گيرهاي لايتچسبك
سيد علي ميرفتاح
جالب است؛ به تجربه دريافتيم كه «سياهنمايي» و «ناكارآمد جلوه دادن نظام» و «ترويج نااميدي» و «تشويش اذهان عمومي» ماهيتا قبيح نيستند و جرم به حساب نميآيند. به پيري گفتند «نبيذ حلال است يا حرام؟» گفت «تا كه خورد.» در عالم سياست هم ظاهرا همين است. سياهنمايي فينفسه جرم نيست بلكه بايد ببينيم «تا كه سياهنمايي كند.» تا كه نظام را ناكارآمد نشان دهد؛ تا كه تشويش اذهان عمومي كند، تا كه نااميدي را ترويج كند، تا كه توي دل ملت بيچاره را خالي كند و به ايشان بقبولاند كه فرانسويها و ايتالياييها سرشان كلاه گشاد گذاشتهاند. ناكارآمد جلوه دادن نظام را اگر اينطرفيها از سه كيلومترياش رد شوند زشت، بد و مجرمانه است اما اگر آن طرفيها مستقيما وزير خارجه را هالو نشان دهند، ديپلماتها را مرعوب غرب بنامند، بالاتر از اينها رييسجمهور را نه به تلميح و اشاره كه به طعن و تسخر متهم به ناداني كنند عيبي ندارد. به دولت دكتر احمدينژاد اگر يكي ميگفت بالاي چشمت ابروست، به هزار جا منتسب ميشد اما اگر آن طرفيها بگويند كه رييسجمهور اسلامي رفته به ايتاليا و فرانسه و ايتالياييها و فرانسويها خامش كردهاند و قراردادهايي يكطرفه به نفع خود بستهاند و تا توانستهاند از نمد برجام براي خود كلاه دوختهاند و سر طرف ايراني را بينصيب گذاشتهاند و... عيبي ندارد. نقد سازنده كه ميگويند همين است. نقد سازنده يعني اينكه از اين طرف كه منم ميتوانم هيچ نگويم اما هرچه بگويم عليه خودم بهكار گرفته خواهد شد و از آن طرف كه تويي از هفت دولت آزادي كه هر چه خواستي بگويي. اين هم يك تلقي از آزادي است كه اتفاقا خيلي جالب و قابل تامل است؛ فتأمل.
اما نكته ديگري ميخواهم امروز خدمتتان عرض كنم. يكي از گيرهاي منتقدين روحاني را كه ديدم، فهميدم در «گير دادن» هم حرفهاي و آماتور، بلكه بانمك و بينمك داريم. يك زماني فلان نويسنده و بهمان سردبير و بيسار منتقد به دولتگيري ميدهد كه چندان هم ناموجه نيست. ناموجه هم باشد نشان از هوشياري و نكتهسنجي گيردهنده دارد؛ وزني دارد كه قابل اعتنايش ميكند. بخشي از جذابيتهاي ژورناليسم به همين گيردادنها برميگردد. اگر ژورناليستي بخواهد به نفع گروه دسته خود گير بدهد، بايد جذاب و شيرين و تا حدودي شيطنتبار اين كار را بكند تا خواننده را با خودش همراه سازد. به اصطلاح بايد بگردد و چيزي پيدا كند و طوري بگويد كه «بچسبد». اما قبول خاطر و لطف سخن خداداد است. بعضيها بلدند، بعضيها هم بلد نيستند. بعضي گيرها آنقدر خنك و بيمزه و لايتچسبكند كه تاثير معكوس روي مخاطب ميگذارد و نه تنها او را با خود همراه نميسازد بلكه اعصابش را به هم ميريزد. محض نمونه، يك آقايي به رييسجمهور گير لايتچسبكي داده كه با يك من عسل هم نميشود هضمش كرد. او دوتا گير داده كه هردو لايتچسبك است. رييسجمهور ظاهرا در اروپا به ايرانيهاي مقيم آنجا گفته كه «همه ما بايد به ايراني بودن خود افتخار كنيم.» و ايشان اين سخن را جزو شطحيات و سخنان مداهنهآميز دولتمردان برشمردهاند. من البته فكر كنم معني شطح را هم اين آقا با ياوه مترادف گرفتهاند كه بماند. جاي بحثش اينجا نيست. اما عيب اين سخن چيست؟ اين چه گير بيربطي است؟ حتي اگر حرف رييسجمهور از سر مداهنه گفته باشد چرا بايد به آن گير بدهيم؟ يك سري اتفاقات سياسي افتاده و قريب هشت سال به «اطمينان به نفس ايرانيها » لطمه وارد شده. پاسپورت و پول ايراني بيبها شده، دشمنانمان هم سوءاستفاده كردهاند و پروژه ايرانهراسي را پيش بردهاند. براي ايرانيها سنگين بوده كه ببينند موقع سخنراني رييسجمهور سابقشان اكثر سران كشورها سالن مجمع عمومي را ترك كنند. مجالش نيست برشمرم كه چه خبرها و اتفاقاتي اعتماد به نفس ايرانيها را ملكوك كرده. يكياش همينكه حرفهاي فكر نشده زياد زده شده و اقدامات نسنجيده زياد اتفاق افتاده. حالا اما ورق برگشته و اشخاص متين و هوشياري ايران را نمايندگي ميكنند. اتفاقا موقع مناسبي است كه به آنها گفته شود هويت ملي و ديني خود را جدي بگيرند و به آن مفتخر باشند. ايراني بودن افتخار هم دارد. همينكه هيچ ايرانياي عضو داعش نيست و هيچ ايرانياي عمليات تروريستي در دنيا انجام نميدهد باعث فخر و مباهات است. ميتواند هم نباشد، عيبي نيست. گروهي اين گروهي آن پسندند. پس گير الكي نبايد داد. حرف ديگر رييسجمهور يا به قول اين آقا شطح ديگر او اين است كه به پاپ گفتهاند «همانطوري كه قرآن كتاب آسماني ما است انجيل و تورات هم به عنوان كتابهاي آسماني مقدس هستند.» بعد هم ايشان با لحن تندي گفتهاند كه «پس شما در حوزه چه ياد گرفتهايد؟» مشكل اينجاست كه اين آقا اطلاعات كافي درزمينه كتب آسماني ندارند. اگر كمي با فرهنگ قرآني آشنا بودند ميدانستند كه عين عبارت قرآن مجيد است كه تورات و انجيل كتب آسمانياند: «نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه و انزل التورا\ و الانجيل «(آلعمران/3)» ويعلمه الكتاب و الحكمه والتورا\ و الانجيل «(آلعمران/48) »يا اهل الكتاب لم تحاجون في ابراهيم و ما انزلت التورا\ و الانجيل الا من بعده افلا نعقلون «(آلعمران/ 65) فرصتش نيست وگرنه آيات 46 و 47 و 66 و68 و110 مائده و 157 اعراف و 111 توبه را هم رونويسي ميكردم تا ببينيد رييسجمهور اتفاقا حرف دقيق و روشني فرموده كه مستظهر به فرمايش قرآن است. به نظرم چيزهاي مختصري كه اين آقا درباره سير تطور كتب آسماني شنيدهاند احتياج به اصلاح دارد. ضمن اينكه علماي اسلامي هم تمام معتقد به آسماني بودن كتب پيامبران هستند. نهايتا ميگويند اينها تحريف شدهاند. معني تحريف شده هم ربطي به منشأ قدسي اين كتب ندارد. گير ميدهيد گير درست بدهيد.