• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3526 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۲۵ ارديبهشت

اهالي منطقه ميرداماد از تعويض شعار تبليغاتي بعد از خودكشي مرد65ساله مي‌گويند

داستان تلخ يك پل عابرپياده

هديه كيميايي| «هر صبح كه بيدار مي‌شويم به ياد بياوريم چقدرارزشمند است كه مي‌توانيم نفس بكشيم، فكر كنيم، لذت ببريم و عشق بورزيم» اين جمله‌اي است كه شركت تبليغاتي اجاره‌كننده بيل‌بورد تبليغاتي روي پل ميرداماد بعد از خودكشي مرد 67ساله روي بنرهاي خود نوشت و روي پلي زد كه او دوهفته پيش خود راز‌دار زد. اهالي منطقه ميرداماد درباره اين تغيير، روز حادثه و خودكشي مرد نظرات متفاوتي دارند.
كنار پل عابرپياده ميرداماد يك پارك كوچك است كه اغلب اوقات خالي است. پيرمردي حدودا 60 ساله هر روز تعدادي تابلوي نقاشي آبرنگ با قاب سفيد را مقابل پياده رو مي‌چيند و خودش روي جدول مي‌نشيند. مي‌گويد: «آن روز عصر كه اين اتفاق افتاد اصلا كسي حضور اين مرد را روي پل نديد. او با يك ريسمان آبي رنگ در دست روي پل رفته و آن را به ميله‌هاي حفاظ گره زده. من اگر او را مي‌ديدم و مي‌دانستم كه قصد خودكشي دارد حتما كاري مي‌كردم كه از تصميمش منصرف شود. اما انگار هيچ كس او را نديد. مردم وقتي متوجه مرد شدند كه او فريادي كشيد و از طناب‌دار پايين افتاد. حالا بعد از آن روز هر عابر پياده‌اي را مي‌بينم كه از پل بالا مي‌رود دقت مي‌كنم و ناخودآگاه ذهنم به سمت حادثه آن روز مي‌رود.» مرد دستفروش وقتي مي‌شنود مردي كه خودكشي كرده 67 ساله بوده مي‌گويد: «من زندگي سختي دارم. يك دخترم را تازه عروس كرده‌ام و يك دختر و پسر بيكار هم در خانه دارم كه هر دو در دانشگاه آزاد درس خوانده‌اند. بازنشسته يكي از اداره‌هاي دولتي هستم. حقوق بازنشستگي كفاف زندگي‌ام را نمي‌دهد. هر روز صبح كه از خواب بيدار مي‌شوم به اين اميد هستم كه زندگي بهتر مي‌شود. ما مردهاي كارمند عادت كرده‌ايم كه هر روز صبح از خانه بيرون بياييم و عصر به خانه برگرديم. براي من سخت است به عنوان يك كارمند بازنشسته آن هم با اين سن و سال بيايم اينجا دستفروشي كنم اما اگر توي خانه بمانم و درگيري بچه‌ها وهمسرم را ببينم ديگر اعصابم نمي‌كشد و بعيد نيست به روزگار اين مرد دچار شوم» او تغيير جمله روي بنر را بارها ديده و مي‌گويد: « اين جمله خوب است ولي كسي كه مي‌خواهد خودكشي كند فلسفه خودش را دارد.»
دو كارگر شهرداري كه مشغول جمع كردن شيلنگ‌هاي آب داخل پارك هستند از صداي آژيرهاي آتش نشاني متوجه حادثه شده‌اند. آنها هر كدام جداگانه حادثه آن روز را با دوربين‌هاي موبايل‌شان ضبط كرده‌اند و براي دوستان‌شان فرستاده‌اند. يكي از آنها نظرش را درباره خودكشي با لبخند نشان مي‌دهد و ديگري وقتي مي‌شنود آيا تا به حال قصد خودكشي داشته يا نه چشم‌هايش گرد مي‌شود و مي‌گويد: «خدا بزرگه. از روزي كه اين مرد روي پل خودكشي كرد جرات نمي‌كنم از بالاي آن رد شوم.» نه پيرمرد و نه كارگرهايي كه هر روز اين مسير را چندين بار طي مي‌كنند متوجه تعويض شعار تبليغاتي بنر روي پل نشده‌اند. اهالي بازار بزرگ ميرداماد از نخستين كساني هستند كه زودتر از بقيه تصوير خودكشي مرد را ديده‌اند. فروشنده يكي از بوتيك‌هاي فروش لباس‌هاي نوجوانان و جوانان (لباس‌هاي با مارك‌ها شلوغ و...) مي‌گويد: «من مدتي در بازارناصرخسرو كار مي‌كردم. گاهي پيش مي‌آمد كه دخترها و پسرهايي براي خريد داروي خودكشي به مغازه ما مي‌آمدند كافي بود كمي با آنها صحبت كني تا بفهمي كه چطور به ته خط رسيده‌اند.»
 او ادامه مي‌دهد: «من هيچ‌وقت تا به حال در زندگي‌ام به فكر خودكشي نيفتاده‌ام. وقت‌هايي بوده كه حتي پولي براي غذا خوردن نداشته‌ام اما آنقدر كار كرده‌ام تا زندگي‌ام را به جاي قابل قبولي رسانده‌ام. به خاطر همين قدر زندگي‌ام را بهتر مي‌دانم.» نزديك پل عابرپياده ميرداماد يك شعبه بيمه است كه كارمندان آن آخرين ساعت‌هاي كاري روز پنجشنبه‌شان را مي‌گذرانند. وقتي اسم خودكشي و حادثه آن روز مي‌آيد يكي از كارمندان زن با صداي بلند مي‌گويد: «من كه نرفتم ببينم»
اما تقريبا تمام كارمندان از حادثه آن روز فيلمي در موبايل‌شان دارند كه يا خودشان ضبط كرده‌اند يا از اينترنت دانلود كرده‌اند. نظرات‌شان درباره خودكشي با هم متفاوت است اما تقريبا همگي خودكشي را كار آدم‌هاي ضعيف مي‌دانند. ميان اين همه تنها يكي از پسرها ساكت است و با شنيدن نظرات بقيه اخم‌هايش را به هم مي‌كشد. حرف‌ها را مي‌شنود و با چهره ترسيده دنبال فرصت مي‌گردد تا جمع را
ترك كند.
حرف‌ها كه تمام مي‌شود از محل كارش بيرون مي‌آيد و مي‌گويد: «من تو دوره دبيرستان دو بار خودكشي كردم. يه بار تو دوره دبيرستان يك بار هم تو دانشگاه. اما هر بار ناموفق بوده. لحظه خودكشي خيلي وحشتناكه، خيلي سخته، چون هيچ چيزي نيست كه بهش فكر كني و آروم بشي... اگه خودكشي مال آدماي ضعيفه يعني آدم‌هاي قوي تو اون لحظه‌ها چيكار مي‌كنن؟»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون