نخستين يا آخرين استعفا
محمد حقاني٭
روز شنبه خبر استعفاي شهردار منطقه 2، باعث شد تا حادثه درگيري در كارواش سعادت آباد بار ديگر خبرآفرين شود. اما اينبار نه به خاطر خود حادثه كه به دليل نفس اقدام شهردار منطقه كه شايد براي نخستينبار در مواجهه با بحراني شهري تصميم به استعفا گرفته است. اما دراين بين نبايد يكطرفه به قضاوت نشست بلكه چه در مورد حادثه و چه درمورد استعفاي شهردارمنطقه، بايد از زوايايي مختلف ماجرا را تحليل كرد. درنگاه اول، هجوم عوامل شهرداري به كارواش سعادت آباد و زد و خورد با عدهاي از شهروندان نشانهاي روشن از وضعيت اسفبار فعلي وقوع تخلفات و برخورد با متخلفان ساختماني در شهرداري است. حادثهاي كه سنگ بناي آن در مديريتهاي قبلي نهاده شده است. روزي روزگاري يك شهردار، بناي متزلزلي را ميگذارد و توافقنامههايي امضا ميكند و همه شهروندان بعدي ناظر وواقف بر وقوع تخلفات بدون برخورد جدي، اجازه ميدهند تخلف ادامه يابد. از سويي به مصداق ضربالمثل «لطف مكرر باعث توهم و ايجاد حق ميگردد»، در حادثه كارواش سعادت آباد هم شاهديم كه هرچند جلوگيري و برخورد با متخلف از جمله وظايف شهرداري است اما نحوه عمل و برخورد شهرداري و عدم برخورد با متخلف بهگونهاي بوده كه باعث توهم و حتي ايجاد حق شده است. ضمن آنكه نبايد از ياد برد كه وظيفه اصلي شهرداري در مواجهه با تخلف ساختماني و عمراني در درجه اول «جلوگيري» است و در مرحله بعد، درمواردي كه تخلفي به دور از چشم شهرداري اتفاق افتاده، وظيفه اين نهاد محكوميت متخلف و اجراي حكم با راي كميسيون ماده 100 قانون شهرداري است. نگاهي گذرا به شهر و تخلفاتي كه با چشم غير كارشناسانه يا غير مسلح هم كاملا قابل مشاهده است، گواهي است براين مدعا كه شهرداري در بسياري از موارد به اميد كسب منفعت مالي چشم خود را بر جريمه متخلف ميبندد و عملا اجراي قانون را فداي كسب درآمد ميكند، حال آنكه پيشگيري از وقوع تخلف نخستين وظيفه شهرداري است. حادثه كارواش سعادت آباد نيزخود معلول همين رويه و نوع تفكر است كه ابتدا «توافقنامهاي نيم بند منعقد ميشود» و سپس تخلفاتي روي ميدهد اما تخلف ناديده گرفته شده، متخلف به كارش ادامه ميدهد. يك شهردار، در دورهاي با عدم اقدام موثر اجازه استمرار تخلف را تا حد غير قابل پيگيري ميدهد و آنگاه شهرداري ديگركه وارث اقدامات منفي شهرداران پيشين است و (لابد دلواپس عدم اجراي قانون و جلوگيري از تخلفات متعدد)، دست بهكار ميشود و با توسل به اقدامات ناميمون و تاسف برانگيز شهركشي ميكند، عدهاي آسيب ميبينند، خونريزي ميشود و افكار عمومي جريحهدار. و درپرده آخر اين نمايشنامه، شهردار منطقه استعفا ميدهد. اقدامي كه دليل آن هر چه باشد، يك شيوه عذرخواهي عملي محسوب ميشود و قابل تقدير است حتي اگر با اين استعفا قصد داشته باشد تا فشار افكار عمومي را از دوش شهردار پايتخت بردارد. اما در عين حال نبايد از اين نكته نيز غافل ماند كه همزمان با اين اقدام و استعفا در گوشه و كنار اين شهر بزرگ، همان رويه غلط تخلفات ساختماني توسط ساير همكاران ادامه دارد و شايد شهردار منطقهاي ديگر، در حال چشم پوشي بر تخلفاتي است كه در آينده باعث استعفاي همكار ديگر او خواهد شد. واين به معناي دومينوي تخلفاتي است كه ادامه مييابد. اقدامي كه ميتواند به اين معنا باشد كه اين استعفا هرچند نخستين استعفاست، اما آخرين نخواهد بود. ٭عضوشوراي اسلامي شهر تهران