گفتوگو با شيرين بينا درباره نمايش «بيوههاي غمگين سالار جنگ» و كمكارياش در تلويزيون
حضور گلاب آدينه مغتنم بود
پيام رضايي/ شيرين بينا از جمله بازيگران زني است كه از اوايل دهه 70 وارد سينما شد و با اولين حضور سينمايياش توانست نامزد سيمرغ بلورين بازيگر زن مكمل شود. اما با ورود به تلويزيون بود كه بينا نيز همچون بسياري ديگر از بازيگران توانست در ذهن مخاطبان عام تثبيت شود. «روزهاي زندگي»، «مريم مقدس»، «مسافري از هند» و «كمكم كن» از جمله سريالهايي است كه شيرين بينا در آنها نقشآفريني كرده است. البته به موازات حضور در تلويزيون حضور او در سينما نيز ادامه داشته است در اين سالها در آثار سينمايي نظير «بوي پيراهن يوسف»، «تب»، «محاكمه» و «پنج ستاره» نقشآفريني كرده است. اما بينا به تلويزيون و سينما قناعت نكرد و پا به عرصه تئاتر نيز گذاشت كه «بر پرده افلاك»، «امپراتور و آنجلو»، «بينوايان» و «بيوههاي غمگين سالار جنگ» از جمله فعاليتهاي او در حوزه تئاتر است. شيرين بينا در حال حاضر با نمايش «بيوههاي غمگين سالار جنگ» به كارگرداني شهابالدين حسينپور روي صحنه است و به زودي او همزمان در نمايش «بينوايان» نيز به ايفاي نقش خواهد پرداخت. «بيوههاي غمگين سالار جنگ» كه گلاب آدينه، شيرين بينا، مونا فرجاد، حميد رحيمي، محمد صديقي مهر، حميده مستعان در آن ايفاي نقش ميكنند، در سال 92 نيز در تئاتر شهر اجرا شد كه جزو پرفروشترين آثار تئاتر شهر شد. به همين بهانه با او گفتوگوي كوتاهي انجام شده است.
از تجربه بازي در نمايش «بيوههاي غمگين سالار جنگ» بگوييد.
عالي است. ما اين نمايش را در سال 92 هم به صحنه برديم كه پرفروشترين اجراي سالن چهارسو شد. خوشبختانه گروه بسيار خوبي داريم. متن و كارگرداني هم عالي هستند. به ويژه حضور خانم گلاب آدينه كه وجودشان براي ما مغتنم بود و همه اينها ميتوانند سببساز يك كار خوب باشد. راستش آرزو دارم هميشه بتوانم در چنين گروهي كار كنم. صفا و صميميتي كه وجود دارد عالي است و كارگردان توانسته اين فضا را ايجاد كند. در طول اين دو سال ما اين اثر را در شهرستانها هم اجرا كرديم و دوام اين همكاري قطعا در گروه وجود اين فضاست. البته من از 30 فروردين با نمايش «بينوايان» نيز روي صحنه خواهم بود كه خوشبختانه هر دو در تماشاخانه ايرانشهر هستند. اما خب كار سختي است بازي همزمان در 2 نمايش. اميدوارم بتوانم.
چندسالي هست كه در تلويزيون حضور كمرنگتري داريد. علت خاصي دارد؟
خب راستش فيلمنامههايي كه به دستم ميرسيد خيلي فيلمنامههاي خوبي نبودند، يا نقشها طوري نبوده كه چنگي به دلم بزند كه بخواهم بروم سر كار. براي همين ترجيح دادم كه كار نكنم. چون به نظرم آدم بايد كاري را كه دوست دارد انجام دهد و من هم معمولا نقشي را ميپذيرم كه با تمام وجود بتوانم به آن بپردازم. بر همين اساس ترجيح ميدهم همان سالي يكي دو فعاليت سينمايي را داشته باشم و البته تئاتر.
از وضعيت كنوني سينما و تلويزيون راضي هستيد؟
حقيقت اين است كه راستش من خيلي وضعيت كنوني تلويزيون را نميپسندم. روابط و اتفاقاتي را كه جريان دارد نميپسندم. چند سال پيش سر كاري بودم كه من مثلا نقش اول فيلم را داشتم. قرارداد هم بسته بودم و كار شروع شده بود. اواسط كار ما به بازيگر خانمي نياز داشتيم كه قرار بود نقش دختر همسايه ما را بازي كند. ناگهان گفتند از طرف فلاني سفارش شده كه فلان خانم بيايد سر كار. ايشان آمدند و خيلي راحت تبديل به نقش اول فيلم شدند. من اصلا اين اتفاقات را نميپسندم. بيشتر رابطه است در حالي كه آنچه بايد بر مناسبات ما حاكم باشد ضابطه است. همه ما داريم كار فرهنگي ميكنيم و ميخواهيم فرهنگسازي كنيم. البته كه دستمزدي هم ميگيريم. اما فكر ميكنم وقتي كار فرهنگي ميكنيم ابتداييترين نكتهاي كه بايد مد نظر داشته باشم رعايت اصول اخلاقي است و متاسفانه اولين چيزي كه به آن بها داده نميشود اين است. بدتر اينكه با گفتن جمله سينما بيرحم است همه خودشان را از قيد مسووليت رها ميكنند. اگر ميخواهيم كار فرهنگي كنيم بايد خودمان نگهبان اصول اخلاقي باشم. نبايد با تكرار اين جمله كه سينما بي رحم است خودمان را به كوچه علي چپ بزنيم. به همين علت دوست نداشتم در فضاي تلويزيون باشم. مگر اينكه گروهي باشد كه بدانم فضا و اصول اخلاقي را رعايت ميكند.
فكر ميكنيد دلايل افت سريالسازي در سالهاي اخير چيست؟
به نظر بخش بزرگي از آن به مميزيهايي برميگردد در تلويزيون وجود دارد. به همين دليل تعداد زيادي از كارگردانان يا بازيگران خوب نميتوانند كار كنند. وقتي من بازيگر فيلمنامهاي را ميخوانم و ميبينم روابط آن فيلمنامه درست پرداخت نشده و شخصيت اصلا در نيامده و همه هم به خاطر مميزي است طبعا آن نقش را نميپذيرم. ترجيح ميدهم بيكار بمانم اما كار بيكيفيت انجام ندهم. هيچ ربطي هم به اينكه تلويزيون پايينتر از سينماست ندارد. ما در تاريخ سريالسازي خودمان آثار بسيار درخشاني داريم. در اروپا و امريكا هم بازيگران سريالها بازيگران سطح يك سينما هستند.
از سطح كيفي و وضعيت بازيگري به ويژه در نسل نويي كه وارد سينما و تلويزيون شدهاند راضي هستيد؟
نه! و چون راضي نيستم كار نميكنم. آنهايي كه كار ميكنند لابد راضي هستند. البته تعدادي از سر اجبار كار ميكنند. محل درآمدشان است. برخي هم سوپراستار هستند. گروه ديگري هم هستند كه از طريق رابطه ميآيند. برخي هم به عنوان سرمايهگذار نقش را ميخرند و اتفاقا خيلي مورد تحسين قرار ميگيرند. اين اشتباهاتي است كه در سينما حاكم است. اميدوارم با آمدن دولت تدبير و اميد اين مشكلات رفع شود اما خب آنچنان تغييري هنوز صورت نگرفته.
در نهايت از ميان تئاتر، سينما و تلويزيون كدام را ترجيح ميدهيد؟
طبعا در شرايط كنوني تئاتر را ترجيح ميدهم. فضاي آن خيلي بهتر از آن چيزي است كه در پشت صحنه تلويزيون يا سينما وجود دارد. البته اين را هم بگويم كه تئاتر پولي ندارد و كساني كه تئاتر كار ميكنند به خاطر عشقشان به اين هنر اين كار را ميكنند. حكايت سوپراستارهايي هم كه به تئاتر ميآيند تا به گيشه كمك كنند البته جداست. اما واقعا در حال حاضر تئاتر را ترجيح ميدهم. فضايي سالم، شاداب و خلاقانه دارد.