گفتوگو با سايه يا بوف كور چگونه ساخته و پرداخته شد؟ رونمايي شد
اين كتاب نه به دنبال بتسازي است
نه بتشكستن
تازهترين كتاب حبيب احمدزاده «گفتوگو با سايه يا بوف كور چگونه ساخته و پرداخته شد؟» نام دارد كه تحقيقي هفتساله و راه بيست ساله تا چاپ كتاب است، كه احمدزاده هدفش از نوشتن اين كتاب را اين دانسته كه بداند از درختي به نام هدايت چگونه ميوهاي به نام بوف كور برآمده و هدف هدايت از اين نوشته چه بوده است. تازهترين كتاب حبيب احمدزاده روز دوشنبه در پژوهشكده دانشگاه هنر تهران رونمايي شد. مراسمي كه با كليپي درباره شهيد سعيد سياح طاهري كه اين نويسنده كتابش را به او تقديم كرده شروع شد. اسماعيل بني اردلان، رييس پژوهشكده دانشگاه هنر تهران، يكي از ويژگيهاي اين كتاب را زبان متفاوت و غيرآكادميك آن دانست اما گفت كه اين موضوع ممكن است در محيط دانشگاهي يك ضعف به شمار آيد. علي دهباشي، مدير مسوول و سردبير نشريه بخارا هم گفت: «اكنون در زمانهاي زندگي ميكنيم كه هدايت براي عدهاي صرفا يك مرتد و براي عده ديگري يك بت محسوب ميشود و در اين بين متاسفانه فرديت هدايت به عنوان يك نويسنده فراموش شده است.» او كار مهم كتاب را اين دانست كه نويسنده با انصاف ويژهاي، مسائل اصلي را كه تاكنون براي شناخت آثار هدايت و به ويژه بوف كور از ديد محققان و منتقدان بزرگ كشورمان و نيز محققان خارجي، پنهان مانده نه فقط آشكار بلكه مهمتر آنكه، با ارايه اسناد متقن، كاملا ثابت كرده است.
کامنت خبر
خسرو سينايي، كارگردان و نويسنده
بسيار خوشحالم كه پس از 10 سال از ساخت فيلم (گفتوگو با سايه) كه برپايه تحقيق همين كتاب ساخته شد و من و احمدزاده بهدنبال ايجاد فضايي براي بحث و گفتمانسازي فرهنگي بوديم، اين كار، امروز با اين رونمايي به بار نشست. تحقيق و كتابي كه نه به دنبال بتسازي است و نه صرفا بت شكستن و دعوا راه انداختن، بلكه تنها و تنها هدفش بالا بردن درك و شناخت ما از موضوعات پيرامون خود است.
حسين پاكدل، نويسنده و كارگردان تئاتر
تولد جسورانه اين كتاب آن هم بهاين شكل كاملا مدرن، ما را با روشي آشنا ميكند كه محقق در آن تنها يك قاضي تحقيق است و نه قاضي محكمه يا دادستاني با پيش فرض مجرم بودن و محكوم بودن حتمي طرف دعوا، اين محقق به زيبايي و ايجاز تمام بدون آنكه در پي خودنمايي باشد، اسناد خود را در مورد چگونگي خلق بوف كور ارايه ميدهد و با هوشمندي از ورود به دعواهاي فرعي و جاهلانه بيربط امروزي، خود را دور نگاه ميدارد. اين لحن شوخ و بيادعاي كتاب را براي گسترده كردن گروه مخاطبان از محدوده كوچك دانشگاه به جامعه مفيدتر ميدانم.
رضا اميرخاني، نويسنده
ما در جامعه ادبيمان متاسفانه تحقيقي اينگونه نرم و محققانه كمتر داريم و بيشتر با سايه ساختگيمان از هدايت روبهرو هستيم تا سير واقعي در افكار، آرا و آثار او. يكي از موارد جالب اين تحقيق اثبات دليل جلوتر بودن هدايت در داستان نويسي از ديگر نويسندگان هم دورهاي خود است.
اكبر عالمي، هنرمند پيشكسوت
بسياري در هر دو سو ميخواهند ازهدايت يك ملحد صرف بسازند ولي همانطور كه محقق اين كتاب در تحقيق خود دارد، آخرين جمله هدايت در قبل از خودكشي براي خانواده اين است «رفتيم و دل شما را شكستيم، ديدار به قيامت.» جسارت واقعي و بينظير اين تحقيق ستودني است و اميدوارم اين راه و نگاه ادامه پيدا كند.