همه تقصيرها گردن سانسور نيست
نميگويم مشكل اصلا وجود ندارد اما واقعيت اين است كه قبل از هر چيز ما ابتدا بايد جشنواره را درست برگزار كنيم و آن را هدفمند كنيم و بدانيم براي چه ميخواهيم جشنواره برگزار كنيم و همه مسائل را بر اساس آن هدف طراحي كنيم، بعد اگر نتيجه نداد ميتوانيم بگوييم مشكل سانسور است. بهانههاي ديگري مثل اينكه فيلمهاي خارجي به راحتي در دسترس مردم است و مخاطب حاضر نخواهد بود به سينما بيايد و فيلمها را ببيند هم پذيرفتني نيست. چون من در جاهاي ديگر دنيا هم ميديدم كه فيلمها قابل دانلود هستند مردم ميتوانستند آنها را ببينند اما جشنوارهها به اين دليل از رونق نميافتادند.
واقعيت اين است كه جشنواره محل صرف فيلم ديدن نيست بلكه محلي براي يك تعامل اجتماعي است كه فيلم محور آن تعامل خواهد بود. در واقع شما به بهانه فيلم ديدن (كه خودش مهم است) به يك تجربه مشترك اجتماعي ميرسيد. اگر جشنواره نتواند اين تجربه مشترك را ايجاد كند جشنواره نيست.
واضح است كه يكشبه نميتوان يك جشنواره مردمي بينالمللي راه انداخت بدون هيچ پيشزمينهاي، و اين عادت شكل گرفته چند دهه گذشته را ناگهان تغيير داد. بايد سعي كنيم ابتدا به سراغ مخاطب خاصي برويم كه اتفاقا شايد مخاطب جشنواره ملي ما نباشد. يعني مردم لزوما مخاطب جشنواره جهاني ما نيستند بلكه مخاطب ما مخاطبي است كه نخبهتر (روشنفكرتر) باسوادتر و پژوهشگر است. پس بايد به دنبال جشنوارهاي برويم كه جمع و جورتر باشد و لزوما ويترين پرطمطراقي نداشته ولي يك محتواي وسوسهانگيز داشته باشد. اين محتوا ميتواند در كارگاههاي آموزشي، شكل معرفي كردن فيلمها يا نشستهاي همراه فيلمها باشد و همه اينها با همديگر يك رويداد فرهنگي را شكل ميدهد كه ممكن است طبقات تحصيلكرده و فرهنگي احساس كنند اگر در اين رويداد حضور بيابند نه تنها احساس تشخص ميكنند و از اينكه در تعامل با آدمهاي همفكر خودشان قرار ميگيرند لذت ميبرند، بلكه بر دانش عموميشان هم افزوده ميشود.
به نظر من كه شايد در بيش از 100 جشنواره جهاني حضور داشتهام به عنوان يك كارشناس ميگويم هيچ جشنواره جهاني در هيچ كجاي دنيا برگزار نميشود مگر اينكه اهداف ملي خودش را دنبال كند. يعني هيچكس براي ديگري جشنواره برگزار نميكند. اسمشان بينالمللي است اما از گوشت و پوست و استخوان هزينهاي كه ميكنند استفاده ميكنند تا يك اتفاق فرهنگي در كشور خودشان صورت بگيرد و ذايقهاي كه دوست دارند تبليغ كنند يا جا بيندازند و از آن حمايت كنند و چون با هدف داخلي جشنوارههايشان شكل ميگيرد شما ميبينيد جشنواره استمرار دارد. ما ميتوانيم اهداف خودمان را داشته باشيم. در ارتباط با اهداف ما سينماي ما كه به زعم من سينماي قدرتمندي است بايد تريبون خودش را داشته باشد. جشنوارهها تريبون هستند. جشنوارههايي تريبوني هستند كه فيلمهاي خوب در آنها متولد ميشوند، ما بايد زايشگاه خودمان را داشته باشيم و سينماي ما آن ذايقه را رهبري كند. سينماي ما فيلمهاي انساني، خانوادگي و تمهاي انساني، ديني و اخلاقي را رهبري ميكند و مورد استقبال در همه جاي دنيا است. چنين ذايقهاي يك تريبون ميخواهد. تا كي فيلمساز ايراني بايد منتظر باشد چند جشنواره اروپايي با ذايقه خودشان محك عيار فيلمهاي ايراني يا فيلمهايي از اين جنس باشند؛ براي عيار خودمان و اعلام عيار خودمان جايگاهي نداريم و بايد منتظر باشيم ديگران اين عيار را بسنجند.
مساله ديگر اينكه ما در منطقه هيچ كاري نكرديم. منطقه ما از نظر فرهنگي و سياسي ويران شده است. خاورميانه ظرف 10 سال گذشته دستخوش كلي تغيير شده است و جشنوارههاي مهماش مثل جشنواره دمشق و بغداد را از دست داده و جشنواره قاهره تبديل يه يك جشنواره امنيتي شده است. در چنين منطقهاي جاي خالي يك جشنواره كه هم ايران و هم خاورميانه را دربربگيرد خالي بود. ٭ دبير جشنواره جهاني فجر