تيغ تيز تبريزي به سمت مردم است
كيوان كثيريان
منتقد
ويژگي اصلي «دونده زمين» پيوند زدن دو ساحت مختلف مستند و فضاي انتزاعي است كه عملا هيچ قرابتي با هم ندارند. در واقع مخاطب يك فضاي كاملا خيالي را در روستايي ميبيند كه چيزي در آن برايش آشنا نيست و همه اهالي آن از خمودگي رنج ميبرند و از طرف ديگر در ابتداي فيلم يك دونده ژاپني را ميبينيم كه دور دنيا را ميدود. درحقيقت فيلم ميان ساكن بودن و تحرك مطلق قرار دارد كه در كمتر فيلمي اتفاق ميافتد و فيلمساز هم در ابتداي فيلم به روي انتزاعي بودن فضا تاكيد دارد. البته فيلمهايي از اين دست چون «كوري» ساراماگو وجود دارد كه با منطق خود قضاوت ميشود و هيچ عامل بيروني ندارد. در اين گونه فيلمها قراردادي ميان فيلمساز و مخاطب وجود دارد و در دونده زمين هم، چون قصه در خواب خانم معلم ميگذرد اين انتزاعي بودن فضا تاييد ميشود.
در «دونده زمين» نقد شرايط موجود به جامعه را ميبينيم و آنقدر مضمون در آن پررنگ است لاجرم مجبوريم به آن نمادين نگاه كنيم. فيلم نشانههاي آشكاري ميدهد كه به شرايط موجود جامعه ما اشاره ميكند و در آن آدمها هركدام نماينده يك جريان در جامعه ما هستند. البته روستا نماينده كل كشور نيست چون آقاي كامپه در طول مسير خود با كساني آشنا ميشود كه مانند آدمهاي روستا نيستند. به نظر من آقاي تبريزي در «دونده زمين» با همه عصبانيتي كه در فيلم آشكار است، به درستي مردم را نقد ميكند اما فكر ميكنم نقدش كمي شبيه به توهين است و تيغ تيز حمله به سمت مردم تند است، گويي كه مردم در به وجود آوردن اين شرايط مقصر هستند و عوامل ديگر تاثيري
نداشته است.