• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3446 -
  • ۱۳۹۴ پنج شنبه ۱ بهمن

برويد تحكيم وحدت كنيد

  مجتبي محمدنژاد  / ايدئولوژي انجمن اسلامي با هدف تقويت پشتوانه ديني دانشگاه، در دوران حكومت چپ‌گرايان بر دانشگاه‌ها با حمايت مهندس بازرگان و دكتر يدالله سحابي پي‌ريزي شد و پيش از انقلاب اسلامي، كارويژه خود را سردمداري نگرش ديني به سياست و جنبش مدني در دانشگاه‌ها تعريف كرد. پس از انقلاب و رخ دادن انقلاب فرهنگي، ديگر نيازچنداني به اين نگاه ويژه به سياست و جنبش مدني حس نمي‌شد و جايگزين آن، ورود به جامعه به‌وسيله همين انجمن‌ها بود. براي نيل به اين هدف، اتحاديه‌اي از تمامي انجمن‌هاي اسلامي ايران تشكيل شد و بنا بر گفته امام خميني(ره)، «تحكيم وحدت» ناميده شد. كارويژه دفتر تحكيم در بدو تاسيس به مانند انجمن‌هاي اسلامي ورود به كالبد اصلي «سياست» و «جامعه مدني» بود. اما پس از واقعه انقلاب فرهنگي و تسخير لانه جاسوسي، گويي وظيفه دفتر تحكيم تغيير كرد و تحكيم را عملا تبديل به تنها حزب و طيف دهه 60 و ابتداي 70 كرد؛ روزگاري كه تحكيم به پشتوانه جواناني با تجربه اندك سياسي در مجلس كانديدا تعيين مي‌كرد و در راي مردم تاثير مي‌گذاشت و اين حكايت تا نقطه تعيين‌كننده انتخابات دوم خرداد ادامه داشت. در انتخابات دوم خرداد، تحكيم رسما جزيي از بدنه اصلاح‌طلبي محسوب مي‌شد. شايد بزرگ‌ترين مشكل تحكيم، اين بود كه پس از دوم خرداد، زماني كه احزاب سياسي با قوت و شدت در كشور حاضر بودند، نگاه به گذشته پرقدرت و يكه تاز خود داشت و نتوانست خود را با وضعيت تطبيق بدهد. اين عدم تطبيق در حادثه كوي دانشگاه به اوج خود رسيد و زوال تحكيم آغاز شد. در پي اين حادثه، طيفي از تحكيم كه بر روشنفكري ديني تحت تاثير انديشه‌هاي دكتر سروش تاكيد مي‌كردند و جبهه‌اي حدودا راديكال را تشكيل داده بودند، كم كم از خفا در آمدند و به‌صورت علني از تحكيم انشعاب پيدا كردند و طيف علامه را تشكيل دادند. در جهت مقابل، طيفي كه بعدها به طيف شيراز منسوب شد قرار گرفت كه هنوز بار تفكر سنتي را بردوش مي‌كشيد. در اين بازه طيف علامه بيشتر به دنبال بحث «جامعه مدني» بود، اما طيف شيراز نگاهي «سياست محور» را يدك مي‌كشيد و دموكراسي‌خواهي طيف ديگر را بي‌جهت مي‌دانست. احتمالا بزرگ‌ترين دليل زوال تحكيم نيز همين عدم تطبيق با واقعيت آن روزهاي جامعه و سياست بود. پس از دوم خرداد، يكه تاز جبهه تحكيم ديگر دانشجويان نبودند و تحكيم تنها در مسيري كه بزرگان تعيين مي‌كردند قدم برمي‌داشت و اين آغاز مسير سقوط بود. در حالي كه جنبش دانشجويي، همواره پايستگي خود را با مستقل بودن حفظ مي‌كند. حفظ استقلال از قدرت‌هاي خارجي و جنبش‌هاي بيروني، در عين همبستگي با افرادي كه لايق حمايت باشند، همواره بخشي از تاثير‌گذاري سياسي انجمن‌ها و اتحاديه‌هاي انجمن‌هاي اسلامي است. اين مهم دقيقا در ذيل حضور در جامعه مدني معنا مي‌دهد. البته كه انجمن‌هاي اسلامي پس از دوم خرداد، بار سنگين اصلاح‌طلبي و انتقاد را در ميان دانشجويان ايران به دوش مي‌كشند و از فضاي قابل تنفسي كه دانشگاه‌ها ارايه مي‌دهند براي حمايت از ديدگاه‌هاي خود استفاده مي‌كنند، اما همواره استقلال خود را در گروي نگاه به روشنگري ديني و پيشرفت فردي حس مي‌كنند و به‌صورت علني دانشجويان را مجاب به حمايت از گروه يا شاخه خاصي نمي‌كنند ولو اينكه هواخواهان اصلاح‌طلبي در ايران باشند. امروزه ديگر تقابل نگاه‌هاي دموكراسي خواه و سنتي مساله نيست. امروزه، بيشترين دليل كنار رفتن دفتر تحكيم وحدت از بستر انجمن‌هاي اسلامي سطح كشور، همان شكافي است كه دفتر تحكيم در تعريف وظيفه خود با جامعه دانشجويي ايجاد كرده است. قرار دادن قدرت تام سياسي به يك اتحاديه دانشجويي، چنين آفت‌هايي را در دل خود دارد. درعين حال طرح بحث با محوريت استقلال جنبش دانشجويي و با كارويژه تعيين شده ارتباط با جامعه مدني، تاثير‌گذاري سياسي و از همه مهم‌تر، رساندن افراد به درجه‌اي از توان مديريتي و درك سياسي كه بتوانند فعاليت جدي سياسي در بستر غير دانشجويي داشته باشند، به‌قوت حس مي‌شود. كارويژه حقيقي انجمن‌هاي اسلامي، در حقيقت توسعه فردي است. هر انساني كه به هرشكلي وارد انجمن‌ها مي‌شود، بايد بتواند در ادامه تبديل به كنشگري سياسي بدل شود و بتواند در مساله سياست، پس از دوران دانشجويي و تجربه اندوزي ورود كند. فضاي جنبش دانشجويي براي تجربه اندوزي است نه براي ورود مستقيم به سياست. وقتي از اين نگاه «همراهي با جامعه مدني» نيز حذف شود، ديگر چه مي‌ماند؟هنگامي كه فشاري خارجي، قدرتي بيروني و امثالهم تلاش مي‌كند تا جنبش را به نفع خود به جهتي هدايت كند، كنشگر دانشجويي بايد اعتراض كند و جلوي اين هجمه براي ورود به عرصه‌هاي غيرضروري را بگيرد. همانند هر عمل دانشجويي ديگري، حضور در انجمن‌هاي اسلامي وسيله اي‌ست براي رشد و توسعه فرد و نبايد تبديل به ابزاري صرف براي رسيدن به افق‌هاي بهتر و پله‌اي براي فتح قلل مرتفع شود. انجمن اسلامي و اتحاديه آن، هرگز نبايد تبديل به وسيله براي رسيدن به برخي اهداف فردي و منفعت طلبانه صرف شود. اهدافي به مانند تبديل اتحاديه به ستاد حمايتي برخي گروه‌ها و افراد سياسي و جمع‌آوري راي طيف دلخواه‌شان، يا تقليل اتحاديه به حزب اصلاح‌طلبي جديدي براي شركت در انتخابات‌ها و ارايه كانديدا براي مجلس و... هر يك از اين اعمال به استقلال كلي انجمن اسلامي صدمه ميزند و اين بزرگ‌ترين آفتي است كه مي‌تواند بر هر جنبش و تحرك دانشجويي مستولي گردد. البته در طول اين سال‌ها، كانديداهايي نيز پيدا شده‌اند كه انجمن‌هاي اسلامي را يكپارچه و متحد كردند و سعي در تعامل متقابل و سالم با فعالين دانشجويي داشتند؛ البته اين امر انتخاب ارادي و فردي تك تك اعضاي جنبش تحول خواه دانشجويي در دانشگاه‌ها بود و هست. امروزه، دفتر تحكيم وحدت ابدا توان و پشتوانه دهه شصت و هفتاد خود را ندارد و دليل اصلي اين امر فاصله طويلي است كه ميان خود و جامعه مدني ترسيم كرده است و نيازي شديد به تغيير رويكرد در ايشان حس مي‌شود. صدالبته كه انجمن‌هاي اسلامي حركت به سوي ساخت دفتر تحكيمي بدون آفت‌هايي كه به آنان وارد شد را ادامه خواهد داد اما نيل به اين هدف نيازمند نگاه دقيق به تاريخ و اشتباهات نخستين اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي است و هرگز نبايد اجازه داد تلاش براي ورود مستقيم به سياست، جلوي رشد افراد را بگيرد و تبديل به هدف انجمن اسلامي شود. انجمن‌هاي اسلامي ايران امروزه با حفظ هويت مستقل خود به حيات ادامه مي‌دهند و ذره‌اي خطور از اين مهم، باعث تبديل آنها به تحكيم وحدتي ديگر و دوري از پايگاه اجتماعي و كارويژه حقيقي انجمن‌هاي اسلامي خواهد شد و تاريخ را بار ديگر تكرار خواهد كرد. درحالي كه نگاهي دقيق به فراز و فرود دفتر تحكيم وحدت، مي‌تواند راهگشاي انجمن‌هاي اسلامي در سال‌هاي آتي و پشتوانه‌اي براي نگاه درست به تشكيل اتحاديه‌اي ديگر باشد. اتحاديه‌اي كه همراه با حركت سياسي در بستر اجتماعي، بتواند مسيري براي رشد و تعالي افراد درون خود فراهم آورد و آنان را براي ورود به عرصه سياست آماده كند و هرگز، خود به‌صورت علني و نهاني، مستقيما وارد اين عرصه نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون