حرفهاي خانواده مقتول براي متهم كردن مريم
اعتراف كنيد تا رضايت دهيم
اعتماد| جلسه دادرسي به پرونده مردي كه به جرم قتل عمد كارگر پيك موتوري يك شركت تبليغاتي، دستگير شده بود در شعبه 4 دادگاه كيفري تهران برگزار شد. در تاريخ 20 مرداد 93 يك دستگاه موتوسيكلت در يك پمپ بنزين نزديك بزرگراه يادگار امام با يك دستگاه خودروي پژو 206 سفيدرنگ برخورد كرد و طي آن يك پسر 35 ساله به نام روحالله كشته شد. بعد از چندماه رسيدگي به اين پرونده به آنجا رسيد كه موتوسيكلت سوار در اين تصادف به دليل شدت جراحات فوت كرد و پرونده مقدماتي با موضوع تصادف غيرعمد در دادسراي ناحيه 31 تشكيل و راننده خودروي پژو 206 پس از انجام اقدامات قانوني با قرار تامين كفالت آزاد شد. اما در تاريخ 25 ديماه خانواده روحالله با مراجعه به دادسراي ناحيه 31 و طرح شكايت، بررسي احتمال عمدي بودن وقوع حادثه منجر به فوت فرزندشان را درخواست كردند. در اين جلسه دادگاه محمد حاضر به اعتراف به قتل عمد روحالله نشد و گفت كه به صورت غيرعمدي با مقتول برخورد كرده است. او عنوان كرد كه هيچ ارتباطي ميان او، مقتول و همچنين مريم با مدير شركتي تبليغاتي كه سفارش طراحي نمايشگاههايش را ميداد وجود ندارد. اما رد و بدل شدن پيامك و تماسهاي تلفني مكرر ميان مريم و محمد و همچنين كشمكش و بگو مگوي محمد و روحالله (مقتول) نشاندهنده اين بود كه درگيري قديمي ميان مقتول و محمد وجود داشته است. محمد گفت كه در روز حادثه ساعت 10 صبح با مريم در شركتش قرار داشتم اما وقتي گفت كه ديرتر به شركت ميرسد من هم تصميم گرفتم به پمپ بنزين بروم و بنزين بزنم. من همان پمپ بنزيني را انتخاب كرده بودم كه مريم رفته بود چون به مسير دفترش نزديك بود. خيلي اتفاقي عجله داشتم و در راه به طور غيرعمد با موتور روحالله تصادف كردم.
اظهارات ضد و نقيض متهم رديف دوم
اما صحبتهاي مريم به عنوان متهم رديف دوم كسي كه در قتل معاونت كرده بود، مسير پرونده را روشن كرد. مريم گفت: من كمتر از شش ماه بود كه روحالله را ميشناختم. قرار بود بعد از يك دوره ششماهه به عنوان پيك موتوري در شركت من استخدام شود. اما بعد از مدتي از من تقاضاي ازدواج كرد و تمام كارهاي من را زيرنظر گرفت. آن روز بعد از واقعه شنيدم كه تصادف كرده. به بيمارستان رفتم و نگهبان به من گفت كه او تمام كرده است. خيال كردم يكي از شگردهاي روحالله براي جلبتوجه من است اما وقتي خانوادهاش چند روز بعد با من تماس گرفتند ماجرا را فهميدم. البته او يك سال پيش با محمد (قاتل) در يك نمايشگاه در اروميه درگير شده بود. اظهارات ضد و نقيض مريم درباره مدت زمان رابطه با محمد و روحالله اين حقيقت را فاش كرد كه او با هر دو رابطه داشته است. در پايان قاضي عبدالهي به درخواست وكيل محمد پاسخ مثبت داد و ادامه دادرسي را به جلسه آينده موكول كرد.
حرفهاي خانواده مقتول
خواهر محمد ميگويد: ادعاي مريم درباره اينكه برادر من شش ماه به طور آزمايشي در شركتش كاركرده و بعد به دليل پيشنهاد ازدواجي كه از طرف برادر من مطرح شده او را از شركت اخراج كرده، دروغ است. او به مدت چهار سال از سال 89 تا 93 او را ميشناخت . از آنجايي كه برادر من قبل از او با هيچ زن ديگري ارتباط نداشت به او وابسته شد و نتوانست فراموشش كند. اما هيچوقت از طرف اين زن اخراج نشد. برادر من محمد را از همان روزهايي كه در نمايشگاه اروميه با او درگير شده بود ميشناخت. من همان وقت كارت ملي محمد را در خانهمان پيدا كردم و فهميدم كه آنها با هم ارتباط دارند. بعد از پايان گرفتن جلسه دادگاه خانواده مقتول به قاتل اعلام كرد: اگر محمد راضي شود در جلسه آينده اعلام كند كه مريم دستور قتل روحالله را داده، براي پرونده او رضايت ميدهيم.