نتايج گزارش آمانو
آن مذاكرات «معطوف به هدف» ايران و 1+5 طي دو سال گذشته و حصول توافق موسوم به «برجام» است.گزارش اخير آمانو همچنين مويد نظر آن گروه از كارشناساني است كه از ابتدا عقيده داشتند «پرونده هستهاي ايران پروندهاي است سياسي، مختومه كردن آن نيز تنها از طريق سياسي امكانپذير است.» ممكن است گفته شود اين امر وجه مشترك همه كساني است كه طي 12 سال گذشته درگير حلوفصل عادلانه اين پرونده بودند. به نظرم مشكل در تعريف صورت مساله نبود و با وجود اشتراك نظر همه مذاكرهكنندگان در اينكه «پرونده سياسي» است، اختلاف در مسيري بود كه بايد براي حل اين مساله انتخاب ميشد. اين اختلاف نيز از تفاوت در نگرشها، ارزيابيهاي متفاوت از توانمنديهاي خود و طرف مقابل و عدم آگاهي پيشينيان از مولفههاي تاثيرگذار بينالمللي در تصميمات ملي بود. اين تفاوتها موجب از دست رفتن فرصت هشتساله و تبديل آن به تهديد و گرفتار كردن كشور در چنبره قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و تحريمهاي فلجكنندهاي شد كه فروش نفت را با مشكل مواجه كرد، دربهاي داد و ستد بينالمللي را روي ايران بست، تامين مايحتاج مردم را به جاي كانالهاي رسمي بينالمللي به دالانهاي پيچ در پيچ دلالان حرفهاي سوق داد و در يك كلمه اقتصاد كشور و معيشت مردم را با مشكلاتي جدي روبهرو كرد. اينكه آيا اين امري اجتنابناپذير در حل و فصل پرونده هستهاي بود يا نه موضوع اين يادداشت نيست. به طور اجمال بايد اعتراف كرد كه درك درست حساسيت اين مسير نزد رهبري نظام، فرصت طلايي انتخابات 92 و راي مردم به روحاني و انتخاب راهبرد نرمش قهرمانانه در كنار رويكرد تعامل با جهان، قطار پرونده هستهاي را به ريلهاي منتج به هدف بازگرداند.
گزارش آمانو نيز نتيجه اين سه عامل و مذاكرات 22ماهه در ذيل اين رويكرد است.