اعتماد محصول رعايت حريمهاست
عليرضا بهشتي
اگر در يك نظام سياسي، ميزان مداخله حكومت در اجزاي مختلف زندگي اشخاص زياد باشد و در زندگي افراد آن جامعه تاثيرگذار باشد، اين احساس در شهروندان هم به وجود ميآيد كه همهچيز سياسي است. در چنين نظامي شهروندان سياست را در تمامي اتفاقها ميبينند؛ از كسب و كار ساده تا يك مساله علمي يا حتي هنري را از دريچه سياست نگاه ميكنند و نسبت به آن واكنش نشان ميدهند. مداخله بيش از اندازه حكومت در زندگي شهروندان، اتفاقي است كه حتي در آيات قرآن هم حكومتداران از آن نهي ميشوند و توصيه ميشود كه حريم زندگي مردم بايد رعايت شود و وظيفه حكومتدار، فراهم كردن بستر رشد و تعالي مادي و معنوي زندگي شهروندان است و بيش از اين نبايد مداخله كرد. اگر در يك نظام سياسي اين توازن به هم بخورد و حكومتداران بخواهند تمام اجزاي جامعه و زندگي مردم آن جامعه را در دست بگيرند؛ ارتباط سالم و مستقيمي كه ميان مردم جامعه با حكومتداران آن جامعه است، به هم ميخورد. در واقع اين ارتباط زماني سالم و متناسب است كه مردم بدانند، مديران جامعه براساس قانون و مبتني به قانون رفتار ميكنند و حدوحدود زندگي شخصي آنها را رعايت ميكنند. چنين ارتباطي اعتماد به وجود ميآورد و رابطهاي مبتني بر صداقت و شفافيت. اما اگر برخلاف اين اتفاق رخ دهد، اگر حكومتداران بخواهند كه در رابطه با مردم، تماميتخواه باشند و با اصرار بر اين تماميتخواهي تمام اجزاي جامعه را تحت نظر بگيرند، نهتنها اين ارتباط سالم، شفاف و مطمئن از بين ميرود كه حتي باعث ميشود، نگاه مردم آن جامعه هم تبديل به يك نگاه سياسي شود و هر اتفاقي را برپايه بياعتمادي و درراستاي سياستهاي حكومتي ببينند. اينچنين است كه تماميتخواهي در جامعه هم به ضرر رابطه مديران و مردم يك جامعه ميشود و هم ديوار بياعتمادي را ميان اين دو گروه ميسازد. اتفاقي كه در اكثر جوامع شاهد آن بوديم و حتي در تاريخ هم بارها و بارها تكرار شده است. مردم بايد به حكومتداران اعتماد كنند، بايد بدانند كه حكومتداران جامعه آنها مبتني بر قانون عمل ميكنند و در عين حال حريم شخصي آنها را رعايت ميكنند. مردم بايد بدانند كه در جامعه آنها و مديران پستوهايي براي پنهان كردن هيچ اتفاقي ندارند و با مردم آنچه هست را با صداقت در ميان ميگذارند. چنين آگاهياي باعث ميشود تا نگاهها از زاويه بياعتمادي و همهچيز را به چشم رفتار سياسي ديدن و آغشته به سياست كردن، دور شود و در بستر يك رابطه سالم، با از بينرفتن مرزبنديها و بياعتماديها و اجبارها، روندي سالم و رو به توسعه آغاز شود.