سه دليل كاهش قيمت نفت و تاثير آن بر مذاكرات هستهيي
طي ماههاي اخير، قيمت نفت سير نزولي طي كرده است و در زمان نگارش اين يادداشت به كمتر از 60 دلار تنزل پيدا كرده است. يعني قيمت نفت طي يك سال گذشته افت قيمت شاياني داشته و اگر آن را بر اساس ارزش قدرت خريد واقعي 1979 مقايسه كنيم قيمت نفت به كمتر از 30 دلار رسيده است. تحليل گران سه دليل اصلي براي كاهش قيمت نفت ارايه كردهاند:
1- عدم تعادل عرضه و تقاضا: در حال حاضر ميزان عرضه نفت توسط توليدكنندگان اوپك و غيراوپك و همچنين تنوع اقلام انرژي اعم از فسيلي، هستهيي، شيل، تجديدپذير و غيره جايگاه اوپك را تضعيف كرده است و اين كارتل ديگر قدرت نقشآفريني سابق را ندارد. طبق آمار اداره اطلاعات انرژي امريكا و آژانس بينالمللي انرژي، بازگشت ليبي به بازار نفت و ادامه توليد و صادرات نفت عراق با وجود بحران داخلي، بازار بينالمللي نفت را اشباع كرده است و اين بازار تا سال 2015 قدرت جذب روزانه بيش ازحجم بين 3/92 (طبق پيش بيني اداره اطلاعات انرژي امريكا) و 3/93 ميليون بشكه (طبق پيش بيني آژانس بينالمللي انرژي) را ندارد. در حالي كه عرضه نفت فقط اوپك بين يك تا 5/2 ميليون بشكه در روز فراتر از سطح مصرف بازار است. امريكا به عنوان يكي از غولهاي تاريخي مصرفكننده نفت اوپك به تدريج و به يمن توليد روزانه چهار ميليون نفت شيل از ميزان واردات خود كاسته است. هماكنون امريكا و عربستان از جهت ميزان توليد نفت در يك سطح روزانه 5/9 ميليون بشكه در روز قرار گرفتهاند. مجموعه اين عوامل، باعث عدم تعادل بين عرضه و تقاضا در بازار بينالمللي نفت شده است.
2- اختلافات سياسي اعضاي اوپك: شكافهاي عميق سياسي بين اعضاي اوپك، خصوصا ايران و و نزوئلا در يكسو و عربستان از سوي ديگر باعث ناتواني اين كارتل نفتي در كاهش سقف توليد شده است. هماكنون با وجود تحريم نفتي ايران و سقوط صادرات نفت ايران، اوپك چيزي حدود يك ميليون بشكه نفت روزانه بيش از نياز بازار توليد ميكند. استدلال عربستان اين است كه سهم خود را در بازار انرژي با توليد روزانه حداقل 5/9 حفظ كند و بازار را در اختيار كشورهاي رقيبي چون ايران و روسيه واننهد. همچنين عربستان مترصد از از رونق انداختن سرمايهگذاري روي نفت شيل و مناطق دوردستي چون آلاسكا است. شكي نيست كه سياست عربستان بيشتر صبغه سياسي داشته و با توجه به وابستگي سياسي به امريكا قابل تبيين است. اين امر نتيجهاش سقوط آزاد قيمت نفت است. عربستان به يمن داراييهاي ارزي، درآمد حج و توليد و فروش ارزان نفت آسيبپذيري كمتري نسبت به نوسانات قيمت نفت نشان داده است. در حالي كه اقتصادهاي ايران، روسيه و ونزوئلا شديدا به درآمدهاي نفتي وابسته است و تحولات قيمتي پيامدهاي اقتصادي و سياسي براي كشورهاي مزبور دارد.
3- عوامل رواني: وقتي قيمت يك كالا در حال سقوط يا افزايش بيرويه است عوامل رواني سقوط آن را تسريع ميكند و شكاف قيمتي بين ارزش واقعي كالا و قيمت بازار ايجاد ميشود. هماكنون اين مساله در مورد قيمت نفت صدق ميكند و سقوط قيمت آن با هزينههاي توليد نفت شيل (بين 60 تا 80 دلار) و انرژيهاي تجديدپذير هيچ هماهنگي ندارد. اما از جهت تاثيرگذاري سقوط قيمت نفت بر مذاكرات هستهيي، بايد از نظريه رويدادگي يا رويدادهاي غيرمنتظره (catastrophe theory) در نظريه بازيها وام گرفت كه توسط رياضيدان فرانسوي رنه تام (René Thom) و رياضيدان انگليس كريستوفر زيمان (Christopher Zeeman) مطرح شده است. اين نظريه كه اخيرا توسط دكتر محسن رناني، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در ايران بسط و توسعهيافته است و در مورد تحولات سياسي بهكار بسته شده است ميگويد در برخي مواقع، بازيگران در شرايط متضاد رفتاري قرار ميگيرند و يكي از بازيگران ممكن است به تغيير رفتار ناگهاني يا اتخاذ يك رفتار غيرمنتظره مبادرت كند. هرچند دولت آقاي روحاني وعده حل و فصل پرونده هستهيي را به مردم داده است، ولي اگر قرار باشد در برابر آن، سياست طرف غربي مبتني بر رفع اندك تحريمها و قطرهچكاني آن باشد با توجه به سقوط قيمت نفت، ايران از رفع اندك تحريم سود چنداني نميبرد و ممكن است اين امر به شكست مذاكرات منجر شود. به عبارت ديگر، بازار نفت 60 دلاري با گشايش قطره چكاني تحريمها براي ايران جذابيت قابل توجهي نخواهد داشت و ايران ممكن است از اعطاي امتيازات بيشتر به طرف غربي در قضيه هستهيي امتناع كند و نهايتا شكست مذاكرات رقم بخورد. مگر اينكه نوعي موازنه امتيازات يا بازي برد-برد متقارن مطرح شود، آنگاه طرف ايراني تمايل بيشتري به توافق با توجه به نفت 60 دلار از خود نشان خواهد داد. در مجموع، شرايط جديد فشار را برطرف ايراني بيشتر كرده است و طرف غربي به سواري رايگان از وضعيت پيش آمده در بازار جهاني نفت روي آورده و از اعمال فشار بيشتر عليه ايران خشنود است.
٭ استاد روابط بينالملل دانشگاه اصفهان