيار هماهنگي پخش بگذاريد كه به تناوب استفاده شود. به ياد دارم كه همان زمان در پخش مطلب زياد مينوشتيم چون هنوز توليد به مرحلهاي نرسيده بود بعضي برنامهها اصلا در پخش، توليد ميشد. مثلا برنامه اخلاق سياسي كه بعد از خبر ساعت 8 پخش ميشد يا نگاهي به مطبوعات كه كلا در پخش توليد ميشد، معضل ما هم از همين موسيقيها بود. آقاي فيروزان به نقل از شما فرمودند كه آقاي ابطحي دستور دادهاند. همچنين به ياد دارم كه آقاي اصغر حقيقي يكسري نوارهايي را از آرشيو پخش كه بسيار معتبر بود، انتخاب كردند و آوردند و در پخش گذاشتند. اين سنت همين گونه ادامه پيدا كرد كه خود تهيهكنندگان مثل آقايان جمشيدي، مختاري، برخوردار، مقدسي و خانمها كريمي، اميني انتخاب ميكردند.