غريقهاي سوري هنوز روي ساحلهاي تركيه جان ميدهند
در خواب مجازي مردمان واقعي
اعتماد| غريقان سوري روي ساحل سنگي، افتادهاند. مرداني با لباسهاي نظاميان ترك، به سمت آنها ميروند و بدنها را از روي سنگها جدا ميكنند و روي تختهاي روان ميگذارند. زن، مرد و كودك، همه با هم روي سنگها جاماندهاند. انگار نه انگار كه جهاني در همين تابستان، عزادار كودكي از همان سرزمين بود و انگار نه انگار كه جهاني حرف زد و كمپين تشكيل داد و خواست تا حداقل سرنوشت كودكان سوري به خوابيدن روي ساحل تركيه ختم نشود. اما از آن عزاداري دستهجمعي و جهاني دو فصل گذشته و حافظه تاريخي ذهن مردمان هم كوتاهتر از اين حرفها. مجموعه عكس همين ديروز منتشر شده و عدهاي خبر را دنبال كردهاند و تمام؛ همانطور كه قبل از اين مجموعه عكس، مجموعهاي با تصاوير خرابيهاي سوريه منتشر شد و بازهم توجهها حداقلي بود، همانطور كه جنگ در سوريه ادامه دارد و روزانه كشته و اسير و آواره ميدهد و دنياي بيرون هرازگاهي يادي از آن ميكند و نسبت به فراخوانهاي مجازي و اينترنتي، درجه توجه را بالا و پايين ميكند. اما واقعيت اين است كه بعد از آن توجه بزرگ جهاني و آنهمه عزاداري، ديدن اين مجموعه عكسها، تصوير تازهاي از دنياي اين روزها و آدمهايش ميدهد. تصويري كه روايت ميكند؛ آن نوار مرگ كودك سوري، همچنان ادامه دارد و پناهجويان همچنان روي ساحلهاي تركيه جان ميدهند و جامعه جهاني ناغافل از امتداد درد و رنج سوريها، گلچين شده به فاجعه در جريان واكنش نشان ميدهد و روزگاري رسيده كه مردمان با يك پيام فيسبوكي، همدردي را لايك ميكنند و دركسري از ثانيه هم فراموش، تا مجموعه عكسهاي فاجعه مدام و مدام منتشر شود و از ميان هزاران، بازهم يكي به فراخور حال آنهايي كه در مرزهاي امن و ايمن نشستهاند، مورد توجه قرار بگيرد و بازهم لايكها و استوسها و عكسها و كمپينها جهان مجازي را بگيرد و جهان واقعي و غريقهاي واقعي در سكوت روي سنگهاي ساحل بمانند.