• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3552 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۶ خرداد

حكايت همچنان باقي است

جواد طوسي منتقد سينمايي و حقوقدان

نزديك به سه ماه از سال جديد را پشت سر گذاشتيم. منتها هنوز در چرخه توليد و برنامه‌ريزي سينماي ايران سياست روشن و مدوني مشاهده نمي‌شود. از يكسو فروش چشمگير فيلم‌هاي نوروزي خيلي‌ها را ذوق‌زده كرد ولي پيامد آن با احضار و برخورد قانوني نسبت به فيلم‌هايي كه تيزر تبليغاتي‌شان از شبكه‌هاي ماهواره‌اي به طور گسترده پخش مي شد همراه بود.
از سوي ديگر مطرح شدن موضوع ابتذال يكي از فيلم‌هاي اكران نوروز از ناحيه جناح ارزشي و تشكل‌هاي مذهبي باعث شد كه جناب وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در موضع انفعالي قرار بگيرد و فاتحه‌ مجوز و پروانه قانوني كه زيرمجموعه‌اش صادر كرده را بخواند. قصدم دفاع از وجوه كيفي اين فيلم نيست و چه بسا وزير براساس آيين‌نامه‌ها و ديگر موارد پيش‌بيني شده، در موقعيت‌هاي حساس «حقِ وتو» داشته باشد.
با اين حال، با توجه به موارد مشابه قبلي در مورد چند فيلم ديگر از نظر بافت مضموني و خطوط قرمز چرا به علاج واقعه قبل از وقوع نمي‌پردازيم؟ اميدوارم اين شائبه پيش نيايد كه محافظه‌كاري و دست به عصا بودن را دارم توصيه مي‌كنم.
بحث اصلي بنده، بي‌ضابطه بودن توليدات سينماي ايران است. اگر به عنوان سياستگذار دولتي تعريف روشن و سرراستي از ژانر، مخاطب، ضرورت‌ها و اولويت‌ها و... به بازي گرفتن درست نسل‌هاي مختلف فيلمساز داشتيم، اين وضعيت سردرگم و پر افت و خيز سينماي ما نبود. تجربه سال‌هاي دور و نزديك نشان داده كه ژانر كمدي در ميان طيف‌هاي گوناگون مخاطب و طبقات اجتماعي، همواره هواخواه دارد.
خُب چرا ما اين گرايش و اقبال عمومي را به شكل بد و سطحي‌اش مورد استفاده قرار مي‌دهيم و در صدد تغيير ذايقه‌ تماشاگر و ساخت و توليد آثار ارزشمندتر (از نظر مضمون و وجوه ساختاري) برنمي‌آييم؟ اين قبول كه جامعه عبوس و پريشان‌احوال و سياست‌زده ما نياز به خنده و سرگرمي و دوپينگ دارد، ولي آيا با هر نوار متحرك بي‌ارزشي مي‌توان براي اين جامعه بيمار و آدم‌هاي دلمرده‌اش نسخه پيچيد؟ متقاعد شدن براي ساخت فيلم «بزن برويي» (چه از ناحيه كارگردان و فيلمنامه‌نويس و تهيه‌كننده بخش خصوصي و چه سياستگذار و اعضاي كميسيون‌هاي ارشاد)، نوعي توهين به شعور تماشاگر و اصرار و الزام بر تداوم و بقاي نگاه سخيف و سهل پسندانه است.
اين درست و منطقي نيست كه هر جا كم آورديم و پاسخي موجه نداشتيم، فروش بالاي اين‌گونه فيلم‌ها را همچون چماقي بر سر مخالفان و معترضان بكوبيم. يا يواشكي بگوييم خلايق هرچه لايق، اين جماعت همين چيزها را مي‌خواهد. به هر حال سرگرمي‌سازي و به خنده‌ وا داشتن مخاطب نيز اصول و آداب و قواعدي دارد و اين فضيلت نيست كه در موقعيت كنوني فيلم‌هاي پرتي بسازيم كه نسخه‌هاي ژنريك فيلم‌هاي دم‌دستي و پيش‌پا افتاده دهه چهل و پنجاه باشند.
به علاج واقعه اشاره كردم. چه اشكالي دارد كه در همان مرحله تصويب فيلمنامه، دقت عمل بيشتري صورت گيرد و در كنار بها دادن به مضامين نو و متفاوت و تنوع ژانر و دعوت از نسل‌هاي مختلف و مطرح فيلمساز، به جنبه‌هاي كيفي كار و خروجي هر چه بهتر و تاثيرگذارتر آن اهميت بدهيم؟ ترديدي نيست كه سينما در اين شرايط بحراني و متلاطم بدون مخاطب نمي‌تواند سرپا بماند و به حيات طبيعي‌اش ادامه دهد ولي آيا جذب تماشاگر با هر ترفند و پسرفت فرهنگي مجاز است؟
تصور نگارنده اين است كه حتي براي يك فيلم سالم تجاري با هدف قصه‌گويي صرف و سرگرم كردن تماشاگر بايد سازنده‌ اثر داراي درك و شعور هنري، انضباط فكري و نگاه درست جامعه‌شناسانه باشد. چارلي چاپلين و بيلي وايلدر در زمينه كمدي و داگلاس سيرك و وينسنت مينه‌لي در حوزه ملودرام، نمونه‌هاي درخشان و قابل استناد هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون