گفتههاي شاعران و نويسندگان ايران و جهان
براي ورود به كتابي كه نويسنده ندارد، احتياط شرط اولِ كلمه است. يعني بايد از كنار هر سطري كه مينويسي، عبوري بيواسطه داشته باشي با خودت. يعني بايد به فراخور هر حرفي كه ميزني، مراقب نگاه اول شخص اين كتاب باشي. كتابي كه در آن به جاي شعر، شاعر حضور دارد و به جاي داستان، داستاننويس. اين كتاب كه به تازگي توسط نشر كولهپشتي منتشر شده است، « نگاه اول شخص » نام دارد و شاعر و مترجم نامآشناي معاصر، علي عبداللهي آن را گردآوري كرده است. علي عبداللهي تا پيش از اين، هفت مجموعه شعر و بيش از هشتاد عنوان كتابِ ترجمه شده در كارنامه خود دارد كه به تازگي نيز مجموعهاي از شعرهاي تازه او با نام « هندسه بلوط » منتشر شده است. اما اين كتاب شامل گفتوگوهاي علي عبداللهي با شاعران و نويسندگان ايران و جهان است. گفتوگوهايي كه هريك حامل بنيانهاي نظري افرادي است كه در حوزه تخصصي خود حرفهاي بسياري براي گفتن دارند.
در « نگاه اول شخص » از ميان شاعران و نويسندگان ايراني با آرا و انديشه كساني چون علي باباچاهي، فتحالله بينياز، محمدعلي سپانلو، محمد شمس لنگرودي، سيدعلي صالحي، مجتبي عبداللهنژاد، ناصر غياثي، فريدون فرياد، عبدالله كوثري، مفتون اميني و ضياء موحد آشنا ميشويم. در بخش دوم كتاب نيز با نام و انديشههاي نويسندگان، شاعران و مترجمان خارجي چون دوريس رونگه، ميشاييل كروگر، گونترگراس، گريت ووستمان، ميشاييل هامبورگر روبهرو ميشويم. علي عبداللهي در توجيه چندوچون گردآمدن كتابي با اين شكل و شمايل ميگويد: «واضح است كه گفتوگوكننده، از قرار معلوم بايد بر موضوع گفتوگو و بر شخص گفتوگوشونده، اشراف نسبي داشته باشد. هر چه اين اشراف بيشتر باشد، طبعا حاصل كار بهتر از كار در ميآيد. من هم كوشيدهام اين مساله را در نظر بگيرم و فيالمثل با كسي كه از او چيزي نخواندهام، يا آشنايي فكري و سپس شخصي با وي ندارم گفتوگو نكنم. براي رعايت اين اصل كوشيدم پيش از هر گفتوگو، دستكم يك ماه بر آثار هر كدام از طرفهاي گفتوگو متمركز شوم و فقط به دانستههاي پراكنده پيشيني از آن اكتفا نكنم.»
بيشك يادداشت آغازينِ علي عبداللهي بر پيشاني اين كتاب، براي مخاطب يك ترغيب غيرمستقيم محسوب ميشود. در جايي ديگر از اين يادداشت كه درباره گفتوگو با شاعران و نويسندگان ايراني است آمده است: « مرور دقيق و انتقادي آثار نويسندگان ايراني ِ حاضر در اين كتاب، مدتها ذهن مرا به خود مشغول داشت تا زمينهاي براي بحث با هر كدام بيابم و بتوانم پرسشهايي از هر كدام طرح كنم كه گويي آن فرد براي پاسخ به آن پرسش مناسبترين كس است. كوشيدهام تا حد ممكن بيطرف باشم و فقط سليقه خودم را در نظر نگيرم بلكه سويههاي ديگر كارشان را بنگرم كه ممكن است چالشي به وجود بياورد و سرانجام از دل آن چالش، چيزي نو و آموزنده دربيايد.»
علي عبداللهي در گفتوگو با نويسندگان خارجي نيز افزون بر رعايت نكات ياد شده در سطرهايي كه از نظر گذشت، ماجرا را كمي متفاوت ميبيند. يعني ايشان در مقام شاعر و مترجم، ابتدا به كساني پرداخته است كه با آنان مدتها دوست بوده است و آثاري از آنها را به فارسي ترجمه كرده يا خوانده است. برخي از گفتوگوهاي اين كتاب، پيشتر در مطبوعات منتشر شدهاند و برخي ديگر نيز براي نخستينبار است كه در « نگاه اول شخص » منتشر ميشوند. در بخش پاياني كتاب نيز پسگفتاري در قالب سفرنامه به نام « بازي دشت و دريا » آمده است كه خواندنش خالي از لطف نيست، هرچند نويسنده آن به كنايه معتقد است كه «اگر حوصله خواندنش را نداريد خيلي راحت ميتوانيد از خيرش بگذريد.»
شايد به جرات بايد گفت كه مخاطبين « نگاه اول شخص » را در ابتدا خودِ شاعران و نويسندگان، خاصه جوانترها شكل ميدهند و از همينرو ميتوان اين كتاب را يك مرجع آموزشي در حوزه شعر و داستان و البته فن ترجمه محسوب كرد. با اين حال، مطالعه آن براي دوستداران شاعران و نويسندگاني كه نامشان بر پيشاني كتاب نشسته است نيز مفيد خواهد بود. خصوصا كه طرفِ گفتوگوكننده خودش شاعر و مترجم بنامي است و بر كارش آگاهي و اشراف دارد. بنا به گفته علي عبداللهي « نگاه اول شخص » جلدهاي بعدي نيز خواهد داشت. فقط نكته قابل توجه در بخش گفتوگو با شاعران و نويسندگان جهان است. آن هم اينكه همه كساني كه با آنها گفتوگو شده است آلماني هستند و از ديگر كشورهاي جهان نويسندهاي وجود ندارد. بر همين اساس بايد گفت، « نگاه اول شخص » گفتوگو با شاعران و نويسندگان ايران و آلمان است. اين كتاب در هزار نسخه و به قيمت بيست و پنج هزار تومان روي پيشخوان كتابفروشيهاست. در پايان، برشي تكاندهنده از متن كتاب را انتخاب كردهام كه اختصاص به مصاحبه با گونتر گراس، شاعر و نويسنده بزرگ آلماني و برنده جايزه نوبل دارد؛
« واقعا ما از فرهنگ ايراني خيلي كم ميدانيم و اين باعث شرمساري ماست. به نظر من فرهنگ شگفت و قابل تحسيني است. آن همه از شرق و غرب و جنوب و شمال از ديرباز به اين فرهنگ حمله شده، عربها، تاتارها، مغولها، روسها، انگليسيها بهطور غيرمستقيم و اقوام ديگر ولي همچنان عصاره آن دست نخورده و پويا باقي مانده است. اين مساله هميشه باعث شگفتي و تحسين من است و براي اين فرهنگ احترام خاصي قايلم. كمتر فرهنگي اين سرگذشت را داشته و مانده، شاعران كلاسيك ايران با آن عظمت و مهمتر از همه تلاشها و مبارزات صدساله روشنفكران ايراني براي بقا و دستيابي به آزادي براي من قابل احترام است. ببينيد ما آلمانيها و اروپاييها از فرهنگ ايران و رويدادهاي همين دهههاي اخير هيچ اطلاعي نداريم.»