ماركسيسم در عصر پساكمونيسم
علي وراميني/ ماركسيسم جامعهشناسانه يا «همگرايي آنتونيو گرامشي و كارل پولاني» اثري است از مايكل بوراوي كه توسط محمد مالجو ترجمه شده و اخيرا توسط نشر ني روانه بازار نشر شده است. مايكل بوراوُي كه تا به حال دو بار به ايران سفر كرده است، يكي از مطرحترين دانشمندان عرصه علوم اجتماعي در جهان امروز است. وي قومنگار، نظريهپرداز اجتماعي و مدافع آن چيزي است كه «ماركسيسم جامعهشناسانه» ميخواند. بوراوُي در زمينه «سياست توليد»، يعني فرايند كار و نحوه تفاوت ساختاري مناسبات كار و سرمايه در جهان، پژوهشهايي ميداني در زامبيا، ايالات متحده و مجارستان انجام داده است. وي به عنوان استاد دپارتمان جامعهشناسي دانشگاه بركلي كاليفرنيا از تجربه پژوهشي غني و تجربه نظري نوآورانهيي برخوردار است. بوراوُي همواره تاكيد كرده است كه مشاهدات در سطح محلي به ما در بازسازي نظريه اجتماعي در سطح جهاني ياري ميكند. وي در سال 2004 رييس انجمن جامعهشناسي امريكا بود و در آنجا از دانشگاهيان خواست تا درگير «جامعهشناسي عمومي» بشوند. قابل ذكر است كه وي در سال 2010 رييس انجمن بينالمللي جامعهشناسي شد. بوراوي در اين كتاب كه در سال 2004 انتشار يافته است درصدد است نشان دهد كه همگرايي ميان انديشه گرامشي چقدر است و همچنين واگراييهاي شان چگونه آوردهيي مكملي، يكي سياسي و ديگر اقتصادي، براي ماركسيسم جامعهشناسانه به ارمغان آورد. گرامشي كه از متفكران برجسته ماركسيم در قرن بيستم به شمار ميرود در ايران متفكر غريبي نيست. كارل پولاني، فيلسوف مجار عمده شهرتش به دليل نوشتن كتاب «دگرگوني برزگ» است كه اين كتاب هم به فارسي و توسط محمد مالجو ترجمه شده است. به زعم بوراوي گرامشي و پولاني نهتنها اهل دوسر متضاد اروپا بودند بلكه در دو سر متضاد طبقاتي نيز بودند. گرامشي از خانوادهيي پرجمعيت روستايي بسيار فقيري بود. وي كه از همان كودكي گوژپشت بود، وامانده از زندگي معمولي بچگانه از همان ابتدا خودش را وقف كتاب و آموختن كرد. برعكس گرامشي، پولاني در خانوادهيي پولدار از بوداپست بود كه در فضايي ممتاز و روشنفكري رشد كرد. به زعم بوراوي، اشتراكات فكري بين پولاني و گرامشي با توجه به اينكه در دو طبقه بسيار متفاوت رشد كردهاند، تاييد خيرهكنندهيي از ايمانشان به توانايي انسان براي فراتر رفتن از خاستگاه اجتماعي است. بوراوي همان طور كه در مقدمه بيان ميكند، در اين كتاب خطوط كلي ماركسيسم جامعهشناسانه را ترسيم مكند كه از همگرايي تاكنون ناكاويدهي نوشتههاي كارل پولاني و آنتونيو گرامشي سر برميآورد. وي در پي اين است كه نشان دهد تفسير ماركسيم جامعهشناسانه چگونه با عصر پساكمونيستي نيز وفق مييابد، عصري زير غلبه سرمايهداري جهاني پيروزمند كه در كمال تعجب در كنارگذاري و زايلسازي همه بديلهاي خودش، كارآمد از آب درآمده است. نويسنده براي تبيين نظريهاش هفت فصل در نظر گرفته است. جامعهشناسي و ماركسيسم، زندگينامههاي ماركسيسم جامعهشناسانه، تبارهاي ماركسيسم جامعهشناسانه، خاستگاه و نقش جامعه، هژموني و ضد هژموني، دولت: خط سيرهاي ملي در نظم جهاني و ماركسيسم جامعهشناسانه در عصر پساكمونيسم اين هفت فصل را شامل ميشوند.